bato-adv
کد خبر: ۳۷۶۹۳۷

سیدقطب سواد اسلامی نداشت

حجت‌الاسلام مهدی فرمانیان تصریح کرد: سیدقطب از آن جهت که در حوزه‌های علمیه درس نخوانده بود و مداقات علما را در باب بسیاری از مفاهیم اسلامی نمی‌دانست به شدت دچار تناقض بود؛ او سواد اسلامی نداشت و علمای شیعه و سنی در خصوص برخی از مفاهیم به توافق رسیده‌اند اما وی تعریفی من عندی از آنها ارائه می‌دهد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ - ۲۱ مهر ۱۳۹۷

 نهمین نشست از سلسله نشست‌های اندیشه‌ورزی قرآنی به همت انجمن مطالعات قرآنی و باشگاه اندیشه با موضوع «آشنایی با اندیشه‌های تفسیری سید قطب» ۱۹ مهرماه، در باشگاه اندیشه برگزار شد. در این نشست حجت‌الاسلام مهدی فرمانیان، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به سخنرانی پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ فرمانیان در آغاز سخنانش گفت: تخصص من فرق و مذاهب اسلامی است و ده سالی است که در باب سلفیه کار می‌کنم و سیدقطب از این جهت مورد مطالعه قرار داده‌ام. سیدقطب یکی از رهبران سلفی‌های جهادی است. من در خصوص شاخه‌های کلامی و فکری او نکاتی را مطرح خواهم کرد. تمام افکار او را می‌توان در عبارت «توحید در حاکمیت» خلاصه کرد. به نقل از حسام العباد، سیدقطب به «توحید القصوری» معتقد است، از این جهت منتقد وهابیت است که به «توحید القبوری» معتقدند. از نظر او باید به سراغ حاکمان رفته حکومت‌‎ها را توحیدی کنیم و در این صورت مشکلات جامعه حل می‌شود.

فرمانیان ادامه داد: همچنین اندیشه سیدقطب مفاهیم اساسی را نیز در بر می‌گیرد از جمله مفهوم جاهلیت. از نظر او فرهنگ غربی جاهلی است و از جاهلیت در زمان صدر اسلام بدتر است؛ تمام کارهایی که انسان را از خدا دور می‌کند مصداق شرک است و آن تنها پرستش یک بت نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: از نظر او روشنفکری جهان امروز بت‌پرستی بدتر از زمان رسول‌الله است و تبیین عقلانی برای خود دارد. بنابراین تفکر سکولار و جدایی دین از سیاست را مطرح می‌کند و این بدتر از جاهلیت در زمان رسول‌الله است. از نظر او باید به تندی با این جاهلیت برخورد کرد. جوامع از نظر او یا اسلامی و توحیدی‌اند و یا جاهلی که در آن قوانین انسان‌ها حاکم است و از این رو باید با جامعه جاهلی جنگید و مبارزه کرد. توحید القصور تنها با مبارزه با جامعه جاهلی ممکن است.

وی تصریح کرد: جهاد مفهوم بعدی اندیشه سیدقطب است. از نظر او ما امروز جامعه توحیدی نداریم زیرا مفاهیم جدیدی چون دموکراسی، سکولاریسم، و ... را پذیرفته‌ایم. همه جوامع اسلامی مجالسی دارند که قانون می‌گذارد و احکامی غیر از احکام الهی وضع می‌کنند.

فرمانیان با بیان اینکه از نظر او با انتخابات نمی‌توان جامعه اسلامی و توحیدی ساخت، گفت: علت این مسئله آن است که هیچگاه سکولارها اجازه نخواهند داد. باید یادآور شد که اخوان المسلمین در مصر چند بار کرسی‌ها در مجلس را از آن خود کرد اما توسط جمال عبدالناصر کنار گذاشته‌ شدند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: جهاد تنها راه رسیدن به توحید در حاکمیت از نظر سیدقطب است. او شلتوت را نقد می‌کند چون جهاد را در معنای دفاع گرفته بود. از نظر او جهاد مبارزه مسلحانه است و او این مفهوم را از ابن‌قیم‌جوزی، شاگرد ابن‌تیمیه گرفته است. از نظر او خدا در مدینه مسلمانان اجازه داد با کسانی که بر آنها ظلم کرده‌اند بجنگند، بعد از فتح مکه دستور دارد که با کفار حتی اگر به مسلمانان ظلمی نکرده باشند باید جنگید. به نظر او ما امروز در دوره مکه و مدینه نیستیم و در دوره بعد از فتح مکه هستیم و باید با کفار جهاد کنیم.

وی ادامه داد: باید گروهی از امت تشکیلاتی ذیل مفهوم جماعت پیشتاز درست کنند و به مقابله با حاکمیت‌های جاهلی اقدام کرده و جهان را پیش ببرند. آنها باید بر علیه جامعه جاهلی جهاد کنند. این جماعت مورد اهتمام خدا و رسول خواهند بود. این جماعت باید نشانه‌هایی داشته باشند. آنها باید به وسیله اسلحه و جهاد نظام‌های جاهلی را ویرانه سازند و بر مخروبه‌های ایجاد شده حاکمیت توحیدی را بنا کنند و در این صورت آنها به حاکمیت جهانی خواهند رسید. او با این مفاهیم به تمام جوانان اسلامی گفت که تنها راه رسیدن به خداوند و اسلام جهاد است، او گفت اگر نمی‌توانید جهاد کنید باید هجرت کرده و به جائی بروید که بتوانید گروه، روستا، شهر، کشور و خلافت اسلامی تشکیل داده و کل جهان را به دست بگیرید.

وی با بیان اینکه از نظر سیدقطب این گروه باید آموزش نظامی ببیند، گفت: اتفاقی که افتاد این بود که مخصوصا در مصر جوانانی که با رهبران معتدل روبرو بودند از آنها گذار کرده و گروه‌های متعددی تشکیل داددند که آنها را به گروه‌های سلفی-جهادی می‌شناسیم. گوره جماعت المسلمین یکی از این گروه‌ها بود که حتی بقیه مسلمانان را که به حکومت توحیدی معتقد نبودند کافر دانست. این تکفیر محصول هواداران سیدقطب بود و در متون خود او به صورت مشخص نبود. جماعت المسلمین چنین کاری می‌کرد. این گروه‌ها مردم را کشته و به نیروهای نظامی حمله می‌بردند و آن را عامل بقای حکومت‌های جاهلی می‌دانستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: گروه دیگری که به تاثیر از آثار و اندیشه‌های سیدقطب تاسیس شد، گروه الجهاد بود. آنها معتقد بودند که ما نباید از جامعه جاهلی جدا شویم و باید از ارتش نیروگیری کنیم. کتاب الفریضه الغالبة دو مسئله را به حرف‌های سیدقطب اضافه کرد. یکی آنکه نویسنده این کتاب یعنی محمد عبدالسلام فرح اعلام کرد و گفت جهاد واجبی عینی است. همچنین مفهوم دیگر او عدو قریب و عدو بعید بود. از نظر او دشمن نزدیک مسلمانانی هستند که کافر بوده و به توحید القصور اعتقاد ندارند. اما تفکر سکولاریم توسط این افراد پخش می‌شود و هر حاکمی که تفکر سکولار را پخش کند عدو قریب محسوب می‌شود. از نظر ایشان دشمنان کسی است که این فرهنگ را تولید می‌کند. در نگاه فرج آمریکا و اسرائیل دشمنان بعید هستند و استدلال دیگری که می‌آورند این است که با بر علیه عدو قریب با عدو بعید متحد شد.

فرمانیان با طرح این پرسش که آیا سید قطب سلفی بود؟ گفت: او به معنای کامل و دقیق کلمه سلفی نبود. امروز متاسفانه تعریف دقیقی از سلفی وجود نداشته و هر کس تعریف خود را ارائه می‌دهد اما این مفهوم به معنای دقیق کلمه‌ یعنی کسی که معتقد است فهم ظاهرگرای اصحاب حدیث بر بعدی‌ها اعم از اشاعره، ماتریدی، معتزله، فلاسفه، صوفیان و ... مقدم و برتر است.

وی ادامه داد: ما امروز در جهان اسلام سلفی‌هائی داریم که طبق تعریف سلفی حساب نمی‌شوند، در تمام گروه‌هایی که می‌شناسیم وهابی‌‎ها به معیار دقیق کلمه سلفی هستند اما داعش، حزب التحریم و .... سلفی به این معنای دقیق نیستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: سیدقطب از آن جهت که در حوزه‌های علمیه درس نخوانده بود و مداقات علما را در باب بسیاری از مفاهیم اسلامی نمی‌دانست به شدت دچار تناقض بود. او جائی می‌گوید ظاهرگراست اما جاهایی تاویل می‌کند و همچنین حرف‌هایی زده است که نشان‌دهنده وحدت وجودی بودن اوست. او سواد اسلامی نداشت. علمای شیعه و سنی در خصوص برخی از مفاهیم به توافق رسیده‌اند اما سیدقطب تعریفی من عندی از آنها ارائه می‌دهد و این توافقات جایی در نزد او نداشته است.

فرمانیان افزود: کلماتی مانند کفر، اسلام، ایمان، اسلام و ... تعاریف مشخصی در فقه و در میان علمای مسلمان دارند اما سیدقطب در هیچ کدام از این موارد کاری با این تعاریف ندارد و به رغم آنکه می‌گوید سلف برای من محترم است در بسیاری از موارد تفسیر ایشان را نمی‌پذیرد و مفاهیم را من عندی تعریف می‌کند. یکی از ایراداتی که بر او می‌توان گرفت این است که به رغم اعلام این پیروی از علمای سلف، او پیرو افکار خود بوده که برایندی از اشاعره، صوفیه و اهل حدیث بوده و تناقض در خود داشت.

وی ادامه داد: سید قطب در مفهوم اساسی توحید عبادی تعریف ابن تیمیه را قبول ندارد. علمای اسلامی توحید را به ذاتی، صفاتی و افعالی تقسیم کرده‌ و معتقد بوده‌اند که مشرکان توحید افعالی ندارند. همه تفاسیر معتزله، ماتریدی و شیعی به این مبناست. ابن‌تیمیه با این نظر غالب مخالف بود و بر آن بود که توحید به الوهی و عبادی، اسمائی و صفاتی و ربوبی تقسیم می‌شود. توحید عبادی ابن تیمیه اساسی‌ترین مفهوم سلفی‌ها و وهابی‌هاست و سلفی‌ها امروز سلفی‌اند چون به توحید عبادی قائل‌اند. این معنای غیر دقیق و کاربردی امروز از واژه سلفی است و در همین تعریف هم سیدقطب سلفی نبود و توحید عبادی را قبول نکرده است و صرفا می‌گوید مشرکان بت‌ها را عبادت می‌کردند چون آنها را الوهی می‌دانستند.

فرمانیان با بیان اینکه در کتاب‌های سیدقطب بحث توحید القبور و توحید عبادی اهمیت ندارد، گفت: و این مسائل از مصادیق شرک نمی‌داند. به همین خاطر سیدقطب مورد انتقاد جدی وهابیت است، هیچ کسی به اندازه وهابیت سیدقطب را نقد نکرده‌اند و همچنین از نگاه سیدقطب نیز آل‌سعود هم کافر است. داعشی‌ و سلفی‌های جهادی کتب متعددی را بر علیه آل سعود نوشته‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: اتفاقی که افتاده نوعی اتحاد عربستان و داعش علیه شیعه است. آنها امروز می‌گویند شیعه امروز دشمن بزرگ ماست. تفکر سیدقطب زمانی به عربستان راه یافت اما امروز زیر سرکوب این حکومت قرار گرفته است. این تفکر به همان اندازه که این تفکر ضد آل‌سعود است با شیعه نیز ضدیت دارد. سید قطب تکفیری نبود اگر چه برخی جملاتش این برداشت را می‌تواند ایجاد کند. همه علما و حتی ابن‌تیمیه توجه داشتند که ما دو نوع کفر داریم. در یک طرف کفر در مقابل اسلام و در طرفی دیگر کفر در مقابل ایمان وجود دارد. کفر در مقابل اسلام یعنی انکار ضروری دین و این انکار نباید تاویلی باشد و خود ضروری نیز محل منازعه بسیار است.

فرمانیان در پایان گفت: سید قطب تفکیکی بین انواع کفر به عمل نیاوده است و این باعث می‌شود که هواداران او این برداشت را تعمیم بدهند. کفر مطلق کفر در مقابل ایمان است. یعنی کسی که این گونه‌اند مسلمان ظاهری هستند و اما نجات نیافته‌اند. در این خصوص کافر در مقابل اسلام به لحاظ فقهی هم مسلمان نخواهد بود اما کافر در مقابل ایمان از نظر فقهی مسلمان خواهد بود و باید از حقوق اسلامی برخوردار باشد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین