وقتی شخص دیگری را درک نمی کنید می تواند شما را عصبی کرده و یا حتی شما را بترساند. افراد ممکن است به جای کنجکاوی در مورد تجربیات منحصر بفرد یکدیگر دیگران را به خاطر متفاوت بودن شان قضاوت کنند ممکن است رنگ پوست متفاوتی داشته باشند، مذهب متفاوتی داشته باشند، از کشور دیگری آمده باشند، بزرگ تر یا جوان تر باشند یا از ویلچر استفاده کنند. زمانی که فرد یا افرادی یک فرد یا افراد دیگر را به عنوان فرد یا افرادی کم اهمیت تر از خود یا در هر صورت کم تر از خود مورد قضاوت قرار داده و قلمداد می کنند این نوعی نفرت است.
فرارو- آیا تاکنون به کسی گفته اید که "از تو متنفر هستم"؟ ایا در مکالمات معمول خود از جملهای مانند "من از کلم بروکلی متنفر هستم" استفاده کرده اید؟ وقتی میگویید از چیزی یا کسی متنفر هستید واقعا چه احساسی دارید؟
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، واژه نفرت (Hate) به عنوان "خصومت و بیزاری شدید که معمولا از ترس، عصبانیت یا احساس آسیب ناشی میشود" توصیف میشود. در سرتاسر جهان محققان در حال مطالعه نفرت از افراد از حوزهها و رشتههایی مانند آموزش، تاریخ، حقوق، رهبری، روانشناسی، جامعه شناسی و بسیاری از حوزهها و رشتههای دیگر هستند.
اگر تجربه ترسناکی در مواجهه رعد و برق داشته اید ممکن است بگویید که از طوفان شدید همراه با رعد و برق متنفر هستید. شاید از اتفاقی که در یک مکان خاص رخ داده بسیار عصبانی شده اید بنابراین، اکنون میگویید از رفتن به آنجا متنفر هستید. شاید فردی به شما آسیب رسانده باشد بنابراین، شما میگویید که از آن فرد متنفر هستید.
درک نفرت به عنوان یک واکنش عاطفی میتواند به شما کمک کند احساسات تان را به در مورد چیزی یا شخصی بشناسید و کنجکاو باشید که این احساسات از کجا نشئت میگیرند. این آگاهی به شما زمان میدهد تا اطلاعات بیش تری را جمع آوری کنید و دیدگاه طرف مقابل را تصور نمایید.
پس نفرت چیست و چرا افراد این حساس را دارند؟ پاسخهای زیادی برای این پرسش وجود دارند.
نفرت "به معنای خشم، عصبانیت یا بیزاری عمومی نیست". گاهی اوقات افراد فکر میکنند به دلیل چیزهایی که در اطراف شان میشنوند یا میبینند باید نسبت به شخص یا گروهی دیگر احساس یا باوری داشته باشند. برای مثال، افراد ممکن است بگویند که از شخص یا گروهی دیگر متنفر هستند در حالی که منظور آنان این است که با آن شخص یا گروه موافق نیستند آنان را درک نمیکنند یا از رفتار آنان یا چیزهایی که به ان باور دارند خوش شان نمیآید".
سرزنش دیگران برای چیزهایی که شما به آن باور ندارید یا تجربیاتی که آن را دوست ندارید کار راحتی میباشد. به مواقعی فکر کنید که ممکن است شنیده باشید فردی در مدرسه میگوید از همکلاسی یا معلم خود متنفر است. آیا ممکن است در مورد چیزی عصبانی شده از آن صدمه دیده یا بر اثر آن گیج و سردرگم شده باشند، اما از واژه نفرت برای توضیح یا نام بردن احساس خود استفاده کرده باشند؟
وقتی شخص دیگری را درک نمیکنید این موضوع میتواند شما را عصبی کرده و یا حتی شما را بترساند. افراد ممکن است به جای کنجکاوی در مورد تجربیات منحصر بفرد یکدیگر دیگران را به خاطر متفاوت بودن شان قضاوت کنند ممکن است رنگ پوست متفاوتی داشته باشند، مذهب متفاوتی داشته باشند، از کشور دیگری آمده باشند، بزرگتر یا جوانتر باشند یا از ویلچر استفاده کنند. زمانی که فرد افراد یا فرد دیگر را به عنوان فرد یا افرادی کم اهمیتتر از خود یا در هر صورت کمتر از خود مورد قضاوت قرار داده و قلمداد میکند این نوعی نفرت است.
نفرت را به عنوان "سوگیری علیه افراد یا گروههایی با ویژگیهای خاص که توسط قانون تعریف شده است" تعریف میکنند. یکی از راههای تفکر در مورد نفرت هرم است. در انتهای هرم نفرت احساسی است که از نگرشهای جانبدارانه نسبت به دیگران مانند تصورات قالبی و کلیشهای مبنی بر این که گروه خاصی از مردم حیوان، تنبل یا احمق هستند رشد میکند.
گاهی اوقات این نگرشها و احساسات مغرضانه زمینهای را برای افراد فراهم میکنند تا براساس تعصبات خود عمل کنند مانند قلدری کردن، طرد کردن یا توهین کردن. برای مثال، بسیاری از آسیایی تبارها در ایالات متحده در طول پاندمی کووید – ۱۹ شاهد افزایش موارد مورد نفرت قرار گرفتن از سوی دیگران بودند.
اگر جوامع تعصبات را پذیرفته و آن را امری خوب قلمداد کنند برخی از افراد ممکن است از هرم بالا بروند و فکر کنند که تبعیض نیز خوب است یا بر این باور خواهند بود که گروههای خاصی از مردم در محلهها یا مشاغل خاص به دلیل حضورشان نباید مورد استقبال قرار گیرند. در نزدیکی بالای هرم برخی از افراد مرتکب خشونت یا جرایم و حتی جنایات مبتنی بر حس نفرت میشوند، زیرا معتقد خواهند بود که شیوه زندگی شان بهتر از دیگران است. آنان ممکن است دیگران را تهدید کنند که یا به دیگران آسیب فیزیکی میرسانند یا اموال شان را تخریب میکنند. در راس هرم نسل زدایی قرار دارد یا قصد نابود کردن یک گروه خاص مانند آن چه مسلمانان روهینگیا امروزه در میانمار و مسلمانان فلسطین در غزه تجربه میکنند.
نفرت در سطوح میانی و بالاتر هرم به این دلیل رخ میدهد که هیچ کس اقدامی برای جلوگیری از احساسات، نگرشها و اقدامات مغرضانه در سطوح پایین هرم انجام نداده است.
نه تنها وجود نفرت در افراد امکان پذیر است بلکه گروههای نفرت پراکنی نیز وجود دارند که به افرادی که سفید پوست، راستگرا یا مسیحی نیستند حمله میکنند. گاهی اوقات نفرت به مثابه قانون نوشته شده است مانند قانون جیم کرو که بومیان و سیاهپوستان آمریکایی را مورد آزار و اذیت قرار میداد و یا قانون جابجایی سرخپوستان که سیاست رسمی دولت امریکا بود و با امضای "اندرو چکسون" رئیس جمهور وقت امریکا در مه ۱۸۳۰ میلادی به قانون تبدیل شد. قانون جابجایی سرخ پوستان شدیدا از جانب ایالتهای جنوبی آمریکا حمایت میشد. این پشتیبانی به دلیل سود سرشاری بود که از محل دسترسی به سرزمینهای محل سکونت پنج قبیله عاید ایالات جنوبی میشد.
به آن چه در اطراف تان گفته میشود توجه کنید. اگر افرادی که زمان زیادی را با آنان میگذرانید در مورد گروههای دیگر چیزهای نفرت انگیزی میگویند در نظر داشته باشید که واژگان یا رفتارهای نفرت انگیزی که وارد افکار و اعمال تان میشوند چگونه خواهند بود. بشناسید که نفرت در خود و دیگران به چه شکل است از جمله آن چه در فضای مجازی میبینید.
برای ملاقات با دیگرانی که تجربیات متفاوتی نسبت به شما دارند آماده باشید و به آنان فرصت دهید تا به شما اطلاع دهند که چه کسی هستند. شجاع باشید و با ترسهای خود روبرو شوید. کنجکاو و مهربان باشید. شما تنها فردی نیستید که در برابر نفرت ایستادگی میکنید.
بسیاری از گروههای حقوق بشری و ابتکار عملهای دولتی نیز در راستای ریشه کن سازی نفرت پراکنی اقداماتی را انجام میدهند. همان طور که گمارتین لوتر کینگ جونیور" رهبر جنبش حقوق مدنی امریکا گفته بود:" تاریکی نمیتواند تاریکی را از بین ببرد فقط نور میتواند این کار را انجام دهد. نفرت نمیتواند نفرت را از بین ببرد فقط عشق میتواند این کار را انجام دهد".
ممکن است متوجه شوید که دوست داشتن دیگران آسانتر از نفرت داشتن از آنان است. دیگران نحوه رفتار شما را خواهند دید و از شما پیروی خواهند کرد.