bato-adv
کد خبر: ۴۸۱۰۸۸

چرا جهان در برابر کرونا شکست خورد؟

چرا جهان در برابر کرونا شکست خورد؟
قدرت‌های بزرگ به جای همکاری برای مقابله با ویروس، درگیر بحث در خصوص مقصر این وضعیت شدند. تحقیقات علمی با منافع ملی گره خورده و توسعه و توزیع واکسن- فرآیندی که کارشناسان امیدوار بودند بتواند راه‌حلی جهانی برای یک بحران جهانی ارایه کند- باعث افزایش نابرابری‌ها در حوزه سلامت شده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۹

یک روز پیش از تحلیف جو بایدن، رییس‌جمهور جدید امریکا، تعداد مرگ و میر ناشی از کرونا در این کشور از مرز ۴۰۰ هزار نفر عبور کرد. بایدن پس از ورود به کاخ سفید هشدار داد که این آمار تا پایان ماه فوریه می‌تواند به نیم میلیون نفر افزایش پیدا کند. اما اوضاع می‌توانست به این بدی نباشد. بی‌ثباتی و بی‌کفایتی دولت دونالد ترامپ باعث شد تعداد تلفات کرونا بیشتر شود، اما عوامل مهم‌تری فراتر از کنترل دولت نیز در این مساله نقش داشت؛ از سیاست گرفته تا حمایت از تولیدات داخلی و پارانویا.

به گزارش اعتماد به نقل از فارن افرز، در روز‌های نخست شیوع کرونا و در حالی که این ویروس مرز‌ها را درمی‌نوردید، کشور‌های جهان به سرعت و براساس توصیه سازمان بهداشت جهانی، محدودیت‌های مسافرتی وضع کرده و اقداماتی را برای محافظت از مردم خود اتخاذ کردند.

قدرت‌های بزرگ به جای همکاری برای مقابله با ویروس، درگیر بحث در خصوص مقصر این وضعیت شدند. تحقیقات علمی با منافع ملی گره خورده و توسعه و توزیع واکسن- فرآیندی که کارشناسان امیدوار بودند بتواند راه‌حلی جهانی برای یک بحران جهانی ارایه کند- باعث افزایش نابرابری‌ها در حوزه سلامت شده است.

نتایج این آپارتاید در حوزه واکسن اکنون به وضوح دیده می‌شود: هیچ یک از ۶۸ میلیون دوز واکسنی که تا ۲۵ ژانویه در جهان زده شده به کشور‌های کم‌درآمد یا حتی کشور‌های با درآمد متوسط نرسیده است. تدروس ادهانوم قبریسوس، رییس سازمان بهداشت جهانی، چند هفته قبل با اشاره به شکاف در دسترسی به واکسن گفت: جهان در آستانه یک شکست اخلاقی فاجعه‌بار قرار دارد.

واکنش ناهماهنگ، آشفته و دولت‌محور جهان به کووید ۱۹ به‌شدت در تضاد با واکنش بین‌المللی به همه‌گیری H۱N۱ در سال ۲۰۰۹ و شیوع ویروس ابولا در سال ۲۰۱۴ است. در سال ۲۰۰۹ مقامات بهداشت قدرت‌های بزرگ جهان از جمله چین و امریکا به تبادل فناوری و اطلاعات در خصوص شیوع ویروس آنفلوآنزای خوکی پرداختند و به فرآیند ساخت واکسن سرعت بخشیدند.

این همکاری نه تنها به مقابله با ویروس H۱N۱ بلکه بعد‌ها به مبارزه علیه آنفلوآنزای پرندگان (H۷N۹) نیز کمک کرد؛ ویروسی که می‌توانست در سال ۲۰۱۳ منجر به یک همه‌گیری شود، اما نشد. در سال ۲۰۱۴ نیز قدرت‌های بزرگ جهان به درخواست سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی به غرب آفریقا کمک‌های پزشکی و بهداشتی فرستادند تا به مبارزه با ویروس ابولا کمک کنند.

در بین قدرت‌های جهانی، چین و امریکا نزدیک‌ترین همکاری را با یکدیگر داشتند و این مساله نقش بسیار مهمی در مقابله با ویروس ابولا ایفا کرد. واشنگتن و پکن در همکاری با یکدیگر مراکز درمانی ساختند و کمک‌های پزشکی را روانه غرب آفریقا کردند. برخی تحلیلگران، سازمان بهداشت جهانی را مقصر عدم همکاری کشور‌های جهان در جریان پاندومی کرونا می‌دانند. اگر بخواهیم منصف باشیم، این نهاد بین‌المللی اشتباهاتی هم داشته است.

سازمان بهداشت جهانی اعلام «وضعیت اضطراری بهداشت عمومی در سطح جهان» را خیلی دیر انجام داد، نشان داد که توانایی اجرای مقررات سلامت بین‌المللی را به شکلی منسجم و اثربخش ندارد و در تلاش برای جلب همکاری چین در نظارت و واکنش به بیماری، بیش از حد به پکن و نظرات این کشور در مورد کووید ۱۹ احترام گذاشت. اما این‌ها مشکلات جدیدی نیستند.

در جریان همه‌گیری H۱N۱ سال ۲۰۰۹ نیز سازمان بهداشت جهانی یکسری دستورالعمل‌های نه چندان سختگیرانه را به کشور‌های جهان ابلاغ کرد، اما در عین حال از تصمیم چین مبنی بر اتخاذ یک راهبرد کنترلی بسیار سختگیرانه نیز حمایت کرد. این اقدام باعث شد جهان پیام‌های متفاوتی را از سازمان بهداشت جهانی دریافت کند و این شائبه به وجود بیاید که این نهاد تلاش می‌کند چین را راضی نگه دارد.

در جریان شیوع ابولا در سال ۲۰۱۴ نیز سازمان بهداشت جهانی باز هم در اعلام وضعیت اضطراری تاخیر زیادی داشت. اما در هر دو مورد، کشور‌های جهان در نهایت راهی برای همکاری و جلوگیری از تبدیل وضعیت اضطراری سلامت عمومی به یک فاجعه پیدا کردند.

این بار تفاوت در چه چیزی بود؟ نگاهی دقیق‌تر به پاسخ کشور‌ها در برابر کووید ۱۹ دو تحول جدید را نشان می‌دهد که باعث شده‌اند تاثیرگذاری همه‌گیری بیشتر شود و واکنش به آن شدت یابد: سیاسی و امنیتی شدن مساله.

ویروس سیاسی

در جریان اپیدمی‌ها و شیوع بیماری‌های قبلی، منشاویروس صرفا یک مساله علمی بود، نه یک امر سیاسی. برای مثال چین این نظریه را که اپیدمی سارس ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ از شهر فوشان استان گوانگ‌دونگ شروع شده، به چالش نکشید و هیچ کشور دیگری نیز علنا از لزوم پاسخگویی چین برای شیوع این بیماری سخن نگفت. اما تنها چند ماه پس از کشف ویروس کرونا در ووهان چین در دسامبر ۲۰۱۹، این پرسش که منشا ویروس کجا بوده به یک بحث داغ سیاسی تبدیل شد.

ترامپ که کرونا را «ویروس چینی» می‌نامید پکن را مقصر «آغاز یک همه‌گیری جهانی» اعلام کرد. رسانه‌های دولتی چین به‌شدت به این موضع‌گیری ترامپ واکنش نشان دادند و اصرار داشتند که «اگرچه ویروس کرونا نخستین بار در چین کشف شده، اما این بدان معنا نیست که منشا آن چین بوده است.» پکن اعلام کرد ممکن است دیگر کشور‌ها مسوول پخش این ویروس بوده باشند.

وانگ‌یی، وزیر خارجه چین، در اوایل ماه ژانویه اعلام کرد تحقیقات تکمیلی نشان می‌دهد ممکن است همه‌گیری کرونا بر اثر شیوع جداگانه ویروس در چندین نقطه از جهان به وجود آمده باشد. البته فقط منشا ویروس نبود که سیاسی شد. واکنش سازمان بهداشت جهانی نیز به همین سرنوشت دچار شد. پیش از همه‌گیری کرونا، کمتر پیش آمده بود که امریکا نفوذ روزافزون چین در سازمان بهداشت جهانی را زیر سوال ببرد.

واشنگتن حتی در حمایت از انتخاب دکتر مارگارت چان اهل هنگ‌کنگ به عنوان مدیرکل سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۶ در کنار پکن ایستاد. (در سال ۲۰۱۲ نیز که چان تنها نامزد این پست بود، امریکا از انتخاب مجدد او حمایت کرد.)، اما وقتی مسائل سیاست داخلی با مبارزه جهانی علیه کرونا در هم آمیخت، ترامپ که به دنبال راهی برای انحراف افکار عمومی از سوءمدیریت خود در بحران کرونا می‌گشت سازمان بهداشت جهانی را متهم کرد که به چین اجازه اعمال نفوذ داده است. با این حال، امریکا مدرک مستندی برای ادعای خود ارایه نکرد. در واکنش به این اتهام، دولت چین نیز اعلام کرد امریکا قصد دارد برای فرار از مسوولیت، چین را بی‌اعتبار کند.

تنش‌ها میان چین و امریکا نه تنها توانایی سازمان بهداشت جهانی برای انجام یک تحقیق مستقل، شفاف و دقیق از نحوه آغاز همه‌گیری را کاهش داد (این سازمان هنوز نتوانسته تحقیقات کافی در این زمینه انجام دهد)، بلکه توانایی آن در متحد کردن کشور‌های جهان برای اقدام سریع در برابر شیوع این ویروس را نیز مختل کرد.

تنش میان پکن و واشنگتن شورای امنیت سازمان ملل را نیز فلج کرده است. این شورا نتوانست قطعنامه قدرتمندی را برای بسیج کردن نهاد‌های سازمان ملل در مقابله با بحران کرونا صادر کند یا نهادی وابسته برای هماهنگ کردن تلاش‌های بین‌المللی به منظور مقابله با ویروس به وجود بیاورد.

با بالا گرفتن جنگ لفظی میان امریکا و چین، موجی از ملی‌گرایی در هر دو کشور به وجود آمد. احساسات ضد چینی در امریکا تقویت شد و امریکاستیزی در چین نیز اوج گرفت. هر دو کشور واکنش به همه‌گیری را به جنگی میان مدل‌های سیاسی رقیب تبدیل کردند. اینکه چین توانست خیلی زود جلوی شیوع ویروس در کشور خود را بگیرد، اما شیوع آن در امریکا از کنترل دولت خارج شد برای چین نشان‌دهنده سقوط لیبرال‌دموکراسی و برتری نظام خودکامه‌ای است که در آن حزب کمونیست چین به صورت انحصاری قدرت سیاسی را در دست خود دارد.

از سوی دیگر، امریکا نیز شیوع ویروس را گواهی بر ناتوانی حزب کمونیست چین در ارایه حکمرانی خوب به مردم چین و جهان می‌داند. وعده جو بایدن رییس‌جمهور امریکا مبنی بر برگزاری نشست دموکراسی‌های جهان با هدف مقابله با مخاطرات کووید ۱۹ نیز در راستای همین سناریوی تفرقه‌افکنی است که جهان را در مقابله با یک چالش جهانی به دو اردوگاه سیاسی تقسیم می‌کند.

توهم امنیت

تمایل کشور‌های جهان به تبدیل بحران کرونا به یک مساله امنیت ملی نیز درست به اندازه سیاسی کردن ماجرا مضر و زیانبار است. برخلاف بسیاری از اپیدمی‌های پیشین، تقریبا همه کشور‌ها کووید ۱۹ را یک تهدید وجودی می‌دانند و همین امر به دولت‌ها کمک می‌کند واکنش‌های خلاف عرف سیاسی را توجیه کنند. دولت‌های جهان اقدامات سختگیرانه‌ای را اتخاذ کرده‌اند؛ از قرنطینه کامل شهر‌ها و محله‌ها، اعمال حکومت نظامی و ممنوعیت سفر تا اعلام وضعیت اضطراری و اعزام نیرو‌های نظامی.

در امریکا ترامپ در حمایت از واکنش دولت خود به کووید ۱۹ به «قانون تولید دفاع» متوسل شد و یک ژنرال چهارستاره را به عنوان مسوول اصلی واکسیناسیون عمومی در قالب «عملیات سرعت برق‌آسا» منصوب کرد. این آرایش جنگی نه تنها مسوولیت اخلاقی کمک به دیگران را از دوش کشور‌ها برداشته، بلکه باعث شده تامین اقلام پزشکی ضروری از جمله تجهیزات محافظت شخصی و مواد اولیه فعال داروسازی بسیار دشوارتر از قبل شود.

کشور‌ها با تکیه بر اصل «کمک به خود» بلافاصله دست به اعمال محدودیت‌های مسافرتی زدند، اقداماتی را برای محافظت از کشور خود ترتیب دادند و تلاش کردند در خرید ماسک‌های پزشکی و دستگاه‌های تنفس مصنوعی بیشترین قیمت را پیشنهاد کرده و گوی سبقت را از دیگر کشور‌ها بربایند. همکاری بین‌المللی در حوزه سلامت، در همان حدی که وجود دارد، به مساله‌ای تبدیل شده که چندان برای منافع ملی اهمیتی ندارد.

در اوایل شیوع ویروس، چین حاضر نشد پیشنهاد مرکز کنترل بیماری امریکا برای اعزام اپیدمیولوژیست به این کشور را بپذیرد و بعد‌ها واشنگتن نیز تا حد زیادی جلوی همکاری با پکن در حوزه سلامت عمومی را گرفت، چرا که اعتقاد داشت چین از توافق‌نامه‌های بین‌المللی در حوزه سلامت برای تقویت نفوذ خود در جهان سوءاستفاده می‌کند.

همین مولفه‌ها مدتی بعد باعث ظهور ملی‌گرایی در زمینه واکسن شد و به موجب آن، کشور‌های ثروتمند قرارداد‌های مجزایی را با تولیدکنندگان منعقد کردند تا پیش از همه به واکسن دسترسی پیدا کنند. برخی بیش از مقدار نیاز خود واکسن سفارش دادند. برای مثال گزارش‌ها نشان می‌دهد کانادا به ازای هر شهروند خود بین پنج تا ده دوز واکسن ذخیره کرده است.

تغییر در توازن قوا میان چین و امریکا به دنبال شیوع کرونا باعث شده احساسات ملی‌گرایانه تقویت شود. چین نخستین کشوری بود که کرونا در آن شیوع پیدا کرد، اما اولین کشوری هم بود که توانست تا حد زیادی خود را از شر آن خلاص کند. اقتصاد این کشور در سال ۲۰۲۰ رشدی ۳/۲ درصدی را تجربه کرد، در حالی که این رشد در امریکا منفی ۵/۳ درصد بود.

اختلاف در تولید ناخالص ملی دو کشور روز به روز کمتر شده و احتمالا این ترس در واشنگتن تقویت می‌شود که چین بتواند روزی جایگاه ابرقدرتی جهان را از آن خود کند. تا وقتی این دو کشور به مقابله با همه‌گیری از دریچه امنیت و رقابت نگاه کنند، اولویت‌شان دستیابی به قدرت نسبی است، نه اینکه از طریق همکاری در حوزه سلامت عمومی به دستاورد‌های بزرگ‌تر برسند.

مصلحت عمومی جهان

با این حال همه‌چیز از دست نرفته است. با وجود شیوع مرگبار ویروس در امریکا و چین، جهان به سمت واکسیناسیون همگانی و ایمنی گله‌ای حرکت می‌کند. با این حال این دو ابرقدرت باید با همکاری یکدیگر از این مساله اطمینان یابند که در همه‌گیری بعدی، سیاسی شدن ماجرا و دغدغه‌های امنیت ملی باعث تضعیف همکاری جهانی نمی‌شود.

در همین راستا، چین و امریکا باید اقداماتی را در کاهش تنش‌های سیاسی و نظامی اتخاذ کنند. این دو کشور باید کانال‌های ارتباطی خود نظیر «گفتگو‌های جامع امریکا و چین» را که در دولت ترامپ بسته شده بود، دوباره باز کنند. البته گفته می‌شود این ارتباطات اغلب در حرف‌های بی‌اهمیت خلاصه می‌شوند، اما همان هم می‌تواند احتمال اشتباه محاسباتی و مخاطرات امنیتی را کاهش دهد.

امریکا می‌تواند از این کانال‌ها برای به اشتراک گذاشتن تخصص خود در بهبود ایمنی زیستی آزمایشگاهی و ساخت نهاد‌هایی به منظور تسهیل ساخت دارو استفاده کند. تبادلات میان ارتش‌های دو کشور نیز می‌تواند به همین ترتیب گسترش یابد تا نمایندگان چین و امریکا اجازه یابند از تاسیسات دفاع زیستی دولتی کشور دیگر بازدید کنند.

چین و امریکا باید برای اصلاح و تقویت سازمان بهداشت جهانی با یکدیگر همکاری کنند تا این نهاد بتواند با استقلال سیاسی و اختیار عمل بیشتر، واکنش جهان به وضعیت‌های اضطراری آینده را هماهنگ کند. این سازمان باید اختیار عمل بیشتری داشته باشد و در تبادل اطلاعات مرتبط با بیماری، مقابله با شایعات و اطلاعات غلط و تحقیق در خصوص شیوع بیماری‌ها نقش پررنگ‌تری ایفا کند.

این اصلاحات مستلزم بازنگری در مقررات بین‌المللی در حوزه سلامت است. کشور‌های عضو باید میزان پایبندی خود را بالا ببرند و به سازمان بهداشت جهانی اجازه دهند خودش به جمع‌آوری اطلاعات بپردازد و از این طریق بتواند تصمیمات سریع‌تر و بهتری را اتخاذ کند. این سازمان باید حداقل به مراکز شیوع بیماری‌ها دسترسی کامل داشته باشد. مساله کنترل همه‌گیری باید به عنوان مصلحت عمومی جهان معرفی شود و در تامین منابع مالی آن همه کشور‌های جهان مشارکت کنند.

هیچ کشوری نمی‌تواند از گزند کووید ۱۹ در امان بماند، مگر اینکه زنجیره جهانی انتقال آن به‌طور کامل شکسته شود. بنابراین چین و امریکا در کنار دیگر قدرت‌های اقتصادی بزرگ دنیا باید حمایت خود از کوواکس را که سازوکاری جهانی برای تهیه واکسن کووید ۱۹ است، افزایش دهند تا از این طریق همه کشور‌های جهان بتوانند دسترسی برابر و منصفانه‌ای به واکسن داشته باشند. جان میلیون‌ها انسان در خطر است. همکاری در مقابله با کرونا می‌تواند دستاورد‌های فراوانی داشته باشد و درگیری باعث می‌شود ضرر‌های زیادی از جانب این ویروس متوجه جهان شود، چرا که کرونا نه اختلافات سیاسی می‌شناسد و نه مرز‌های جغرافیایی.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv