روز جمعه، بوریس نمتسوف، یکی از رهبران مخالفان پوتین، در مسکو به ضرب
گلوله کشته شد. مصاحبۀ زیر یکی از آخرین مصاحبههای اوست، که ساعاتی پیش از
مرگش با نیوزویک انجام داده است.
به گزارش فرادید به نقل از نیوزویک،
در روسیۀ امروز شاهد حضور شبه نظامیان، تبلیغات گوبلزی و قدرت گرفتن
نظامیان هستیم. یک رهبر و یک حزب داریم. روسیه در حال تبدیل به یک کشور
فاشیستی است. این چیزی است که نمتسوف ساعاتی پیش از آنکه در مسکو هدف گلوله
قرار گیرد، به من گفت. مرگ او، در حالی رقم خورد، که تنها دو روز بعدش بنا
بود در یک تظاهرات ضد دولتی بزرگ سخنرانی کند.
هیچکس نمیداند عاملی این قتل چه کسی است، اما احتمالاً حاصل
تبلیغاتی است که رسانههای روس و رهبران کرملین پیوسته ضد مخالفان انجام
میدهند. در حاشیۀ تظاهرات ضد دولتیای که دو هفته پیشتر انجام شده بود،
شبه نظامیان طرفدار پوتین و نقاب به صورت شعار میدادند که هر نوع تضاهرات
ضددولتی را با خون سرکوب خواهند کرد. به نظر میرسد که آنها کارشان را از
نمتسوف شروع کرده باشند.
پیش نوشت: "میدان
یا یورومیدان" به موج اعتراضات و ناآرامیهای مردم اوکراین
که به منظور الحاق به اروپا و اعتراض به یانوکوویچ، رییس جمهور وقت این
کشور، صورت گرفت، اطلاق میشود. "آنتی میدان" گروهی مزدور بودند که برای
مقابله با این جنبش تشکیل شد.
مخالفین اعتراض خود را به
خیابانها کشاندهاند، اما رژیم همچنان نشانهای از عقب نشینی نشان نداده
است. آیا شاهد تغییر در روسیه خواهیم بود؟
در حال حاضر در حال غرق شدن هستیم. به خاطر سیاستها ولادیمیر
پوتین، کشوری که از لحاظ ظرفیتها بیهمتاست در حال غرق شدن است. اقتصادی
که توانسته بود رقم چشمگیری ذخایر ارزی ذخیره کند، در حال فروپاشی است. ما
500 میلیارد دلار ذخیرۀ ارزی داشتیم. برای اولین بار در تاریخ فرصت یک جهش
توسعهای بزرگ را داشتیم. هیچ رهبر روسی تا به حال در چنین شرایط مناسبی
نبوده است. اما امروز شاهدیم که سر از باتلاق در آوردهایم. در عوض چه
داریم؟ تورم دو رقمی، سقوط ارزش روبل، فرار سرمایه- 150 میلیارد دلار
سرمایه تا الان از کشور خارج شده است.
غرب، ایالات متحده و اروپا در حال پیشرفت هستند، آن وقت دولت ما
چه کار میکند؟ تزهای از سر ناچاری میدهد، میخواهد قیمتها را کنترل کند،
به شرکتهای دولتی یارانه میدهد تا اعضای هیئت مدیرههایشان از این هم بیش
تر پول دربیاورند. بدتر از همه این است، دولت خود را به ورطۀ یک جنگ
هزینهبر و برادرکشانه در اوکراین و تقابل بینتیجه با غرب انداخته است.
همۀ ما تاثیرات این سیاست دیوانهوار را لمس میکنیم. ما نمیتوانیم
بیتفاوت باشیم. به همین خاطر است که به خیابانها آمدهایم. این اعتراضی
علیه خودکشی جمعی روسیه است. این حرف مخالفان نیست، همۀ روسها حرفشان همین
است.
ظاهراً همۀ آنها پشتیبان این
حرف نیستند. اگرچه دهها هزار نفر در تظاهرات مسکو حضور داشتند، اما با این
وجود تعدادشان در برابر حمایت 80 درصدی روسها از پوتین ناچیز است.
شک ندارم که مبارزه برای احیای روسها، مبارزۀ دشواری است. مردم
میبینند که نتیجۀ این سیاستهای احمقانه چیست، آنها فساد گسترده را
میبینند، آنها از نزدیک شاهد عدم کفایت دولت هستند. اما آنها همچنان به
رهبرشان باور دارند، به این خاطر که در چندین سال گذشته، رهبرشان از پس یک
کار خیلی خوب برآمده است: او خیلی خوب مغز روسها را شستشو داده است. او
آنها را به عقدۀ حقارت در برابر غرب مبتلا کرده است تا باور کنند تنها کاری
که برای مسحور کردن جهان میتوانیم انجام دهیم استفاده از زور، خشونت و
تجاوز است.
پوتین مغز هموطنهای مرا نوعی برنامهریزی کرده که از غریبهها
متنفر باشند. او آنها را متقاعد کرده که ما باید ساختار شوروی سابق را
دوباره برپا کنیم و جایگاه روسیه در جهان کلاً به این بستگی دارد که جهان
چقدر از ما حساب میبرد. او موفق شد همۀ اینها را با دستگاه تبلیغاتی
گوبلزی به ذهن مردم تزریق کند. اگر بخواهیم مسئول ریخته شدن خون روسها و
اوکراینیها را پیدا کنیم، این مسئولیت فقط بر گردن پوتین نیست، بلکه
آقایانی همچون کنستانتین ارنست (رییس کانال یک) و دیمیتری کیسکیوف (رییس
آژانس خبری دولتی و تازه تاسیس "روسیا سگودنیا") هم مقصرند. آنها برطبق اصل
سادۀ جوزف گوبلز کار میکنند و آن هم این است: با احساسات بازی کنید؛ دروغ
هر چه بزرگتر، بهتر؛ دروغها باید مرتباً تکرار شوند. این تبلیغات آدمهای
ساده را هدف قرار میدهد. جایی برای طرح سوال نیست. متاسفانه این سیاست
موفق شده است. هیستری تودهای به مرزهای بیسابقهای رسیده و به همین خاطر
هم حمایت بالایی از پوتین میشود. بنابراین ما باید هر چه سریعتر دست به
کار نشان دادن جایگزین به روسها شویم، نشان دهیم که سیاست پوتین منجر به
افول و خودکشی کشور میشود. زمان برای بیدار شدن از خواب، کمتر کمتر
میشود.
چرا؟
چون که روسیه به سرعت در حال تبدیل به یک کشور فاشیستی است. ما
همین حالا نیز دستگاه تبلیغاتیای مشابه آلمان نازی داریم. همچین شاهد
گروهکهای تهاجمی، همچون اساِی آلمان هستیم. شما اسم این گروه "آنتی میدان"
را چه میگذارید؟ همین گروهی که دو هفته پیش جمع شدند تا تظاهرات سالگرد
انقلاب در میدان را به هم بزنند. دهها هزار مزدور، لات، و همه جور آدم
مورددار را به مسکو آورده بودند. آنها سعی کردند ما را بترسانند. آنها با
پلاکاردهای عکسهای پوتین آمده بودند و قسم میخورند که با هر نوع شورشی
میجنگند و تظاهرکنندگان را میکشند. همانطور که در آلمان هیتلری شاهد بود.
و این تازه شروعش است.
اما این مقامات روس بودند که نسبت به ظهور فاشیسم در اوکراین هشدار دادند.
شخصی در جایی گفته بود که فاشیستهای آینده شدیداً ضدفاشیستهای
امروز خواهند بود. فاشیسم در اوکراین؟ چرند است. بیایید به روسیه نگاه
کنیم. ما یک حزب داریم که بر کیش شخصیت رهبرش بنا شده است، و در گوشه کنار
هم چهار تا حزب اقماری بی سر وته داریم. هر چند سال یک بار یک انتخابات رقت
انگیز مسخره برگزار میکنند. ما یک سیاست خارجی شوونیستی و تهاجمی داریم،
بازار عقدههای امپریالیستی در حال داغ شدن است و شاهد نظامیسازی جامعه
هستیم.
اینها مشخصههای یک رژیم فاشیستی است، اینطور نیست؟ اما پوتین
فاشیست نیست. او فقط از چند مولفۀ قدیمی استفاده میکند، آنها را با چند
مولفۀ دیگر –مثلاً سنتهای شوروی- مخلوط میکند و از این میان یک ترکیب
متولد میشود که میتوان نام آن را فاشیسم ترکیبی معاصر نامید. این موضوع
شبیه جنگ در اوکراین است. جنگ جریان دارد، سربازان روس آنجا هستند، اما
کرملین موضوع را انکار میکند و وانمود میکند که این تانکها و سربازانی
که در دونتسک رژه میروند، ربطی به او ندارند. فاشیسم هم همینطور است.
فاشیسم در روسیه است، اما مقامات روسیه میگویند که ما فاشیسم در اوکراین
میجنگیم. اگر ما مانع این دیوانگی نشویم، پیامد آن برای همۀ ما ویران
کننده خواهد بود.
مخاطبان هم يه جوری کامنت ميذارن انگار...
هر کس طرفدار آمريکا باشه ميشه جنبش مردمی، هر کی مخالف باشه ميشه مزدور؟ احسنت.