سر یک ببر تاسمانی منقرض شده که پس از ۱۱۰ سال، پشت یک کمد در موزه پیدا شد، کمک بزرگی به دانشمندان کرد تا با اطلاعات به دست آمده از آن، ببر تاسمانی را پس از گذشت چندین دهه بار دیگر به زندگی برگردانند.
تیلاسین یا همان ببر تاسمانی، زمانی که در سراسر استرالیا زندگی میکرد، تنها شکارچی راس هرم غذایی کیسهدار این قاره بود؛ اما حدود ۳۰۰۰ سال پیش، حیات آن به تاسمانی محدود شد. این حیوان ازنظر ظاهری شبیه سگی بود که خطوط راهراهی روی کمر خود داشت. پس از استعمار توسط اروپا، به شکل گسترده شکار میشد تا جایی که آخرین بازمانده شناختهشده آن در سال ۱۹۳۶ در اسارت مرد. درنهایت ببر تاسمانی در دهه ۱۹۸۰ رسماً منقرض شد.
به گزارش خبرآنلاین، تعدادی از دانشمندان در یک شرکت تحقیقاتی که قصد دارند جانوران منقرضشدهای همچون ماموت پشمالو را با استفاده از تکنیکهای مهندسی ژنتیک بازآفرینی کنند، در حال پژوهش بر روی پروژه بازآفرینی ببر تاسمانی هم هستند و یافتههای جدید آنها که با بررسی نمونه سر یک ببر تاسمانی بهدستآمده میتواند این جانور بیهمتا را بار دیگر به زمین بازگرداند.
این نمونه عجیب نشان میدهد که پیشرفتها گاهی اوقات در مکانهای غیرمنتظره رخ میدهند. گویا محققان، سر ببر تاسمانی را در سطلی که پشت یکی از کمدهای موزه ملبورن قرارگرفته بود پیدا کردند. به گفته یکی از دانشمندان، این سطل اتانول، با سر یک ببر تاسمانی که پوستش بهطورکلی برداشتهشده بود، حدود ۱۱۰ سال قدمت دارد.
سر بسیار گندیده بود و منظرهای وحشتناک را پدید آورده بود، اما این تمام معجر نبود. سر جانور برای دانشمندان یافتههای غیرقابلباوری داشت، زیرا حاوی موادی بود که دانشمندان فکر میکردند یافتن آنها غیرممکن است. آنها توانستند مولکولهای طولانی RNA که برای بازسازی ژنوم یک حیوان منقرضشده ضروری است را شناسایی کنند.
حال دانشمندان با باکیفیتترین ژنوم باستانی تولیدشده روبهرو هستند. گویا اکنون در ژنتیک این جانور که از حدود ۳ میلیارد قطعه اطلاعات تشکیل میشود، تنها ۴۵ مورد ناشناخته است.
چیزی که دانشمندان آن را «سر در سطل» نامیدند، حاوی توالیهای طولانی DNA مواد ژنتیکی که تقریباً در هر هسته سلولی بدن یکسان است و همچنین مولکولهای طولانی RNA بود و مورد دوم بسیار مهم و غیرمنتظره بود. پایداری RNA بسیار کمتر از DNA است.
علاوه بر این در انواع مختلف بافت متفاوت است و حاوی چیزی است که بهطور مؤثر در بازخوانی ژنهای فعال موردنیاز برای عملکرد یک بافت خاص اثرگذار است. این به این معناست که محققان میتوانند اطلاعات مربوط به بینی، چشمها، زبان و سایر بخشهای صورت حیوان را به دست آورند و تصویری از بوی تیلاسین، نوع بینایی و عملکرد مغز آن ارائه دهند.
اینیک جهش علمی باورنکردنی است که نهتنها به بازگشت ببر تاسمانی کمک میکند، بلکه برای حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض هم مفید خواهد بود. همچنین به دانشمندان کمک میکند که جانوری را بازآفرینی کنند که دقیقا ببر تاسمانی باشد نه یک جانور دورگه.
از طرفی شرکتی که این پروژه را آغاز کرده است، اولین فناوری تولیدمثل مصنوعی را برای القای تخمکگذاری در کیسهداران توسعه داده است، این فناوری میتواند به پرورش گونههای در معرض خطر کمک کند. در این حالت جنینهای تکسلولی را بارورشده و تا نیمی از بارداری در یک رحم مصنوعی کشت داده میشوند.
دانشمندان میگویند احتمالاً بازآفرینی ببر تاسمانی حدود ۳ تا ۵ سال زمانه خواهد برد؛ اما این جانور احتمالاً تنها ظاهر ببر تاسمانی را خواهد داشت. زیرا اکنون میتوانند جمجمه، پاها و حتی راهراههای بدن جانور را همانگونه که هست بازآفرینی کنند اما مشخص است که هنوز چیزهایی وجود دارد که دانشمندان نمیدانند چگونه با آنها مواجه شوند.
درحالیکه تلاشهای بسیاری برای بازگرداندن گونههای منقرضشده صورت میگیرد، تعداد دیگری از دانشمندان به این موضوع بدبین هستند. برخی میپرسند که چرا بودجه و تلاش زیادی برای بازگرداندن گونهها صرف میشود درحالیکه هزاران گونه که هنوز زنده هستند در آستانه انقراض هستند.
یکی از اساتید اکولوژی و حفاظت از حیاتوحش بر این باور است که اینیک پروژه جاهطلبانه است. بازگرداندن حیواناتی شبیه به ببر تاسمانی احتمالاً به پیشرفتهایی منجر میشود که میتواند به حفاظت از سایر جانوران هم کمک کند، اما در عوض، چالشهای زیادی به همراه خواهد داشت.
شاید در آینده حیوانی شبیه به ببر تاسمانی به زندگی بازگردد، اما قطعاً یک ببر تاسمانی واقعی نخواهد بود؛ بنابراین این سؤال به وجود میآید که این حیوان چگونه در طبیعت رفتار خواهند کرد و چه تأثیراتی در اکوسیستم خواهد داشت؟ ما نمیدانیم که آنها چگونه رفتار خواهند کرد، زیرا هیچ ببر تاسمانی زندهای باقی نمانده است. علاوه بر این هر جانور، از همنوعان خودش آموزش میبیند، اما اگر یک ببر تاسمانی بار دیگر به دنیا بیاید، هیچ حیوانی حتی شبیه به ببر تاسمانی وجود ندارد که از او آموزش ببیند.