«درگیری اصلی میان دوست من به نام کاظم با برادر کامران بود. کاظم به کامران گفت: چرا به من نگاه کردی و سر این موضوع با هم دعوا کردند. کاظم برادر کامران را زد. چند دقیقه بعد کامران آمد و به این موضوع اعتراض کرد. من گفتم که درگیری تو با کاظم است و کسی که برادرت را کتک زده، من نبودم. بعد کاظم فحشی به مقتول داد و دعوای آنها بالا گرفت. کامران به سمت من هم حمله کرد و خواست مرا بزند من یک چاقو داشتم، اما نمیدانم ضربه زدم یا نه».