bato-adv
کد خبر: ۳۳۹۱۸۹
گاه‌شماری از زندگی سیاسی علی عبدالله صالح

مردی که با مارها می‌رقصید!

رهبر پیشین یمن، علی عبدالله صالح (2017-1942) زمانی گفته بود که حکمرانی بر یک کشور همچون رقص با مارها است. طی 34 سال زمامداری‌اش او ثابت کرد که واقعا چنین است. پنج سال پس از اینکه از اریکه‌ی قدرت به زیر کشیده شد بازهم تا زمان مرگ، بر صحنه‌ی پرخشونت سیاسی در یمن می‌رقصید.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۱۴ آذر ۱۳۹۶
مردی که با مارها می‌رقصید! 
فرارو- آرمان شهرکی؛ رهبر پیشین یمن، علی عبدالله صالح (2017-1942) زمانی گفته بود که حکمرانی بر یک کشور همچون رقص با مارها است. طی 34 سال زمامداری‌اش او ثابت کرد که واقعا چنین است. پنج سال پس از اینکه از اریکه‌ی قدرت به زیر کشیده شد بازهم تا زمان مرگ، بر صحنه‌ی پرخشونت سیاسی در یمن می‌رقصید.
 
مدت 2 سال است که یمن در گرداب فاجعه‌بار جنگ داخلی غوطه می‌خورَد. گردابی در بطن کشاکشِ میان حوثی‌ها در شمال، و ائتلاف به رهبری عربستان و عبدربّه منصورهادی که خود اهل جنوب یمن است. اما جریان پیچیده‌تر از این حرفهاست؛ این نمایشی است که صالح صحنه‌گردانِ اصلی آن است.  
 
خیزش و قبضه‌ی قدرت
تنش میان یمن شمالی (جمهوری عربی یمن) و یمن جنوبی (جمهوری دموکراتیک خلق یمن) پیشینه‌ای تاریخی دارد و جدید نیست. درواقع  هردو جناح برای چندین دهه است که بر سر ایدئولوژی، ائتلاف‌های قبیله‌ای و نفت با یکدیگر می‌جنگند.  

دهه‌ی 1970: یمن شاهد زنجیره‌ای از ترورهای سیاسی است که به قتل رییس‌جمهورِ یمن شمالی احمد القشمی توسط رییس‌جمهور مارکسیست یمن جنوبی، سالم ربیع علی  می‌انجامد. صالح که در این ترور نقشی کلیدی دارد پس از آن  به‌عنوان فرماندار نظامی قدرت را در دست گرفته و تا یک دهه بعد مذاکراتی را برای اتحاد یمن با همتای خویش علی سالم البیض در جنوب ادامه می‌دهد.

1990: جمهوری یمن متحد تشکیل می‌شود. صالح به‌عنوان رییس‌جمهور برگزیده و البیض، که به‌واسطه فروپاشی بلوک شرق از قدرت‌اش کاسته شده سمَت معاونت را عهده‌دار می‌گردد. صالح، همزمان از حمله عراق به کویت پشتیبانی می‌کند. برهه‌ای سرشار از آزادی بیان و مطبوعات، انتخابات آزاد و  وعده‌های دموکراتیک برای آینده‌ی کشور آغاز می‌گردد. اما همه‌ی این امید‌ها و آرزوها  در 1994 و هنگامی که دوجناحِ شمال و جنوب بار دیگر با یکدیگر گلاویز می‌شوند؛ نقشِ بر آب می‌گردد. صالح تلاش می‌کند تا البیض و حامیان‌اش را درهم کوبیده از کشور بیرون کند.  
 
مردی که با مارها می‌رقصید! 
تثبیت قدرت
1994-2004: پس از سالها جنگ و درگیری، اقتصاد یمن اِنگار که دچار سقوط آزاد شده باشد. نرخ بیکاری فزونی گرفته و زیرساختارها ضعیف و شکننده است. صالح برای غلبه بر این اوضاعِ وخیم دست ‌به‌ دامن بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول می‌شود. متعاقب واقعه‌ی یازده سپتامبر و با آغاز جنگ بین‌المللی علیه تروریسم، صالح روانه واشینگتن شده تا حمایت قاطع خود از بوش در نبرد ادّعایی‌اش با تروریسم را ابراز کند.
 
همزمان ردّ پای القاعده در جنوب یمن دیده می‌شود. صالح از این بهانه بهره می‌برد تا گرفتن حمایت مالی و نظامی از آمریکا را تضمین نماید. درعوض اجازه می‌دهد تا آمریکایی‌ها مخفیانه قلمرو حکمرانی‌اش را بمباران کنند و درهمان حال در افکار عمومی برای خودش در جنگ با تروریسم اعتبار می‌خرد. جنگ، حالتی فرسایشی پیدا کرده و قبایل ساکن جنوب را برمی‌آشوبد. قبایلی که پیش از این هم، احساس انزوا  و رهاشده‌گی کرده و به همین دلیل، زمزمه جانشینی صالح را بلند کرده بودند. اجرای طرح بازنشسته‌گیِ اجباری بیش از صدهزار نفر، و لشکرکشی به جنوب که به کشتار بیست‌وپنج هزار نفر انجامید در همین دوره انجام می‌شود.  
 
حوثی‌ها
2004: صالح در وانفسای پشتیبانی خودش از شمال، دشمنی دیگر برای خودش دست‌وپا می‌کند. قبایل زیدی و شاخه‌ی نظامی‌شان: حوثی‌ها. زیدی‌ها برای صدها سال حتی در دوران استعمار وهابی‌ها، عثمانی‌ها پرتغالی‌ها و درنهایت انگلستان در عدن و جنوب، حکومت سلسله امامان زیدی را در یمن در روابط کج‌دارومریزِ گاهگاهی با عربستان، استمرار بخشیده‌اند.
 
حوثی‌ها صالح را متهم می‌کنند که از پس تثبیت اقتصاد برنمی‌آید و اینکه دست دوستی به‌سوی آمریکا و اسراییل دراز کرده. چنین می‌شود که شورش حوثی‌ها در 2004 آغاز می‌گردد. شورشی که در شش دوره به سختی ادامه یافته و تنها در 2004  بیش از ده هزار حوثی را  در جنگی نابرابر به کام مرگ می‌کشاند. عرصه بر صالح تنگ شده است او همزمان در چندین جبهه می‌جنگد: حوثی‌ها در شمال، معترضینِ جنوب، و شرایط و تعهداتی که در قبال گرفتن وام پذیرفته است. دیکتاتور یمن جای آنکه دردی از مشکلات کشور دوا کند با گذراندن قانونی دوران ریاست جمهوری را 7 سال افزایش داده  و همزمان به ثروت‌اندوزی می‌پردازد.
 
لذا جای شگفتی نیست اگر متهم می‌شود که در بطن تقلای کشور در فقر و بدبختی به اندوختن ثروتی 60 میلیارد دلاری برای خود و خانواده‌اش پرداخته است. فساد اقتصادی گسترده یمن را به حکومت دزدان شهره می‌کند. همزمان حوثی‌ها  از دستورات اشتباه و پی‌درپی صالح به ژنرال‌های وفادارش مبنی بر ترک جبهه‌ها و تسلیم قلمرو و سلاح‌های سنگین به حوثی‌ها نهایت بهره را برده و به قدرت نظامیِ قابل توجهی بدل می‌شوند.  
 
مردی که با مارها می‌رقصید! 
حذف از قدرت
2011:  تظاهرات ضدّ دولتی جهان عرب را درنوردیده. شمال و جنوب یمن هم در اتحادی چشمگیر از صالح می‌خواهند تا از قدرت کناره بگیرد. آشوب و هرج‌ومرج دگربار یمن را فرامی‌گیرد. درنهایت صالح وادار می‌شود تا طی یک یا دو سالِ آتی استعفای خود را تسلیم نموده و قدرت را به معاونش عبدربّه هادی واگذار نماید. اما صالح به طور کامل کنار نرفته و کماکان دستوراتی را به ژنرال‌ها و افسران امنیّتی‌ِ وفادارش ابلاغ می‌کند. نیروهای تحت امر صالح به نهادهای دولتی حمله کرده و تلاش دارند تا جنگ جاری علیه القاعده که در حال قدرت‌گیری در جنوب است را مختل کنند. صالح، مخفیانه با القاعده و سران عربستان سعودی ملاقات می‌کند. رهبر جدید یمن، هادی، شروع به پاکسازی ارتشی‌های وفادار به صالح نموده و نزدیکان او را از پست‌های حساس اخراج می‌کند. حوثی‌ها که در شمال ناظر این اوضاع درهم‌ریخته هستند سعی می‌کنند تا بار دیگر شانس خود را در شطرنج سیاست و شورشِ خون‌بارِ یمن امتحان کنند.  
 
مردی که با مارها می‌رقصید! طغیان و جنگ
2014: زمانی که تلاش‌های صالح برای بازپس‌گیری قدرت ناکام می‌ماند ارتشی فراهم آورده  با استمداد از اصل‌ونسب زیدیِ شمالی‌اش سعی دارد تا به جانب دشمن سابق‌اش حوثی‌ها متمایل گردد. حوثی‌ها در این زمان  چندان از سوی ارتش صالح حمایت نمی‌شوند. آنها که به‌نحو اعجاب‌آوری اعتماد به نفس داشته و تا دندان مسلّح شده‌اند به‌‌سرعت کنترل صنعا پایتخت را به‌دست گرفته و حکومت خویش بر کشور را رسما اعلام می‌کنند. به موازات پیش‌رویِ حوثی‌ها به جنوب، رییس‌جمهور یمن، هادی، به عربستان سعودی گریخته و دست ‌به کار ضدِّحمله می‌شود. عربستان که از مجرای  برقراری و فرض پیوندی پرابهام میان شورشیان زیدی و ایران، نگران قدرت‌گیری این کشور، دمِ مرزهایش است ائتلافی منطقه‌ای با شرکت هفت کشور ترتیب داده و شروع به بمباران صنعا می‌کند. بندر عدن به‌طور متناوب به‌روی مایحتاج ارسالی دول خارجی بسته می‌شود. جرثقیل‌های بندر مورد اصابت جنگنده‌های عربستان صعودی قرار گرفته و نابود شده‌اند. جامعه‌ی جهانی با بی‌تفاوتی به بحران یمن می‌نگرد اما انجمن‌های غیردولتی و خیریّه در آنجا مشغول خدمات‌رسانی هستند.    
 
مردی که با مارها می‌رقصید!پادشاهِ خاکسترنشین
 2017: بمبارانی که هزاران شهروند یمنی را طی دو سال  گذشته قتل‌‌عام نموده هنوز ادامه دارد. مساجد و بیمارستان‌ها نیز مورد اصابت قرار می‌گیرند. در یمن حتی پلاستیک مخصوص پوشاندن و پیچاندن اجساد، یافت نمی‌شود. بزرگترین فاجعه‌ی انسانی قرن درحال شکل‌گیری است.  یمن دچار فروپاشی شده و بیش از 10000 غیر نظامی کشته شده‌اند.  کشور، دچار همه‌گیریِ قحطی گرسنگی اسهال دیفتری و وبا است. در وانفسای تحرکات حوثی‌ها و دولتِ مستظهر به عربستانِ هادی، سیاست‌های کینه‌توزانه و لجوجانه‌ی صالح، و کشتار کورِ القاعده که همگی برای قلمرو می‌جنگند سرزمین قهوه مضطرب است و به  استیصال رسیده. جنوب بیش از هر زمان دیگری به جدایی متمایل می‌شود. راستی علی عبدالله صالح کجاست؟ او مشغول مذاکراتی مکرر با عربستان و امارات متحدّه عربی است. امارات همان کشوری که پسر صالح در تدارک معامله‌ای دیگر است. بده‌بستانی که تلاش دارد هم حوثی‌ها را کنار گذارد و هم هادی را و زمینه را برای روی کار آمدن دگربار پدر مهیّا سازد. حزب کنگره‌ی ملّی مِلک طِلق خانوادگیِ صالح شده. خُب با این وضع آیا امیدی به نجات یمن می‌رود؟ آیا افسونگر مارها باز به قدرت می‌رسد؟ شرح ماوقع مذاکراتِ پشت پرده‌ی صالح از چشم حوثی‌ها پنهان نمی‌ماند.  
 
 
چهارم دسامبر 2017: صالح به روایتی در خانه‌ی خود و به روایتی دیگر در کش‌وقوس تعقیب‌وگریزی نافرجام به هلاکت می‌رسد. متعاقب مرگ دیکتاتورِ ناصالح یمن، بمباران‌ صنعا شدت می‌یابد. تنها در این روز، قریب به 50 بمب عربستانی بر روی شهر آوار می‌شود. زخمی که بر سر صالح نشسته در قیاس با زخمی که او از 1994 تا کنون بر پیکر یمن نشانده جراحت کوچکی بیش نیست. ویدئوهای لرزان و آماتوری که از جسدش گرفته شده صحنه‌های کشتن قذافی را در خاطر بیننده تداعی می‌کند لحافی که جسد را دربرگرفته فرجام حقارت‌بار یک دیکتاتور را درخویش مچاله کرده است. بیان و ترجمانی تصویری از فشردگیِ تاریخ خونبار یک سرزمین باستانی. صدام، بن‌علی، مبارک، یا موگابه، فرقی به‌حال تاریخ نمی‌کند. راستی یا چپی ملّی‌گرا جمهوری‌خواه یا سلطنت‌طلب بنیادگرا سلفی یا سکولار، رادیکال یا میانه‌رو، غایت کار دیکتاتورها اینگونه است.  

 اما در این میان، به‌راستی که حضور در گرداب سیاسی و اجتماعیِ خشنِ یمن جسارت می‌خواهد. کار برای همه‌ی بازیگران سیاسی سخت است. یکصد سال پس از استقلالِ صوری یمن و در میانه‌های بازی تاج‌وتختِ میان وهابی‌ها، ژنرال‌ها،  کمونیست‌ها، جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبانی که هرکدام دستشان به جنایت و خیانت آلوده است و پس از مرگ صالح، چه کسی در این بازیِ باخت-باختِ توحّش انسانی، پیروز خواهد شد و یمن به کدامین‌سو خواهد رفت؟
 
کشوری که همواره سعی داشته تا در عرصه سیاست خارجی بنا را بر بی‌طرفی بگذارد ازهر سو آماج حمله قرار گرفته و داروندارش و زیست مردمانش توسط عربستان به توبره کشیده شده. اما حمله‌ی اصلی از سوی ندانم‌کاری‌های حاکمین یمنی‌ صورت گرفته است. زمامدارانی که در طول تاریخ این مملکت، ایدئولوژی را و لذّت قدرت را، به انسانِ از گوشت و پوست و خون ترجیح داده‌اند.  
 
مردی که با مارها می‌رقصید!صالح امّا، این‌بار  نتوانست از سوءقصد جان سالم به در ببرد. از کلّه‌ی او خون جاری و از کلّه‌ی سفارت‌خانه‌ها دود به آسمان برخاسته است. بعید می‌نماید که یمن دیگربار مستعمره‌ی غربی‌ها شود یا اریکه‌ی وهابی‌ها و زیدی‌ها، یا نشان جواهری یا که ستاره‌ای بر یونیفرمِ شقّ‌ورقِّ ژنرال‌ها. بعید می‌نماید که کسی در پندار احیای سلطنت یمن‌شاه‌های انوشیروانی باشد. اینها همه نه به خاطر اینکه بخت با یمن یار است یا یار خواهد شد یا اینکه توانی در جسم و جان مردم‌اش باقی مانده؛ نه! تنها از این بابت که از این کشور بی‌نوای بی‌پناه چیزی باقی نمانده تا اشتهای کسی را تحریک کند. با این‌حال اما انسان به امید زنده است به امید روزی که بیاید و سرزمین انباشته از اسلحه، عاری شود از سلاح و صبای آزادی بر سرزمین سبا بوزد و بر هر سرزمینِ تحت ستم دیگری. 
bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
باشد که دیگر دیکتاتورهای جهان از تاریخ عبرت بگبرند
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱