دکتر حمید حیدرپناه؛
- به من درمانده کمک کنید...
- مریض دارم، برای درمان پول ندارم
- خدا عوضتان بدهد...
- انشالله درمانده نشوید، خیر از جوانی تان ببینید...
این روزها چهارراهها و پیادهروها پر از افرادی است که ملتمسانه احساسات عابران و رانندگان را جریحهدارکرده و پولهای زیادی به جیب میزنند. سنوسالشان هم متغیر است، از کودک خردسال تا پیرمرد و پیرزنهایی که به سختی راه میروند. تکدیگری به عنوان یکی از ناهنجاریهای اجتماعی سالهاست در جامعه رشد یافته و نمایانگر بحران در ساختار اجتماعی است که موجب زشتشدن چهرهی شهرها شده است.به اعتقاد «گیلمور» (جامعه شناس معاصر): «گدایی» یک فعالیت سازمان یافته است که در آن فرد (قادر به کار)، «گدایی» را به «کارکردن» ترجیح میدهد.
البته این پدیده از دو بعد قابل کنترل است یکی از سوی نهادهای سیاستگذار و دیگری مردم جامعه که باید از آنها روی گردانی کنند.
تاکنون در خصوص این پدیده پژوهشها انجام شده، تحلیلهای زیادی نگاشته، کارگروهها تشکیل و برنامهریزی زیادی برای پاککردن چهرهی شهر از وجود متکدیان انجام شده اما این معضل ریشهکن نشده است.
از طرفی در این زمینه بارها مستندهای گزارشی از زوایای پنهان این پدیده و میزان ثروتهای اندوخته این افراد پخش شده اما بازهم آن طور که باید روی نگرش جامعه تاثیر نگذاشته و همچنان شاهد ترحم و توجه رهگذران به متکدیان هستیم و همین امر زمینه را برای تداوم این پدیده فراهم کرده است و نکتهی جالب اینکه مطابق آمارهای رسمی درصد بالایی از این متکدیان اتباع خارجی هستند و به نوعی آنچنان وضعیت تکدیگری در کشور ما رونق گرفته که شاهد هجوم متکدیان از آنسوی مرزها هستیم!!!
در شرایط فعلی به نظر میرسد نمیتوان به لحاظ اجرایی امیدی به ریشهکنشدن این پدیده و جلوگیری از حضور این افراد در خیابانها و اماکنعمومی داشت اما بیشترین تمرکز را بایستی روی فرهنگسازی و تغییر نگاه مردم داشت که بر احساساتشان غلبه کنند و فریب ظاهر و التماسهای ریاکارانه این افراد را نخورند.
اسکاتلندیها در این زمینه یک ضربالمثل دارند که: «گدا هر قدر گردنش را کجتر نگاه دارد، بیشتر دروغ میگوید». جامعه افراد بیبضاعت کم ندارد اما کمتر پیش میآید یک انسان واقعی روی شرافت و شخصیت خودش پای گذاشته و دستش را به سوی عابران دراز کند و البته اگر هم مشکلات و فقر آنقدرها روی یک نفر اثرگذاشته و مجبور به این کار شود، بدون شک برخورد مردم و کمکهای آسانشان منجر به گداپروری و تداوم این عمل از سوی آنان میشود.
اینکه مردم ما مردمی عاطفی و مهربان هستند و همواره به یاری کسانی که عاجزانه از آنها درخواست کمک میکنند میشتابند، خوب است اما لازم است در این زمینه نوعی نظم و منطق را در عملکردمان اعمال کنیم.
به نظر میرسد در اینباره دچار نوعی تضاد شدهایم و انگار باید به لحاظ بصری احساساتمان تحریک شود تا اقدام کنیم و چه بسا انسانهای زیادی در شرایط سخت و بغرنج قرار دارند اما فریادی هم نمیزنند و بدینصورت کسی که در انظار عمومی دستش را دراز می کند، کمک میگیرد اما فرد ناتوانی که در گوشهای تنها در بستر بیماری است و فریادهای خاموشش شنیده نمیشود، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.
کاش وقتی میخواهیم وجوهی را به متکدیان بدهیم به این هم بیندیشیم که چگونه میتوانیم همین عواید را به نیازمندانی که در خاموشی رنج میکشند برسانیم؟ چطور می توانیم کمکهایمان را هدفمندتر کنیم و به دست نیازمندان واقعی برسانیم؟
و از نگاهی دیگر، در زندگیمان همواره در بخشهای مختلف هزینههایی میکنیم که بهصورت یکسان به چشممان نمیآید، برخی برجستهتر و برخی کمرنگتر، گاه بدون تردید و گاه با تامل و تفکر زیاد است!!!
وقتی برگه خلافی خودرویمان را با انبوهی از قبوض جرایمرانندگی دریافت میکنیم، بیدرنگ پرداخت میکنیم، همچنین سایر قبضهای مصرفی، هزینه تلفن و اینترنت، انواع سرگرمیها و...
اما وقتی میخواهیم برای امورات خیرخواهانه هزینه کنیم دست و دلمان میلرزد.تازه بعد از پرداخت هم مدتها به آن فکر میکنیم غافل از اینکه همین وجوهاتی که شاید نقش زیادی در زندگی ما نداشته باشد، می تواند گره از زندگی افراد زیادی بگشاید. بخش زیادی از بودجه نهادهای حمایتی و موسسات خیریه وابسته به کمکهای مردمی است و هرچقدر مردم بیشتر و هدفمندتر کمک کنند، آنها هم میتوانند خدمات بیشتری به نیازمندان ارائه کنند.
نهادهایی مانند کمیتهی امداد، بهزیستی، هلالاحمر، بنیادکودک، ستاد دیه، بنیاد امور بیماریهایخاص و بسیاری از نهادهای معتبری که سالهاست به صورت ساختارمند در این حوزه خدمترسانی میکنند و میتوانند وجوهات مردمی را به نیازمندان واقعی برسانند.
اگر هم میخواهیم شخصاً نیازمندان واقعی را مشاهده کنیم و مستقیم کمک کنیم، کافیاست سری به بیمارستانها و مراکز درمانی شهر بزنیم که سرشار از بیماران نیازمند است. از دیگر راهها مراجعه به افراد معتمد محل و موسسههای خیریه معتبر است که خانوادههای نیازمند را میشناسند.
از مدیران مدارس هم میتوان در این حوزه بهره گرفت و بخشی از وجوهات خود را برای کمک به تحصیل دانشآموزان کمبضاعت و آیندهسازان کشور صرف کنیم.
به هرحال روشهای زیادی برای کمک هدفمند به نیازمندان واقعی وجود دارد و هر گام مثبتی در این زمینه، هم میتواند موجب افزایش سرمایهاجتماعی و کاهشفقر در جامعه شود و هم زمینهساز آرامشدرونی و افزایش برکت در زندگی شود و از این طریق فرهنگسازی مناسب برای مقابله با پدیده زشت تکدیگری در جامعه صورت گیرد.