«از ذکر تعداد دقیق اساتید اخراج شده خودداری میکنم، چرا که ممکن است بعدها مورد مؤاخذه قرار بگیرم. اما بهعنوانمثال، دکتر شکرچی از دانشکده روانشناسی که در دانشکده حقوق نیز تدریس میکردند، از جمله اساتیدی بودند که با ایشان نیز قطع همکاری شد. این اساتید اغلب در سال ۱۴۰۱ طی نامهای به مسئولین درخواست کرده بودند که با دانشجویان برخورد نشود»
محمد جواد میردهقان، طراح کارزار تغییر ریاست دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است که مدیریت فعلی دانشگاه نتوانسته پاسخگوی نیازها و انتظارات دانشجویان باشد و این موضوع به تشدید مشکلات صنفی، رفاهی و آموزشی منجر شده است.
به گزارش جماران، بخشهایی از این گفتگو را میخوانید:
از چه تاریخ کارزار تغییر ریاست دانشگاه شهید بهشتی را شروع کردید وبا چه مشکلاتی مواجه شدید از آغاز تا فرجام کار؟
با آغاز سال تحصیلی و تغییراتی که در دولت و وزارت علوم رخ داد، امیدواریهایی ایجاد شد. تغییرات مدیریتی در دانشگاههای تهران، علامه و دیگر دانشگاههای کشور نشان از حرکت بهسوی اصلاحات داشت. انتظار ما از وزیر علوم این بود که تغییر ریاست دانشگاه ما نیز در اولویت قرار گیرد، چرا که مشکلات دانشگاه ما بسیار شدیدتر بود. با انتصاب ریاست فعلی از آبان ۱۴۰۱، روند نقض کرامت دانشجویان شدت گرفت و نیاز به تغییر مدیریتی بیشازپیش احساس شد.
به نظر میرسد نگرش مدیران دانشگاه نسبت به دانشجویان بهگونهای است که اصلیترین دغدغهشان ایجاد تفکیک جنسیتی در محیطهای مختلف دانشگاه است. این رویکرد باعث میشود دانشجوهایی که بهصورت طبیعی در کلاسها و محیط آموزشی مشترک حضور دارند، در سایر بخشها با محدودیتهایی مواجه شوند. بهعنوان نمونه، از ابتدای این ترم دو بوفه مرکزی دانشگاه تفکیک شدند و دانشجویان مجبور شدند جداگانه برای خرید مراجعه کنند.
این مسأله از تفکیک کتابخانه دانشگاه آغاز شد و در ترم جدید شدت بیشتری یافت. یکی از دلایلی که ما را به سمت راهاندازی این کارزار سوق داد، همین اقدامات غیرمنطقی بود. برای مثال، بوفههای مرکزی دانشگاه به مدت یک ماه تعطیل شدند و دانشجویان برای تهیه غذا دچار مشکل شدند. همه میدانیم که امکان تهیه غذا از بیرون، بهویژه با قیمتهای بالا در منطقه ولنجک، برای دانشجویان ممکن نیست. غذای سلف دانشگاه نیز از کیفیت بسیار پایینی برخوردار است و وضعیت غذای خوابگاه حتی بدتر از آن است.
بهعنوان پیشنهادی طنزآمیز اما تلخ، شاید بهتر باشد دانشگاه قرص معده به همراه غذای سلف به دانشجویان ارائه کند! وضعیت غذای دانشگاه بهشتی بههیچوجه با جایگاه و اعتبار این دانشگاه قابلقیاس نیست. حتی مواردی از مسمومیت دانشجویان گزارش شده است، بهخصوص در خوابگاهها.
در ادامه این تفکیکهای بیپایه، ونهایی که برای حملونقل دانشجویان در دانشگاه استفاده میشدند نیز مشمول این طرح شدند. رانندهها ملزم شدند تنها دانشجویان دختر یا پسر را جابهجا کنند. این در حالی است که گاهی تعداد ونها نیز برای جابهجایی دانشجویان کافی نیست، و گاهی صفهای طولانی در خوابگاه برای سوارشدن به ون مشاهده شده است.
این اقدامات نشاندهنده آن است که مدیران دانشگاه توانایی یا دغدغهای برای حل مشکلات واقعی دانشجویان ندارند. مسائل مهمی مانند کرامت دانشجویی یا رفع کمبودهای اساسی دانشگاه در اولویت آنها نیست. مدیری توانمند باید بتواند مشکلات بزرگتر را حل کند و به نیازهای اولیه دانشجویان اهمیت دهد، نه اینکه با ذهنیتهای محدود، اقداماتی چون تفکیک جنسیتی را در دستور کار قرار دهد.
بهعنوان نمونهای دیگر از این اقدامات غیرمنطقی، سلف مکمل دانشگاه که برای دانشجویانی طراحی شده بود که نمیخواستند از سلفهای مرکزی استفاده کنند، ابتدا بهصورت مختلط اداره میشد. اما از ترم جدید، این فضا به مکانی صعبالعبور در دانشگاه منتقل شد و آنجا نیز تفکیک جنسیتی اعمال شد و فضاهای مشترک در دانشگاه در حال محدود شدن است.
الان مشکلات صنفی دانشگاه شهید بهشتی چیست و مطالبهتان از آقای وزیر چیست؟
مشکلات رفاهی و صنفی دانشگاه نیز بسیار جدی هستند. خوابگاهها با کمبودهای شدیدی مواجهاند. مدیریت دانشگاه تابستان را برای آمادهسازی خوابگاهها در اختیار داشت، اما این زمان بهدرستی مدیریت نشد. حتی دانشجویان اهل استان تهران که از مناطق نزدیکتر مانند کرج یا شهرستانهای اطراف تهران به دانشگاه میآیند، گاهی زمان بیشتری نسبت به دانشجویان ساکن شهرهای دیگر برای رسیدن به دانشگاه صرف میکنند. این مسئله به دلیل کاهش جدی ظرفیت خوابگاهها در سال گذشته، برای بسیاری از دانشجویان مشکلساز شده است.
یکی دیگر از مشکلات جدی این ترم، تغییرات در نحوه تخصیص خوابگاهها بود. قبلاً دانشجویانی که تراز پایینتری داشتند در کنکور، به خوابگاههایی که در مرکز شهر بودند ارسال میشدند و برای آنها سرویس حملونقل فراهم میشد. اما از ترم جدید، این دانشجویان به خوابگاههای دانشگاه شمال دانشگاه منتقل شدند. بهعلاوه، دانشجویانی که در مقطع کارشناسی با معدل بالا پذیرفته شده بودند، بهجای خوابگاههای نزدیکتر، به خوابگاههایی در مناطق دورتر فرستاده شدند. این موضوع موجب مشکلات زیادی برای دانشجویان، بهویژه دانشجویان دختر، شده است. آنها باید حداکثر تا ساعت ۹ شب در خوابگاه حضور داشته باشند و در غیر این صورت با تذکر و چه بسا مشکلات انضباطی روبرو میشوند.
یکی از چالشهای دیگر این است که بسیاری از دانشجویان با کلاسهایی تا ساعت ۶:۳۰ یا ۷ عصر مواجهاند و دسترسی به سرویسهای حملونقل در این ساعتها بسیار مشکلساز است. علاوه بر این، باتوجهبه موقعیت دانشگاه در ولنجک و ترافیک سنگین، بازگشت به خوابگاه برای این دانشجویان سخت و گاهی غیرممکن میشود. هزینههای بالا برای استفاده از تاکسیهای اینترنتی یا حملونقل عمومی بهویژه در شرایط ترافیک، برای بسیاری از دانشجویان قابلتحمل نیست.
مسأله دیگر وضعیت غذای سلف دانشگاه است. وضعیت غذای سلف مرکزی دانشگاه بهقدری بد است که دانشجویان مجبورند برای تأمین غذا به بوفههای دانشگاه مراجعه کنند که با مشکلات مالی و اقتصادی همراه است. وضعیت غذای سلف خوابگاهها نیز از همین بدتر است و کیفیت غذاها بسیار پایین است. حتی گاهی بهاندازه کیفیت غذای افراد بیخانمان یا اتباع خارجی در مرزها نیز نیست!
بسیاری از دانشجویان از وضعیت بهداشتی و کیفیت پایین غذا در خوابگاهها شکایت دارند و بعضاً گزارشهایی از مسمومیت غذایی به دلیل خوردن این غذاها رسیده است. در این شرایط، تقاضا داریم که مسئولین وزارت علوم یا سازمان امور دانشجویان از نزدیک به وضعیت خوابگاهها و غذاهای سلف دانشگاهها نظارت کنند و خودشان به طور تصادفی غذای خوابگاه را تست کنند تا ببینند آیا این نوع غذا در شأن یک دانشجو است یا خیر.
متأسفانه، در این دو سال، مدیرانی که در دانشگاه به کار گرفته شدهاند، هیچ تجربه و تخصصی در زمینه مدیریت دانشگاه ندارند. به نظر میرسد علت انتخاب این مدیران بیشتر همراستایی با جریانهای خاص بوده است تا تواناییهای علمی و مدیریتی آنها. این مدیران نهتنها توانایی رسیدگی به مشکلات اساسی دانشگاه را ندارند، بلکه با تصمیمات اشتباه و بیبرنامه خود، رفاه و وضعیت دانشجویان را بدتر کردهاند.
آیا ارائه خدمات رفاهی در دانشگاه شهید بهشتی با سایر دانشگاهها متفاوت است؟
بله؛ تفاوت کیفیت خدمات و امکانات دانشگاههای دیگر نسبت به دانشگاه ما بسیار محسوس است. دانشگاههای معتبر دیگری مانند دانشگاه تهران یا علامه طباطبایی از نظر رفاهی و آموزشی شرایط بهمراتب بهتری دارند. درحالیکه ما هنوز درگیر مشکلاتی مانند کمبود خوابگاه و امکانات آموزشی در دانشکدهها، بهویژه در رشتههای فنی و علومتجربی هستیم. بسیاری از دانشجویان به مشکلاتی مانند کمبود تجهیزات علمی، اساتید فاقد صلاحیت علمی، و جذب افرادی بدون اعلام نیاز گروه علمی دانشکده و ملاکهای غیرعلمی در جذب، معترض هستند. این شرایط باعث کاهش کیفیت آموزشی وعدم رضایت دانشجویان شده است.
آیا در این سه سال اخیر دانشگاه شهید بهشتی جذب هیئتعلمی داشته بر اساس گرایش سیاسی و فقدان تخصص علمی؟
بله، با این مسأله در برخی دانشکدهها رو به رو هستیم که بدون اعلام نیاز از سوی یک گروه علمی و حتی گاهی با مخالفت یک گروه علمی، فردی که کم و کیف صلاحیت علمی وی مشخص نبوده، اما جریان فکری همسویی داشته، جذب شده. شاید بتوان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی را مثال زد. البته متأسفانه یکی از مشکلات دانشگاه ما این است که مسائل و چالشهای آن بهاندازه سایر دانشگاهها دیده نمیشود، هرچند که شاید مشکلات این دانشگاه بهمراتب بیشتر باشد.
یکی دیگر از این مسائل، اخراج، قطع همکاری، یا بازنشستگی اجباری برخی اساتید بوده است. بهعنوانمثال، در دانشکده الهیات، دکتر آذرخشی را داشتیم که با ایشان قطع همکاری شد. ایشان یکی از اساتید درجهیک و محبوب دانشجویان در آن دانشکده بودند. دکتر آذرخشی استاد درسهای عمومی و فردی بسیار باسواد و محبوب بودند، اما دانشگاه با ایشان قطع همکاری کرد. احتمالاً به دلیل حمایت ایشان از حقوق و امنیت دانشجویان در سال ۱۴۰۱.
در دانشکده معماری نیز دکتر فرهاد شریعت راد و دکتر رهام افغانی از جمله اساتیدی بودند که با آنها قطع همکاری شد. دکتر فرهاد شریعت راد از اساتیدی بودند که در اعتراضات دانشگاه، از حقوق دانشجویان حمایت کردند و شاید یکی از دلایل اخراج ایشان همین حمایت از دانشجویان و امنیت آنها بوده است.
در دانشکده ادبیات و علومانسانی، دکتر نگار ذیلابی از جمله اساتیدی بودند که در اعتراضات، از دانشجویان و امنیت آنها دفاع کردند و گاهی مانع برخورد دانشگاه با دانشجویان شدند. با این حال، ایشان با وجود رای دیوان عدالت اداری به نفع ایشان، همچنان در حالت تعلیق هستند. همچنین دکتر دادگر از دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی که بازنشستگی اجباری مواجه شدند. دانشجویان به شدت از این قطع همکاریها متعجب و دلخور شدند.
چرا که برخی اساتید محبوبشان را از دست دادند. دکتر شریعت راد یکی از اساتید محبوب دانشکده معماری بودند. بهخاطر دارم زمانی که بحث قطع همکاری با ایشان مطرح شد، در لابی دانشکده معماری، تمام دانشجویانی که آن روز حاضر بودند، جمع شدند و این استاد را تشویق کردند. حال دانشجویان بسیار بد بود و غمی عمیق آنها را فراگرفته بود.
آمار کلی از اساتید اخراجی و تعلیقی دارید؟
از ذکر تعداد دقیق اساتید اخراج شده خودداری میکنم، چرا که ممکن است بعدها مورد مؤاخذه قرار بگیرم. اما بهعنوانمثال، دکتر شکرچی از دانشکده روانشناسی که در دانشکده حقوق نیز تدریس میکردند، از جمله اساتیدی بودند که با ایشان نیز قطع همکاری شد.
این اساتید اغلب در سال ۱۴۰۱ طی نامهای به مسئولین درخواست کرده بودند که با دانشجویان برخورد نشود و دانشجویان بازداشتشده آزاد شوند. لیکن اساتید دیگری نیز بودند که بهمین علت با ایشان قطع همکاری یا تعلیق گشتند ولی متاسفانه اسمی از ایشان برده نشده است.
آخرین وضعیت کارزار تغییر ریاست دانشگاه شهید بهشتی به کجا رسید؟
ما کارزار را از حدود اواسط مهرماه آغاز کردیم و شرایط دانشگاه را بهطورکلی در این کارزار به اطلاع آقای وزیر رساندیم. در این کارزار از ایشان درخواست کردیم که رئیس دانشگاه مورد بازنگری قرار گیرد. باید توجه داشت حوادث و اتفاقات دو سال گذشته در زمان مدیریت ایشان رقم خورده است. ما هنوز بسیار امیدواریم که به این درخواست توجه شود.
خوشبختانه این کارزار با استقبال بینظیری مواجه شد و تا پیش از توقف و اتمام آن، ۲۲۵۳ نفر این کارزار را امضا کردند. برای مقایسه، باید بگویم که اگر تمام آرای انتخابات انجمنهای علمی تمام دانشکدههای دانشگاه بهشتی را در یک دوره برگزاری آن، چه بسا دو دوره جمعآوری کنید، باز هم به این تعداد امضا نخواهد رسید. این استقبال، شاید در سطح تمام دانشگاههای کشور بینظیر باشد و اتفاق نظری است برای تغییر.
با اینحال، پس از آغاز کارزار، به واسطه گزارش حراست یا افرادی دیگر، ما به بیرون از دانشگاه احضار شدیم. سپس تماسهایی با پلتفرم کارزار گرفته شد و دانشگاه مدعی شد که از عنوان برخی اساتید سوءاستفاده شده و امضاهای تقلبی در کارزار وجود دارد. نکته جالب این است که به نظر میرسد حراست دانشگاه، اسامی افراد امضاکننده کارزار را بررسی کرده و متوجه شده که برخی اساتید نیز این کارزار را امضاء کردهاند. که سپس با اساتید تماس گرفته شده و از آنها در مورد امضاشان پرسیده شده و ایشان در چنین شرایطی، منکر امضای خود شده شده اند.
دانشگاه نیز با استناد به این موضوع که امضای برخی اساتید ممکن است جعلی باشد، گزارشی را به پلیس فتا ارسال کرده و سپس نیز شکایتی صورت گرفته. پس از آن، پلتفرم کارزار دستوری با عنوان قضایی دریافت کرد که طبق آن، این کارزار باید حذف شود. البته دانشگاه طی بیانیهای منکر هرگونه شکایت و ممانعت شد که این دروغ است.
من در اینجا با چالشهای حقوقی جدی درباره این دستور حذف مواجه هستم که باید آنها را مطرح کنم.
ما حتی اگر بپذیریم که امضای برخی اساتید در این کارزار بهصورت جعلی ثبت شده باشد، باید توجه کنیم که برای بررسی این موضوع، خود استاد در وهله اول باید این مسأله را با پلتفرم کارزار مطرح کند. در چنین مواردی، استاد مستنداتی ارائه میدهد و اگر پلتفرم کارزار به این نتیجه برسد که ادعای وی درست است، آن امضای جعلی را حذف میکند.
اگر پلتفرم کارزار به این نتیجه نرسید یا موضوع را نپذیرفت، خود استاد موظف است شکایت کند تا موضوع توسط مرجع قضایی بررسی شود؛ بنابراین، در چنین مواردی، فرد صاحب صلاحیت برای شکایت، خود استاد است.
اما در این ماجرا، مشاهده میکنیم که دانشگاه از طرف برخی اساتید اقدام به ارسال گزارش و پیگیری کرده است. اینجا با دو ایراد حقوقی مواجه میشویم:
فقدان سمت دانشگاه: که دانشگاه یا رئیس آن نمیتواند از طرف اساتید شکایت کند.
بینفعی دانشگاه: یکی از شرایط اساسی رسیدگی به شکایت، این است که شاکی از حکمی که صادر میشود نفع ببرد. در این مورد، نفع این شکایت مربوط به اساتید است، نه دانشگاه. بنابر
این، دانشگاه در این شکایت و پیگیری نه سمت دارد و نه نفع، و در نتیجه دادخواست آنها باید رد شود. بااینحال، باوجود تمامی این ایرادات و ابهامات، دانشگاه گزارشی تنظیم کرده و آن را به پلیس فتا ارائه داده است. و سپس بدون طی مراحل دادرسی و بدون حضور طرفین و دفاعیات آنها، دستور حذف کارزار را صادر شده است.
اینجا سؤالات و ابهامات جدی مطرح میشود: چگونه بدون رسیدگی دادگاه و اثبات مسئلهای، چنین دستوری صادر شده است؟ آیا در این ماجرا تخلف یا فشاری وجود داشته است؟
و اما در خصوص وضعیت کلی دانشگاه:
وضعیت دانشگاه ما واقعاً مناسب نیست. انتظار میرفت با روی کار آمدن دولت و وزیر جدید، رئیس دانشگاه از برخی سیاستهای خود کوتاه بیاید. ولی متأسفانه برخی سیاستهای سختگیرانه تشدید شدهاند.
برای مثال، از ابتدای ترم تحصیلی جدید تفکیکهایی در دانشگاه اعمال شده و برخوردهای حراست با دانشجویان همچنان ادامه دارد. در اواخر تابستان بود که حراست، تسویه و فارغالتحصیلی برخی دانشجویان را منوط به اخذ تعهدنامه نمود. اینها کجای قانون و آئیننامههای دانشگاست؟
آقای وزیر نیز قبلاً تأکید کرده بودند که رئیس دانشگاه باید میان دانشجویان و دانشگاهیان مقبولیت داشته باشد. ما به ۲۲۵۳ امضای کارزار استناد میکنیم و معتقدیم که این امضاها نشاندهندهعدم مقبولیت رئیس دانشگاه در میان دانشجویان است. اگر این استناد پذیرفته نمیشود، پیشنهاد میکنیم نظرسنجی مستقلی در دانشگاه برگزار شود تا میزان رضایت دانشجویان از مدیریت دوساله ایشان مشخص شود.
آقای وزیر همچنین بیان کرده بودند که رئیس دانشگاه باید قدرت توافقسازی میان دانشگاهیان را داشته باشد. اما شاهد بودهایم که تشکل انجمن اسلامی آزادیخواه که دانشجوییترین و مستقلترین تشکل دانشگاه بود، به دلیلعدم صدور مجوز و رد صلاحیت یا سایر سنگاندازیها، دو سال است که تعطیل شده است تا تکصدایی غالب شود.
در حال حاضر، تنها تشکلهای فعال، بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی دفتر تحکیم و تشکل جامعهاسلامی هستند. این در حالی است که انجمن اسلامی آزادیخواه بیشترین ارتباط را با بدنه دانشجویی داشته است و متأسفانه اجازه تشکیل دوباره به آن داده نشده است.
یکی دیگر از مشکلات این است که در انتخابات انجمنهای دانشجویی، حراست دانشگاه دخالت میکند. در برخی موارد، استعلامهایی از کمیته انضباطی و حتی حراست گرفته میشود که باعث رد صلاحیت دانشجویانی میشود که هیچگونه حکم انضباطی ندارند. این مسئله نیز یکی از مشکلات جدی دانشگاه است که باید به آن رسیدگی شود.
یکی دیگر از اتفاقات ناگوار در دوران ریاست آقای دکتر آقامیری، برخوردهای ناشایست حراست دانشگاه با موضوع حجاب بود. بهعنوان نمونه، در یکی از روزها، حراست دانشگاه به کلاس درس و فضای دانشکده روانشناسی و همچنین دانشکده ادبیات و علومانسانی وارد شد. این اقدام، بدون رعایت حرمت استاد و شأن دانشجویان صورت گرفت. حراست در اقدامی بیسابقه، وارد کلاس یکی از اساتید شد و کارت دانشجویی افرادی را که بهزعم خودشان حجاب مناسبی نداشتند، ضبط کرد. این اقدام، بهطور جدی حرمت کلاس و فضای علمی دانشگاه را شکست. گرفتن کارت دانشجویی از دانشجو، به معنای گرفتن کارت ملی یک شهروند است؛ یعنی تمام زندگی دانشجویی فرد با مشکل مواجه میشود. متأسفانه، در دوران ریاست کنونی دانشگاه، شاهد چنین رفتارهای بیسابقهای بودهایم. بهجای برخورد با این تخلف که حرمت استاد و دانشجو را خدشهدار کرده است، هیچگونه اقدامی برای اصلاح این روند صورت نگرفت.
در همین راستا، پیشنهاد میکنم کمیتهای مستقل تشکیل شود تا در محیط دانشگاه از اساتید و دانشجویان نظرسنجی کند که آیا ریاست کنونی دانشگاه ویژگیهای لازم مدنظر وزارتخانه دولت وفاق را داراست یا خیر.