bato-adv
کد خبر: ۳۸۲۶۸۷

۳ دهه کشمکش بر سر ۳ جزیره

در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) که ایران و بریتانیا در این زمینه به توافق رسیدند هنوز امارات متحده عربی شکل نگرفته بود. با شکل‌گیری امارات دوباره کشمکش‌ها آغاز شد. کمی پیش از این توافق نیز بحرین اعلام استقلال کرده بود و استقلال این کشور در رایزنی‌های مقامات انگلیس با ایران به موضوع جزایر سه‌گانه گره خورده بود. از سال ۱۹۹۲ تاکنون سال‌هاست که کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس و در رأس آن‌ها امارات متحده عربی بر طبل حلبی حاکمیت بر این جزایر می‌کوبند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۳ - ۱۴ آذر ۱۳۹۷
حدود ۴۷ سال پیش همین روزها، حاکمیت جزایر سه‌گانه بعد از نزدیک به ۷۰ سال به ایران بازگشت. ۹ آذر ۱۳۵۰ نیرو‌های دریایی ارتش ایران، درست یک روز پیش از خروج رسمی نیرو‌های انگلیسی از خلیج‌فارس وارد جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک شدند.
 
به گزارش شرق، این خبر را همان روز امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت، در مجلس شورای ملی اعلام کرد و با استقبال همه طیف‌های نمایندگان مجلس همراه شد.
 
هویدا در نطق خود گفت: «با کمال خوشوقتی خاطر نمایندگان محترم و هم‌میهنان عزیز را مستحضر می‌دارم که امروز صبح ساعت شش و ۱۵ دقیقه نیرو‌های مسلح شاهنشاهی ایران در جزایر تنب بزرگ و کوچک پیاده شدند و همچنین در نقاط موردنظر جزیره ابوموسی استقرار یافتند (کف‌زدن ممتد نمایندگان) و ساعت شش و ۵۰ دقیقه پرچم ایران بر فراز کوه حلوا یعنی مرتفع‌ترین قله جزیره ابوموسی به اهتزاز درآمد». حاکمیت دوباره ایران بر این جزایر، اما تنها برای دو دهه به کشمکش‌ها در خلیج‌فارس پایان داد.
 
در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) که ایران و بریتانیا در این زمینه به توافق رسیدند هنوز امارات متحده عربی شکل نگرفته بود. با شکل‌گیری امارات دوباره کشمکش‌ها آغاز شد. کمی پیش از این توافق نیز بحرین اعلام استقلال کرده بود و استقلال این کشور در رایزنی‌های مقامات انگلیس با ایران به موضوع جزایر سه‌گانه گره خورده بود. از سال ۱۹۹۲ تاکنون سال‌هاست که کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس و در رأس آن‌ها امارات متحده عربی بر طبل حلبی حاکمیت بر این جزایر می‌کوبند.

این در حالی است که موضوع صرفا کشمکش بر سر ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر آن نیست. مسئله دیگری که بحران‌آفرین شده، گره‌خوردن نحوه تأمین امنیت خلیج‌فارس به دست کشور‌های منطقه و موقعیت استرات‍ژیک این جزایر است.

آغاز و پایان استعمار
در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹ زمینه‌سازی برای استقلال بحرین آغاز شده بود، اما پیش از آن ایران برای اعمال مجدد حاکمیت خود فعالیت زیادی کرده بود. همه این ماجرا از سال ۱۸۸۷ میلادی آغاز شد.
 
وقتی که برای اولین‌بار انگلستان بر این جزایر ادعای حاکمیت کرد و در سال ۱۹۰۳ میلادی در پی نگرانی از نفوذ شوروی در منطقه که به دنبال عقد قراردادی میان این کشور با ایران تشدید شده بود، بریتانیا سه جزیره را بدون آگاهی دولت ایران به شیوخ قاسمی شارجه بخشید و در ژوئن همین سال فرماندار هندی انگلیس به شیوخ قاسمی دستور داد که پرچم خود را در این سه جزیره برپا کنند. بعد از این تا سال ۱۹۶۸ کشمکش‌ها ادامه داشت، اما تغییر محسوسی در وضعیت ایجاد نشد.
 
در سال ۱۹۵۳ هم‌زمان با دوره نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق، یک رزم‌ناو ایرانی گروهی را در ابوموسی پیاده کرد و گزارش رسید که ایران سرگرم تدارک نیرو برای اشغال کامل سه جزیره است؛ شایعه‌ای که باعث شد نیروی هوایی بریتانیا تا چند هفته پرواز شناسایی انجام دهد.
 
بعد از آن در ۱۹۶۸ که زمزمه‌های استقلال بحرین آغاز شده بود، سفیر انگلیس در تهران گفته بود: «درخصوص بحرین مذاکرات هم‌اکنون شروع شده با این هدف که نظرات دولت ایران تأمین شود... و جزایر قطعا به ایران داده خواهد شد». همان سال حکومت بریتانیا اعلام کرد نیرو‌های خود را از شرق سوئز خارج خواهد کرد و پس از این امنیت خلیج‌فارس برعهده دولت‌های منطقه قرار خواهد گرفت. امیر اسدالله علم در خاطرات روزانه خود به تاریخ سوم فروردین سال ۱۳۴۸ می‌نویسد: «سفیر انگلیس دیدنم آمد. باز هم راجع به جزایر صحبت کردم.
 
گفتم، محال است ما مسئله بحرین را بدون آنکه سرنوشت تنب و ابوموسی تعیین شود، حل کنیم. گفت: پس همه کار‌ها به هم می‌خورد. گفتم به جهنم! حالا چه عیب دارد قبلا با شیخ شارجه مثل تماسی که با شیخ رأس‌الخیمه گرفتید، تماس بگیرید، شاید خودش حاضر به معامله بشود، ما هم کمک می‌کنیم. گفتم، مطلب را به عرض خواهم رساند، ولی اجازه ندارم اظهارنظری بکنم... گفتم، حقیقت این است که من دیگر به حرف‌ها و پیش‌بینی ها‌ی شما اعتماد نمی‌توانم بکنم.
 
شش سال پیش که خودم نخست‌وزیر بودم و همه‌جا در دست شما بود، من جزیره سرّی (سیری) را تصرف کردم... شما آمدید و یقه‌درانی کردید و به من گفتید، چون تا بیست سال دیگر تعهد با شیوخ دارید، از خاک آنجا مثل خاک انگلیس دفاع می‌کنید وگرنه تعهدات شما از اعتبار ساقط می‌شود.
 
هنوز پنج سال نگذشت، اعلان کردید که می‌خواهید بروید. وانگهی شما و به طور کلی غرب، جز حفظ خطّه نفت چه منافعی اینجا دارید؟ حفظ این منطقه از ما برمی‌آید». چند ماه پیش از آن؛ یعنی در اواخر بهمن سال ۴۷ علم می‌نویسد که سفیر انگلیس به دیدنش آمده است؛ دیداری که حاکی از آغاز رایزنی‌های گسترده در رابطه با استقلال بحرین و جزایر سه‌گانه بوده است. علم در ۲۸ بهمن ۴۷ می‌نویسد: «عصری دنیس رایت سفیر انگلیس به دیدنم آمد...
 
یک مطلب خیلی محرمانه به من گفت که کار جزایر تنب تمام است و قطعا متعلق به ایران خواهد شد، زیرا به شیخ راس‌الخیمه گفته‌ایم اگر با ایران کنار نیایی، چون جزایر بالای خط میانه واقع می‌شود ایران آن را قانونا و اگر قانونی نشد با زور، خواهد گرفت و شیخ حاضر به معامله است. گفتم ابوموسی چه‌طور؟ گفت: این جزیره زیر خط میانه است. گفتم زور ما آن‌قدر هست که پا زیر خط بگذاریم و آن حکایت لر را برای او گفتم قدری خندیدیم و باز جدی شدیم. گفت: اگر به زور متوسل شوید روابط شما با اعراب هم به هم می‌خورد. گفتم به جهنم! ما از اعراب چه گرفته‌ایم؟ مگر آنکه حالا مخارج دفاع خلیج‌فارس را بدهند به شرطی که عمل دفاع در دست ما باشد. گفت: می‌گویند آخر خلیج عربی است چگونه ریش و قیچی را دست شما بدهند. گفتم قرارداد دفاعی ۵۰ ساله می‌بندیم، چنان‌که شما با آن‌ها داشتید...». علم در خاطرات خود در این سال بار‌ها از دیدار با سفیر انگلیس در تهران می‌نویسد و جلساتی که با محمدرضا پهلوی در این رابطه دارد. او درباره دیدار خود با محمدرضا پهلوی در بهمن ۱۳۴۸ می‌نویسد: «صبح شرفیاب شدم... فرمودند: مسئله بحرین دارد حل می‌شود.
 
با کمال آقایی و بزرگواری فرمودند، حالا که من و تو هستیم آیا فکر می‌کنی در آینده ما را خائن خواهند گفت، یا چنان‌که معتقدم و اغلب سیاست‌مداران دنیا هم معتقدند، من که حاضر به حل مطلب بحرین شدم، خواهند گفت: کار بزرگی انجام دادیم و این منطقه از دنیا را از شر کشمکش‌های پوچ و بالنتیجه نفوذ کمونیسم نجات دادیم؟ من عرض کردم... که صرف ادعای ما بر این جزیره معلوم نبود و معلوم نیست که منتج به نتیجه می‌شد. بر فرض که آن را به تصرف می‌آوردیم، یک دردسر دائمی و کشمکش با جمعیت عرب آنجا، مضافا به یک خرج دائمی و همیشگی می‌بود، زیراکه دیگر نفت آنجا هم ته می‌کشد...».
 
او در بخش دیگری از خاطرات همین روز می‌نویسد: «فرمول حل مسئله بحرین چنانکه سابقا نوشته‌ام، این است که اوتانت چنانکه خودش می‌داند، به آرای عمومی مردم بحرین مراجعه می‌کند و نتیجه را به شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌دهد و ما هم نتیجه را قبول می‌کنیم...».

سرانجام در ۲۴ مرداد سال ۱۹۵۰ بحرین به‌صورت رسمی از بریتانیا اعلام استقلال می‌کند؛ چراکه از سال ۱۸۲۰ میلادی تحت سرپرستی بریتانیا درآمده بود. ایران اولین کشوری است که این استقلال را به رسمیت می‌شناسد. در همان سال طبق توافق ایران و بریتانیا ابوموسی به‌همراه تنب بزرگ و تنب کوچک به ایران بازگردانده می‌شود.

ازبین‌رفتن بقایای استعمار
خروج نیرو‌های انگلیسی از خلیج فارس یعنی شروع حکمرانی کشور‌های منطقه بر آب‌های مشترک. حالا بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن رئیس‌جمهور ایران از توان بستن تنگه هرمز می‌گوید و کشور‌های غربی و منطقه را تهدید می‌کند که اگر نفت ایران از منطقه خارج صادر نشود، نفت هیچ کشوری صادر نخواهد شد.
 
هویدا، نخست‌وزیر وقت ایران در همان نطق خود در سال ۱۳۵۰ که گزارش توافق با انگلیس است، می‌گوید‌: «بعد از حل موضوع بحرین که در نتیجه سیاست صحیح و منطقی ایران حاصل شد، با فیصله این مهم از طریق مسالمت‌آمیز بار دیگر اصالت سیاست خارجی ایران به ثبوت رسید و درعین‌حال با امحای آخرین اثر استعمار از خلیج فارس راه برای همکاری نزدیک و همه‌جانبه با برادران آن‌سوی خلیج فارس باز گشت و موجب نهایت خرسندی است که اکنون به رعایت حسن هم‌جواری که از اصول مسلم سیاست مستقل ملی ایران است، عدم توسل به زور در حل این امر خود دلیل بارز آن می‌باشد، خواهیم توانست با مردم تمام نواحی مجاور خلیج فارس با یگانگی و فارغ از هر نوع نگرانی خواه از جهت منافع ملی ایران و خواه از نظر امنیت منطقه و صلح بین‌المللی در حال و آینده همگامی و همکاری مثبت و سازنده داشته باشیم».
 
او خروج نیرو‌های انگلیس را نشانه ازبین‌رفتن بقایای استعمار می‌خواند: «با اطمینان به اینکه با ازبین‌رفتن بقایای استعمار در خلیج فارس و تخلیه نیرو‌های بیگانه و استقلال امارات و مهم‌تر از همه بیداری اجتماعی برادران هم‌کیش ما در آن سوی خلیج فارس تمام موجبات برای حفظ صلح و ثبات در این منطقه جهان و به نفع کلیه مردم ساحل‌نشین آن فراهم شده است، دولت شاهنشاهی ایران به تبعیت از نیات مقدس رهبر خردمند خود از هیچ مقدوری در حصول اعتماد متقابل و همکاری همه‌جانبه با ملت‌ها و دولت‌های این منطقه دریغ نخواهد ورزید».
 
پس از سخنان هویدا، الموتی و فضل‌الله صدر، رهبران فراکسیون‌های اقلیت و اکثریت در تأیید گزارش نخست‌وزیر نطق کردند و مجلس به اتفاق آرا گزارش دولت را تصویب کرد. بعد از این رویداد هرچند اعتراض‌هایی در همان سال از سوی برخی کشور‌ها از جمله عراق، لیبی، یمن جنوبی و الجزایر صورت می‌گیرد، اما در نهایت شکایت این کشور‌ها به سازمان ملل متحد با پیشنهاد نماینده سومالی و موافقت اکثریت اعضا کنار گذاشته می‌شود.

کشمکش‌ها ادامه دارد
حدود دو دهه بعد در سال ۱۹۹۲ ادعا‌های شیخ‌نشینان خلیج فارس آغاز می‌شود. در این سال پس از خاتمه جنگ خلیج فارس امارات متحده عربی برخلاف نظر شیخ شارجه و تفاهم‌نامه ۱۹۷۱ شارجه با ایران درباره ابوموسی، اقدام به طرح ادعا‌های مالکیت بر جزایر سه‌گانه کرد. در مقابل در واکنش به این اقدام شورای عالی امنیت ملی ایران با صدور بیانیه‌ای هشت‌ماده‌ای بر حق حاکمیت بی‌چون‌و‌چرای ایران بر جزایر تأکید کرد.
 
با‌این‌حال در این سال‌ها این ادعا همواره از سوی امارات متحده عربی مطرح بوده است. برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد در چند سال اخیر بیش از هزار عنوان کتاب و مقاله به سفارش دولت امارات به زبان‌هاى عربى و انگلیسى تهیه و به چاپ رسیده اند که در همه آن‌ها بر حق امارات درباره جزایر تأکید شده و از «اعاده حاکمیت» ایران در سال ۱۳۵۰ و استمرار حاکمیت آن بر این جزایر در نزدیک به ۴۰ سال اخیر به عنوان «اشغال» و از ایران به عنوان کشور «اشغالگر» یاد شده است.
 
در نقطه مقابل ادعا‌ها و شکایات امارات، ایران، اما مالکیت بر جزایر سه‌گانه را غیرقابل گفتگو می‌داند. دو سال قبل در سال ۱۳۹۵ منصور حقیقت‌پور، مشاور علی لاریجانی رئیس مجلس ایران و نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم گفت: «امارات متحده عربی و کشور‌های منطقه در حالی «به‌صورت دروغین» بر تعلق جزایر سه‌گانه ایرانی به امارات اظهارنظر می‌کنند که در‌حال‌حاضر امارات دو جزیره ایرانی را اشغال کرده است». در سال ۱۳۹۱ هم در ادامه تنش‌ها بین دو کشور محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت وقت به جزیره ابوموسی سفر کرد که این موضوع منجر به افزایش تنش لفظی میان امارات و ایران شد.
 
ادعا‌های امارات تا به امروز درباره جزایر سه‌گانه ادامه دارد و مشخص نیست نقطه پایانی آن کجاست. جزایری که پیش از قرون ۱۸ و ۱۹ و شروع استعمار انگلیس و پرتغال در منطقه هم به ایران تعلق داشته است. تلاش‌های غرب، اما هنوز هم متوقف نشده است.
 
روزنامه اکسپرس به‌تازگی گزارش داده که آمریکا ناو هواپیمابر «جان سی استنیس» همراه با شناور‌های دیگر را تا آخر هفته جاری به خلیج فارس وارد خواهد کرد. این در حالی است که در هفته جاری ناوشکن سهند که گفته می‌شود از فناوری‌های روز استفاده می‌کند، به ناوگان نیروی دریایی ایران ملحق شد.

* در این گزارش از مطالب «چگونه جزایر سه‌گانه به ایران بازگشتند» سایت تاریخ ایرانی و «چگونه جزایر سه‌گانه را دادیم و بحرین را گرفتیم» استفاده شده است.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv