مردی که با اقدام به خودکشی قصد انحراف تحقیقات پلیسی و رفع ظن به خود را داشت، در نهایت صبح دیروز به قتل همسرش اعتراف کرد.
به گزارش شرق، ساعت ۱۵ بیستونهمین روز آذرماه، مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی، بازپرس کشیک قتل تهران را در جریان مرگ زن جوانی قرار دادند که در بیمارستان جان خود را از دست داده بود.
پس از آن، بازپرس محمدتقی شعبانی از شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران در بیمارستان حضور یافت و هدایت تحقیقات پلیسی را برعهده گرفت. در بررسیهای اولیه نشانههایی از مسمومیت بهعنوان علت مرگ زن جوان به دست آمد. شوهر این زن نیز گفت: همسرم بهخاطر برخی مشکلاتی که داشت از داروهای گیاهی استفاده میکرد که ممکن است دلیل مسمومیتش باشد.
در ادامه تحقیقات، مرد جوان بهخاطر ضدونقیضگویی مورد ظن بازپرس و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت، اما این مرد ۱۴ دیماه اقدام به خودکشی کرد و اگرچه زنده ماند، اما تا حدودی از شدت ظن به او کم و فرضیه خودکشی زن جوان تقویت شد. باوجوداین در ادامه تحقیقات سرنخهایی به دست آمد که این مرد را بار دیگر بهعنوان مظنون اصلی قتل نشان داد.
همکاران این مرد که بازاریاب یک شرکت خصوصی است، گفتند که او از زندگی زناشویی خود راضی نبود و بارها گفته بود همسر خود را خواهد کشت. همچنین همکاران متوفی نیز گفتند زن جوان اخیرا به همسرش مشکوک شده بود. بهاینترتیب این مرد بارها مورد تحقیق قرار گرفت تا اینکه سرنخ دیگری به دست آمد که نشان میداد او قصد ازدواج مجدد دارد.
در نهایت این مرد به قتل همسر خود اعتراف کرد و گفت: قرص برنج خریدم، پودر کردم و در کپسولی ریختم و بهعنوان داروی آرامبخش به خورد همسرم دادم.
در بخش دیگری از تحقیقات، دختر ۲۴ سالهای که این مرد قصد داشت به خواستگاری او برود، مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من و این مرد چهار ماه پیش با هم آشنا شدیم، من صندوقدار مغازهای هستم که در کنار محل کار برادر او واقع شده است. بعد از آشنایی قرار شد او به خواستگاری من بیاید، اما نیامد و گفت: اقوامشان فوت شدهاند و باید تا چهلم آنها صبر کنیم. حتی خانمی زنگ زد و گفت: مادر اوست و بعد از چهلم به خواستگاری میآیند.
این دختر ادامه داد: تا این اواخر اصلا تصور نمیکردم خواستگارم همسر داشته باشد، چون تمام روز تا ساعت پنج عصر مرتب با هم در ارتباط بودیم و حتی تماس تصویری هم داشتیم، اما بعد از آن ساعت به این بهانه که زود باید بخوابد تا بتواند چهار صبح سر کار برود ارتباط زیادی با من نداشت.
در نهایت من بهخاطر اینکه او به خواستگاری نمیآمد، با وی جروبحث کردم و حتی در خیابان صدایم را برایش بلند کردم که در نهایت گفت: ازدواج کرده و همسرش دخترعمویش است، اما میخواهد او را طلاق بدهد، اما زنش راضی به طلاق نیست. حتی گفت: چندبار تصمیم به قتل او گرفته، اما موفق نشده است.
این دختر در مورد تصمیم محمد برای قتل همسرش گفت: او مدعی بود که یکبار با بستن کانالهای کولر و درآوردن لوله بخاری، یکبار با ریختن سم در غذا و یکبار هم با اجیرکردن راننده برای تصادف ساختگی قصد قتل داشته که هربار به دلایلی موفق نشده است.
این دختر که مدعی است فریب خورده، گفت: وقتی فهمیدم خواستگارم زن دارد، با او ارتباط نداشتم تا اینکه خبر داد همسرش خودکشی کرده است و بعد هم عکس خودش را برایم فرستاد که کنارش تعداد زیادی قرص بود و گفت: خودکشی کرده است. بعد از آن هم از او خبر نداشتم تا اینکه مأموران به سراغم آمدند و در مورد قتل همسرش از من تحقیق کردند.
درحالحاضر این مرد و دختر جوان هر دو در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
طلاق را راحت کنید تا این فجایع پیش نیاد. بعضی زندگی های مشترک که از روی اجبار می باشد در واقع زندگی نیست و یک جهنم واقعی است.