از زمانی که رئیسجمهور جدید آمد و بحث کابینه مطرح شد، یکی از داغترین بازار شایعات مربوط به وزارت نفت بود. هزارویک رنگ کانال و صفحه به وجود آمد که هر روز اخبار «موثق» منتشر میکردند که فلانی قطعا وزیر نفت است. فردا همان کانال خبر میزد که قطعا بهمانی وزیر نفت است.
خبرنگاران و صفحههایی هم که از قدیم رویکردشان مشخص بود، تمامقد وارد صحنه شدند و از هر ابزار رسانهای، توییتر، تلگرام و سایت برای شایعهپراکنی و اخبارسازی استفاده میکردند. برخی سایتها و خبرنگاران نفتی چنان با هیجان در حال «افشاگری» و درز اطلاعات «معتبر» از جلسات رئیسی درباره انتخاب وزیر جدید نفت بودند که هرچند به اطلاعاتشان نمیشد اطمینان کرد، اما اَمارهای بود از دعوا و درگیری بزرگی که بر سر انتخاب وزیر نفت در جلسات دولت جدید مطرح بود. اما در میان نامهای اولیهای که بهعنوان گزینه قطعی معرفی شدند، نام وزیر نفت پیشنهادی فعلی مطرح نبود. «جواد اوجی» که در میان گزینههای مطرح برای وزارت بهاصطلاحِ معروف این حوزه «نفتیترین» بود.
اما اگر سیاحتی در این کانالهای بی نام و نشان بکنید و مثلا مطالب یکی دو تا از معروفها را که بعضا چندین هزار عضو دارند تا دو هفته بالا بروید، دچار سرگیجه میشوید و معلوم نمیشود که اصلا کی به کی است. مخصوصا اطلاعاتی که به این طریق منتشر میشود فرمت خاصی دارد. اسم از کسی نمیبرند–احتمالا بار حقوقی دارد- و به وصف از آدمها نقلقول میکنند. مثلا: همان آقایی که در دوران وزارت فلانی، بهمان کار را کرد، امروز رنگ عوض کرده و دارد برای وزیرشدن بیساری لابی میکند. این فرمت کلی تمام این مطالب است. البته کمی زردتر و همراه نیش و کنایههای بازاری. اما باز بررسی این مطالب بیفایده نیست و از طریق آن چیزهایی دستگیر آدم میشود.
بحث وزارت نفت آنقدر بالا گرفت که بنا به یک ادعا اصلا دیرشدن اعلام اعضای کابینه به دلیل اختلافاتی بود که بر سر انتخاب وزیر نفت به وجود آمده بود. نامهایی که بهعنوان گزینههای اولیه مطرح شد را میتوان ۵+۱ نامید: مسعود میرکاظمی، رستم قاسمی، مهدی دوستی، فاطمیامین و البته سوژه ایدئال رسانهای که از دست رفت، آقای هدایتالله خادمی. این از پنجش. یکِ دیگر علیآبادی بود که نامش در برههای کوتاه به میان آمد، اما دیگر خیلی از او صحبتی نشد.
در میانه این شایعات نام «جواد اوجی» بهعنوان گزینه احتمالی مدیرعاملی «شرکت ملی نفت ایران مطرح شد» که کمی عجیب بود، چون اولا هنوز وزیر مشخص نبود، ثانیا این پست اصلا انتصابی رئیسجمهور نیست و به استناد اساسنامه شرکت ملی نفت ایران مصوب جلسه مورخ ۲۳/۱/۱۳۹۵ کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی به پیشنهاد وزیر نفت، انتخاب اعضای هیئتمدیره و در نهایت حکم وزیر منصوب میشود و در سلسلهمراتب اداری، معاون وزارت نفت ایران است. بههرحال نام اوجی اولین بار اینجا مطرح شد و تا دو سه روز آخر هم بحثی از احتمال وزارت او در میان نبود.
دو گزینه آخر که بیشترین بحث درباره آنها مطرح شده بود، مهدی دوستی و رستم قاسمی بودند که در نیمهنهایی در حال رقابت به نظر میرسیدند. دو نفر با دو ادعای متفاوت. اولی جوانی انقلابی، که مدعی بود چنان توانمند است که از داخل نفت ایران را میسازد. تجربهاش ساخت یک پالایشگاه بود. رستم قاسمی، اما از دنیایی میآمد که ادعایی بزرگتر داشت: دورزدن تحریم و نفتفروشی در سطح بالا. اما تجربه این کار در گذشته برای نفت ایران بسیار فاجعهبار بود و با استفاده از ادبیات رایج «افشاگرها» و «بر اساس شنیده» منتشرکنها منجر به ظهور امثال «ب. ز» در نفت شد.
مسعود میرکاظمی اواخر عملا حذفشده مینمود و حرفی از او نمیزدند. بعدا مشخص شد که چرا. «جواد اوجی» بسیار به او نزدیک است و اصلا در دوران وزارت نفتی میرکاظمی بود که «اوجی» مدیرعامل «شرکت ملی گاز» شد. پس از اعلام نهایی گزینه وزارت نفت نیز حامیان وزارت رستم قاسمی چنان به میرکاظمی تاختند که گویی اصلا او بانی نهاییشدن اعلام نام اوجی بهعنوان گزینه وزارت نفت شده است. البته این مسئله را صراحتا نیز عنوان میکردند که میرکاظمی لابیگری «اوجی» را به انجام رسانده است. مطلبی که در حد شایعه است و امکان تأیید آن از سوی منبعی موثق وجود ندارد.
بههرحال اعلام نام اوجی برای نفتیهای نگران امیدوارکننده بود با اینکه نزدیکی او به مسعود میرکاظمی مانع از امیدواری مطلق به عملکرد او در آینده است. صنعت نفت اصلا خاطرات خوبی از دوران وزارت میرکاظمی ندارد. نکات مثبت، اما اینکه اولا اوجی تحصیلات نفتی دارد. ثانیا از دهه ۶۰ در بدنه نفتی کشور بوده و مراتب را به گفته بسیاری نه یکشبه بلکه پلهپله طی کرده است و نامش در هیچ پرونده فسادی مطرح نشده.
مهمتر، اما سخنان خود «اوجی» است که گرچه فعلا فقط حرف است، اما با توجه به اینکه سابقه نفتی دارد میشود تا حدی احتمال داد که در حد حرف نباشد. اوجی روز شنبه طی سخنانی گفت: «سرمایه اصلی این صنعت، مدیران توانمند و بدنه کارشناسی متعهد و توانمند است و هر که در این شرایط بپذیرد خدمت کند، ایثار کرده است». نشانهای از اینکه هرچند به میرکاظمی نزدیک است فعلا قصدی برای تسویه ندارد که نگرانی اصلی و اولیه برای صنعت نفت است که یک بار از این سوراخ گزیده شده.
اوجی در ادامه باز هم بر این مسئله تأکید کرد و گفت: «بحث نیروی انسانی در صنعت نفت، امروز اهمیت ویژهای دارد و امیدواریم مجلس، سران سه قوه و... همراهی کنند تا ارزش کار منابع انسانی صنعت نفت جا بیفتد و این کارکنان نادرست قضاوت نشوند». تکیه سخنان او چنانکه پیداست بر منابع انسانی است: «چرا باید شرایط طوری باشد که نیروهای نفت مهاجرت کنند. پشتیبانی از نیروهای صنعت نفت از اولویتهای من است... به طور حتم از نیروهای توانمند، دلسوز و فسادستیز استفاده خواهم کرد. برخی میگفتند اوجی حتما از ستاد اجرائی و... نیرو میآورد. اینقدر صنعت نفت نیروهای خوب دارد که اصلا چنین نیازی وجود ندارد». حرفهایی دلگرمکننده که البته باید دید عملی خواهد شد یا نه.
نکته دیگر آنکه اوجی برنامهای نیز تهیه کرده و آن را منتشر کرده که در این بازار کساد کورسوی امیدی است. اما بحث دیگری هم هست و آن مسئله مجلس است. تا به حال که به نظر نمیرسد در این زمینه هم مشکلی داشته باشد. مثلا «بیگی» عضو کمیسیون انرژی مجلس میگوید: «بررسیهای اولیه نشان میدهد وزیر پیشنهادی نفت مشکلات این حوزه را بهخوبی میشناسد». بیگی در صفحه توییتر خود نوشته است: «بررسیهای اولیه نشان میدهد وزیر پیشنهادی نفت مشکلات این حوزه را به خوبی میشناسد».
حرفهای اوجی، روز جمعه در نشست فراکسیون راهبردی مجلس شورای اسلامی نیز خیلی نشانه وخیمی نداشت. وزیر پیشنهادی در این نشست مشکلاتی را مطرح کرد که واقعا مشکلات جدی نفت هستند. ازجمله مسئله فروش نفت و میدانهای مشترک. او گفت: «با استفاده از مدیران توانمندی که این وزارتخانه دارد و با استفاده از روشهایی که امروز در بحث فروش نفت وجود دارد، در این حوزه اراده باید بر فروش نفت باشد». که جز مسئله فروش باز بر توانایی مدیران وزارتخانه تأکید شده است. درباره میادین مشترک هم گفت: «بحث دیگر تکلیف میدانهای مشترک نفت و گاز است که در دهههای گذشته تعیین تکلیف نشدند و ما معتقدیم که در این دوره مسئله تعیین تکلیف این میدانهاست».
در گزارشی که روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر کرده است به پیشنهاد ایجاد «خط لوله اسلامی» از سوی اوجی در گذشته اشاره شده و از آن بهعنوان طرحی «عجیب» و بیسرانجام تعبیر کردهاند. درحالیکه خود طرح، فارغ از قابلیت اجراشدن آن به نظر طرح بدی نیست. طرحی که بنا بود گاز ایران را از طریق عراق و سوریه به مدیترانه برساند. هرچند تحولات سوریه و ناامنی ایجادشده از آن طریق فعلا اجرائیشدن آن را در آینده نزدیک ناممکن کرده، اما دیگر «عجیب» هم نیست.
شاید «اوجی» بهترین وزیر نفت ایران برای وزارت نباشد، اما قطعا بدترین هم نیست. میتوان از او بهعنوان «وزیر خاکستری» یاد کرد. در نهایت هم که فعلا همه چیز در حالت معلق قرار دارد و راهی جز انتظار نیست.