اعتراض و پرخاش شماری از نمایندگان اصول گرای مجلس به علی مطهری نماینده اصول گرا اما متفاوت در کانون بحث و تحلیل و بررسی است؛ این موضوع که چرا این دسته از نمایندگان، چند دقیقه پایانی نطق علی مطهری را برنتافتند و به سوی فرزند استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری هجوم بردند و رییس جلسه را واداشتند نطق او را قطع کند.
راز خشم نمایندگان رادیکال مجلس از علی مطهری چیست؟ آیا به این خاطر است که انتظار دارند از هر تریبونی تنها صدای خودشان و تکرار مکرر سخنانی را در هر جا و هر روز بشنوند؟ در این صورت چه نیازی به نطق و سخن؟ می توانند یک اداره تهیه نطق های پیش از دستور و میان دستور تاسیس کنند و یک برگه بدهند دست نماینده بخواند و همه هم احسنت احسنت بگویند.
آیا به این دلیل است که او تحلیل متفاوتی درباره برخی مناسبت ها دارد و بر سر حصر آخرین نخست وزیر ایران و رییس دوره های سوم و ششم مجلس شورای اسلامی ابهامات قانونی و پرسش هایی را مطرح کرده است؟
آیا برای این است که وقتی آنها فریاد بر می آورند «نطق خود را تمام کن» باید تمام کند و به پایان نرساند؟
آیا به این دلیل است که احساس می کنند نماینده ای که اردوگاه اصول گرایی به آن می بالید، به اردوگاه اصلاح طلبی کوچیده است؟
آیا از این روست که یک تنه بیش از هر نماینده دیگر جلب توجه می کند یا به این سبب که احساس می کنند پا را از پاره ای خطوط قرمز فراتر می نهد و ملاحظه ندارد؟
نمایندگان مجلس درباره حمله به علی مطهری چه می گویند؟
شاید اینها باشد اما راز این غیظ و غضب را باید در نکته بسیار مهم تری جُست:
این که در جامعه علی مطهری به عنوان شمایل اصول گرایی واقعی و اخلاق گرایانه معرفی شده و همین، توصیف یا تصور- فارغ از درستی یا نادرستی آن-اصول گرایان را خوش نمی آید زیرا با او محک می خورند و نزد مردم در قیاس با او قضاوت می شوند که اگر او اصول گراست، مدعیان، که هستند و اگر او اصول گرا نیست چه کسی هست ؟
اصول گرایان اصرار دارند احمدی نژاد را غیر اصول گرا معرفی کنند تا مسوولیت عملکرد 8 ساله را نپذیرند و خود احمدی نژاد هم البته اصرار ندارد این گونه معرفی شود اما علی مطهری اتفاقا بر این توصیف، مُصر است و می کوشد از این مفهوم دفاع و صیانت کند. کاری که عماد افروغ می خواست در مجلس هفتم انجام دهد و نتوانست.
از منظری دیگر، این هم جالب است که پایداری ها که از بام تا شام از جانب خانواده شهدا سخن می گویند،حال با این پرسش رو به رویند که اگر حرمت خانواده شهیدان را باید پاس داشت پس این چه رفتاری است که با فرزند یک شهید شهیر دارید؟ هر چند احتمالا پاسخ می دهند در شهریور 77 هم که در حاشیه نماز جمعه تهران به عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی حمله شد کسی بر این نکته تامل نکرد که هر دو برادر شهیدند و گفتار و رفتارشان را ملاک قرار دادند یا مثال پسر نوح را تکرار کنند اما مگر این مثال را می توان برای فرزندان همه بزرگان انقلاب تکرار و تکثیر کرد؟
جان کلام اما موضوع دیگری است: دقت کنیم! علی مطهری در روز یکشنبه 21 دی 1393 خورشیدی، نطق اصلاح طلبانه نکرد. چون به موضوعات اجتماعی از منظری کاملا اصول گرایانه پرداخت و از منظر سیاسی هم گفت درسال 88 نه به مهدی کروبی رای داده و نه به میرحسین موسوی، بلکه نام محسن رضایی را بر روی برگه رای نوشته و به صندوق انداخته است. یعنی او یک اصول گرای تمام عیار است یا خود چنین داعیه ای دارد.
بنا براین می توان گفت خشم رادیکال ها از علی مطهری به این خاطر است که دوست دارند در آیینه هر اصول گرایی، سیمای خودشان را ببینند اما در این آیینه چهره ای دیگر را می بینند و همین سیماست که آنان را به خشم می آورد.
به بیانی دیگر، علی مطهری به اصول گرایی بدل شده که جنسِ اصول گراییِ دیگران را با گفتار و رفتار خود انکار می کند. راز خشم شماری از نمایندگان، این است.
احسنت.