هنگام ورود به تهران، محمدحسن خان جوان از مال دنیا تنها یک عبا، یک ترازو و یک صد ریال داشت. در زندگی نامه او آمده است؛ که به محض ورودش به تهران دکانی را اجاره کرد و به کسب مشغول شد. هر چند که با توجه به سرمایه ناچیزش بعید به نظر میرسد که به زودی توانسته باشد اجاره محل کسبش را بپردازد چرا که به هر حال ناچار بود در ابتدا سرمایه اندک خود را صرف خرید کالاها کند. او تجارتش را ابتدا در کاروانسراها آغاز کرد، زیرا طبق روال سنّتی، صرافان و بازرگانان هر شهر در کاروانسرای مخصوص به خود در تهران به کسب و کار میپرداختند.
در تاریخ معاصر ایران زنان و مردان کارآفرین زیادی وجود دارند که بدون پشتوانه دولتی و به صورت مستقل و خودجوش بر اساس شیوههای نوین و مناسبات جدید اقتصادی دست به تولید و کارآفرینی در حوزههای مختلف اقتصادی زدند. آنان متاثر از دانش جدید در مکاتب اقتصادی نو راه پیشرفت ایران را در حوزه کارآفرینی و تولید میدانستند و بسیاری از دستاوردهای اقتصادی امروز ایران متاثر از تلاش این افراد است. در این یادداشت قصد داریم حاج محمد امینالضرب، که یکی از این مردان کارآفرین اواخر دوره قاجاریه است، را معرفی کنیم.
به گزارش دنیای اقتصاد، حاج محمد حسن امین الضرب از معتبرترین بازرگانان عصر خویش و نخستین کارآفرین ایرانی بود که زندگیاش را در تنگدستی و گمنامی آغاز کرد و در اوج شهرت درگذشت. از داستان صعود برق آسای او به بالاترین منزلت اقتصادی و اجتماعی ایران، یک سری افسانهها ساخته شده که با واقعیتها در آمیخته است. زندگی امین الضرب با سلطنت سه پادشاه قاجار مقارن بود. وی در دوران پادشاهی محمدشاه در اصفهان زاده شد و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به تهران آمد و به اوج شهرت رسید و در عصر پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار درگذشت.
هنگام ورود به تهران، محمدحسن خان جوان از مال دنیا تنها یک عبا، یک ترازو و یک صد ریال داشت. در زندگی نامه او آمده است؛ که به محض ورودش به تهران دکانی را اجاره کرد و به کسب مشغول شد. هر چند که با توجه به سرمایه ناچیزش بعید به نظر میرسد که به زودی توانسته باشد اجاره محل کسبش را بپردازد چرا که به هر حال ناچار بود در ابتدا سرمایه اندک خود را صرف خرید کالاها کند. او تجارتش را ابتدا در کاروانسراها آغاز کرد زیرا طبق روال سنّتی، صرافان و بازرگانان هر شهر در کاروانسرای مخصوص به خود در تهران به کسب و کار میپرداختند.
محمدحسن در نخستین ماههای اقامتش در تهران به کار صرافی پرداخت؛ کاری که در آن تبحر داشت و آن را از نیاکانش آموخته بود. علاوه بر صرافی کار دیگرش که جنبه تجاری داشت، این بود که در آن دوران پیاده در بازارهای تهران به راه میافتاد و از کسبه و بازرگانان سفارش خرید طلا و سکههای خارجی را میپذیرفت. علاوه بر سفارش خرید طلا و سکه بر اساس آن کالاهایی که از حجرههای گوناگون میخرید و میفروخت مشخص است که تجارت او تنها به خرید و فروش طلا و سکه محدود نمیشد بلکه به تجارت کالاهای دیگر نیز اشتغال داشته است.
او پس از مدتی به همکاری با تجارتخانه فرنگی رالی و نماینده آن واسیلی یادی پانایوتی پرداخت. این نخستین آشنایی او با عنصر فرنگی بود. همکاری او با تجارتخانه رالی زمینه ساز آشنایی بیشتر او با چم و خم اصول تجارت با شهرهای دیگر به ویژه با اسناد تاریخی_ تجاری موسوم به برات شد.
او همچنین از طریق پانایوتی پشم گوسفند به فرنگستان ارسال میکرد. پانایوتی به او اعتماد فراوان داشت. به گونهای که حاج محمدحسن مدتی نمایندگی او را به عهده داشت، مسالهای که زمینه ساز معروفیت او نزد شاه و وزرا و تجار شد. حاج محمدحسن که از طریق تجارتخانه رالی با تجارت با جهان غرب آشنا شده بود، با کمک حاج عبدالحمید تاجر اصفهانی مقیم تبریز به تاسیس تجارتخانهای برای تجارت با استانبول و اروپا پرداخت.
حاج محمدحسن اصفهانی بر بستر روابط تجاری از نوآوری فنی غربیان آگاه شد و به دنبال استفاده از آن نوآوری و نیز تلاش برای ساخت مشابه آن محصولات در ایران برآمد.
امین الضرب در سفر حج، مسیر ترکیه به مصر و از آنجا به حجاز را انتخاب کرد. او در مصر پیشرفتهایی را در حوزه صنعت دید و حتی کشاورزی صنعتی آنجا توجهش را جلب کرد. بعدها در نامههایی به برادر خود مدام مینویسد که برایش دستگاههای تلمبه آب و ماشین بخار را تهیه کند تا رعیت آسوده باشند.
امینالسلطان کار بررسی صحت عیار، خرید وفروش نقره و محاسبه را به حاج محمدحسن سپرد و او بهتدریج مسئولیت ضرابخانه را بهطور کامل بر عهده گرفت. بر همین اساس ناصرالدینشاه به او لقب «امینالضرب» را اعطا کرد. چند بار امینالضرب به علت وجود برخی کارشکنیها و دخالت دیگران در کارهایش استعفا داد اما بار دیگر اداره ضرابخانه را به وی واگذار کردند. پس از مرگ ناصرالدین شاه و همزمان با به حکومت رسیدن مظفرالدینشاه و قدرتگیری گروه جدید، او به بهانه اختلاس و کمی وزن سکهها توقیف و زندانی شد.
در سال ۱۲۴۸ هجری شمسی تهران و برخی از شهرهای ایران دچار قحطی شدند. این بحران به حدی گسترده بود که دولتمردان و مردم را بهشدت نگران کرد. در این زمان دارایی حاج محمدحسن حدود ۹۰ هزار تومان بود. او بخش بزرگی از داراییاش را به حل مشکل قحطی اختصاص داد و اقدام به خرید گندم از نقاط مختلف کشور و انتقال آن به تهران کرد. این اقدام باعث افزایش اعتبار و شهرت اجتماعی وی در بین مردم و دولت شد.