روزنامه اصولگرای صبح نو نوشت: زلزله تأسف بار استان کرمانشاه، بار دیگر نشان داد در جامعهای زندگی میکنیم که حواشی بر متن آن غلبه دارد و حتی در حادترین شرایط، نمیتوانیم به تشخیص اولویتها و ضرورتها برسیم. اگر این مشکل در همه ما یک اندازه ظهور نداشته باشد، حداقل در تعداد قابل توجهی از مردم چنین شده است که هیچ داد و فریادی نمیتواند آنها را از خوابهای عمیقی که در آن به سر میبرند، بیدار کند.
مصیبتهای سیاست رسمی کشور اعم از رسانهها و رقابتهای سیاسی برای خودنمایی و تخریب رقیب کم بود که مصیبت دیگری به مدد شبکههای اجتماعی اضافه شده است، هرچند البته از دو تای قبلی هم فارغ نیست و اغلب به عنوان بازوی مخفی قدرت کار میکند. آنهم مصیبت ورود سلبریتیها به این فضاست. بله البته این که سلبریتیهایی که میتوانند باعث جذب سرمایه در چنین اوقاتی شوند، باید با قدرت وارد عرصه شوند ولی سلبریتیها و کلیه کمکهای مردمی که قبلاً گفته شد بخش ضروری کمک رسانی هستند، تنها به عنوان بازوی امداد باید باشند و نه به عنوان متن اصلی امدادرسانی. ضمن این که اگر سلبریتی واقعاً به دنبال کمک است، بهتر است نتیجهگیریهای سیاسی را به بعد از بحران بسپارد و صداقت خودش را در عمل نشان دهد. اولاً باید هنگام تجمیع این کمکها مطمئن باشیم که به دست نیازمندان خواهد رسید و دچار حیف و میل نمیشود؛ ثانیاً این که باید هنگام توزیع و تخصیص صرفاً با مدیریت واحدی تخصیص داده شود وگرنه باز هم بر مشکلات خواهند افزود.
اما به نظر میرسد برخی سلبریتیهای کمی سنگینتر مانند آقای صادق زیباکلام این را فرصتی برای فروختن توهمات خود میدانند. مطالبی که بهطور طبیعی جز برای عوامفریبی به کاری نمیآید. سلبریتیهای دیگر با حضور در محل زلزله و عکس گرفتن با سگهای خانگی خود، هایپر-عوامزدگی شبکههای اجتماعی را بسط و عمق میدهند…
وضعی که گرفتار آن هستیم، چند ضلعی معوجی است که از هر طرفش برویم جز حیرتمان نمیافزاید و آن هم همانا ناکارآمدی و بی هدفی و فشل بودن تودرتوی نهادهای حکومتی و غیر حکومتی است. چیزی که بیش از همه در این زلزلهها باید ما را تکان میداد و نداده است، به خود آمدن و کمی تدبیر و همت به خرج دادن است نه ولولههای سخیف و ژاژخاییهایی سیاست زده.
بقول ان رییس دولت سابق
آب رو بریز اونجایی که میسوزه