محمد علی نجفی، رئیس مستعفی میراث
فرهنگی بیماری قلبی را دلیل استعفای هفته گذشته خود از این سازمان اعلام
کرد اما شواهد گویای آن است که علت استعفای نجفی، چیزی جز تنگ شدن عرصه
فعالیت او در میراث فرهنگی نبوده است. در شرایطی که همگان انتظار داشتند با
فعالیت دولت تدبیر و امید، قطار تغییراتي پیاپی مدیریتی در میراث فرهنگی
که از دولت احمدی نژاد آغاز شده بود، از حرکت ایستاده و سازمان میراث
فرهنگی رنگ ثبات به خود ببیند. اما پس از حدود پنج ماه از عمر اولین مدیر
میراث فرهنگی دولت یازدهم، تغییرات آغاز شد که این بار گویا "فشارهای درون
سازمانی" عاملی بر استعفای نجفی شده است. در این میان ، نقش "مهدی حجت"
قائم مقام سازمان میراث فرهنگی بس پر رنگ است و تصمیمات وی نقشی مهم در
استعفای نجفی داشته است.
فشارهای سازمانی، عاملی براستعفا
پس از آنکه مجلس شورای اسلامیبا رای اعتماد به نجفی برای تصدی وزارت
آموزشوپرورش مخالفت کرد، حسن روحانی رئيس جمهوری کرسی میراث فرهنگی را به
او داد تا دایره مدیران اصلاح طلب دولت اعتدالگرا گسترده باشد. در این
روزها شرایط مختلفی برای فعالیت نجفی تصور ميشد اما روحیه میانه روي او
سبب شد تا ابتدای فعالیت نجفی توأم با همراهیهای بسیار از سوی مدیران سابق
سازمان باشد. چنانچه که در 28 مرداد ماه امسال و درست در نخستین روزهای
کاری رئیس جدید، نجفی در مراسم بزرگداشت مرحوم شیرازی اعلام کرد که برای
پذیرش این حکم از آقای مهدی حجت اجازه گرفته است.
او گفته بود: "وقتی رئيس
جمهور، درباره ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به من دستور داد،
گفتم تا دوشنبه شب درباره اعلام این حکم صبر کنید، چون میخواستم تا قبل
از این اقدام از پیشکسوتان سه حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
اجازه بگیرم که فقط موفق شدم، از دکتر حجت این اجازه را بگیرم."این مهم سبب
شد تا بسیاری راهی روشن را پیش روی مدیریت میراث فرهنگی ببینند اما شرایطی
که در ماههای گذشته در میراث فرهنگی رقم خورد، کار را به استعفای نجفی
کشاند.
اخبار دور و نزدیک از سازمان میراث فرهنگی حکایت از نقش تصمیمات مهدی
حجت که فشارها بر نجفی را مضاعف ميکرد، در ارائه استعفای نجفی به رئيس
جمهور دارد. حجت که از شورای شهر تهران به میراث فرهنگی آمد و خود را پدر
معنوی این سازمان ميدانست، با آنکه حکم قائم مقامیداشت بارها تصمیماتی
مغایر تصمیمات مدیریت سازمان به خصوص در عزل و نصب مدیران استانی اتخاذ کرد
که موجی از فشار را متوجه نجفی ميکرد. چهره کارشناسی و با سابقه حجت در
میراث فرهنگی، در ماههای گذشته کمتر اجازه ميداد تا نجفی روی تصمیمات او
تصمیمیبگیرد اما در مقابل، فشارهایی که از سوی استانداران و نمایندگان
مجلس و ... به دلیل تصمیمات حجت به نجفی وارد ميشد، عرصه کار را برای نجفی
تنگ و تنگ تر کرد.
یک سازمان و تنها 14 انتصاب؟
سازمان میراث فرهنگی که فقط در مراکز استانها 31 مرکز و با احتساب
مدیران سازمان حداقل 50 – 60 پست مدیریتی دارد، در طول ماههایی که از عمر
فعالیت نجفی در سازمان گذشت، تنها 14 حکم انتصاب به خود دید که جای بسی
تامل دارد. انهم در شرایطی که دولت احمدی نژاد تا تغییرات تقریبا سالانه در
مدیریت سازمان میراث فرهنگی، مخروبه مدیریتی در میرث برجای گذاشت و انتظار
ميرفت نجفی همچون وزارتخانههاي دیگر به تغییرات گسترده دست بزند که این
چنین نشد. در این میان، فشارهایی که در عزل و نصبها بر نجفی وارد ميشد
اجازه بسط تصمیمات مدیریتی را به او نمیداد.
چنانکه در انتصاب برخی مدیران
استانی، با وجود تصمیم نجفی، زمینه برای تغییر با فشارهایی که از سوی حجت
وارد ميشد، فراهم نمیشد و نمونه آن لغو چندین باره تغییر مدیران در استان
هایی نظیر کردستان یا سمنان بود. در این استانها؛ حجت تلاش بر نشاندن
یاران و همفکران خود بر کرسی مدیریت داشت و از دیگر سو، نظرات مخالف تحمیلی
به نجفی، اجازه انجام تغییرات لازم را نمیداد.نجفی در مدت حضور خود در
میراث فرهنگی 14 حکم انتصاب صادر کرد که 7 مورد آن افرادی بوده اند که
سابقه کار در میراث فرهنگی داشتهاند. یعنی 50 درصد انتصابها میراثی بوده و
50 درصد بقیه مربوط به صنایع و گردشگری و... انتصاب هایی که با نظر حجت
انجام ميشد، اوعضو کمیته انتصابات بود که برای تحمیل نظراتش در انتصاب ها،
با معاونان دیگر نیز سرشاخ ميشد.
نمونه ای که در کردستان رخ داد و بین
مدیری که در بانه شهردار بوده و مدیری دیگر که سابقه میراثی داشته در نهایت
استاندار، شخص شهردار را برای مدیریت میراث فرهنگی استان انتخاب کرد اما
نظر مخالف حجت، کار را قفل کرد و نتیجه این شد که مدیر قبلی همچنان تثبیت
شود و یا انتصاب یکی از اقوام بازنشسته حجت به ریاست میراثفرهنگی استانها
و تشکیل سازمانی غیررسمیاز مدیران در داخل سازمان میراث فرهنگی که اجازه
ایجاد فضایی مطلوب را به نجفی نمیداد.
چرا حجت رفت؟
قائم مقام میراث فرهنگی که اکنون او نیز همراه با نجفی از سازمان میرث
فرهنگی رفته است، جایگاهی بالاتر از مدیریت سازمان میراث فرهنگی برای خود
متصور بود و انتظار داشت خودش رئيس سازمان ميشد. حتی زمانی که روحانی پس
از استعفای نجفی ، سلطانی فر را برای ریاست میراث انتخاب کرد، حجت در بوشهر
بود و همان جا اعلام کرد که این انتصاب یعنی چه؟ و چرا اصلا با من مشورت
نکردند؟ من بزرگ و قدیمیاین کار هستم و از همان جا اعلام کرد که من دیگر
میراث فرهنگی نمیآیم.
انتصابات یکجانبه در میراث فرهنگی که در ابتدای
ورودش به سازمان مدیران استان فارس، سمنان، البرز، ایلام، آذربایجان غربی،
قم و... را عوض کرد، فشاری جدی از سوی استانداران و مجلسیها به نجفی آورد
که در نهایت به استعفا منجر شد،اگرچه حجت در گفت وگویی با خبرگزاری مهر
اعلام کرد که «از نظر اداری وظیفه داشتم که از مدیریت سازمان جدا شوم تا
رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی دستش باز باشد و کسی که با ایشان هماهنگ است
را برای انجام فعالیتها انتخاب کند» اما اعلام نارضایتی وی از حکم رئيس
جمهور نشان از موضوعی دیگر دارد.
روحیات متفاوت رئيس و قائم مقام
تحویل گرفتن سازمان میراث فرهنگی با موجی از خرابههای مدیریتی و البته
رسیدن نیروهای کاری به هشت هزار و 500 از سوی نجفی، ميطلبید که او در
فضایی آرام به دنبال سامان دادن به سازمان باشد. اما تصمیماتی که در رده
قائم مقامیو مدیران میانی سازمان اتخاذ ميشد جنجالها و درگیریهای درون
سازمانی به دنبال داشت، عملا فشارکاری بر او را مضاعف کرده و اجازه کار در
فضایی آرام را نمیداد. نجفی هم یک مدیر طراح و هم یک مدیر استراتژیست بود
که فشارهای درون و برون سازمانی، اجازه مدیریت به او نداد.او برخلاف زمان
آمدنش که از روسای 8 سال پیش این سازمان اجازه گرفته بود این بار برای
رفتنش با هیچ یک از معاونانش مشورت نکرد.
با این وجود همان شب، قائم مقام
سازمان میراث فرهنگی تمام وسایل خود را از دفتر کارش جمع کرد و از این
سازمان رفت. رفتنی که به گفته خودش قهر تلقی نمیشود. چون مهدی حجت در
گفتوگویی گفته بود که «نحوه تغییر و تحولات در این سازمان، شرایط مطلوبی
نداشت اما اگر از من دعوت شود و شرایط سازمان بهنحوی باشد که بتوانم
ادامه کار دهم، این کار را انجام خواهم داد.» اکنون با آمدن مسعود سلطانی
فر به سازمان میراث فرهنگی که سابقه عضویت در کمیسیون برنامه و بودجه شورای
شهر و معاونت در سازمان تربیت بدنی و عضویت در هیأت علمیمرکز تحقیقات
استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را داشته است، اوضاع در میان کارکنان
سازمان میراث فرهنگی خوشایند نیست.
چون اگر در طول ماههای قبل، بیشترین
فعالیت مدیران این سازمان به عزل و نصبهای مدیریتی گذشت، دوباره با آمدن
سلطانی فر نیز همین وضعیت تکرار خواهد شد. شاید مهمترین اقدامات نجفی در
این سازمان ایجاد ساختار درونی متناسب برای نقشهای مختلف این سازمان بود
اما در حال حاضر بسیاری از اقدامات و طرحها نیمهتمام ماندهاند.گویا
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نباید خواب راحت داشته باشد و
روی آرامش را ببیند. فرهنگیترین،تاریخیترین و یکی از درآمدزاترین
سازمانهاي کشور که قرار است جایگزین خلفی برای اقتصاد بدون نفت باشد، طی
دولت دهم و عمر حدود 4 ساله خود، 4 مدیر در سطح ریاست کل به خود دید که عمر
متوسط هر کدام از این مدیران یک سال بود، حالا 6 ماه نشده در دولت تدبیر و
امید این سازمان باید رئیس دیگری به خود ببیند.
در حالی که بر اساس سند
چشمانداز که فقط 12 سال تا رسیدن به آن فرصت است باید در سال 1404 به 1.5
درصد از بازار بینالمللی گردشگری یعنی حداقل 20 میلیون نفر گردشگر در سال و
2درصد درآمد جهانی گردشگری یعنی حداقل 20 میلیارد دلار رسیده و علاوه بر
آن باید در این زمان توسط بخش خصوصی داخلی و خارجی برای توسعه مراکز اقامتی
و تأسیسات گردشگری از قبیل هتلها، اقامتگاهها، مراکز خرید، صنایع دستی،
مراکز تفریحی و توریستی، حمل و نقل سرمایهگذاری کند. با وجود این فرصت
اندک، بعد از بازشدن پای نجفی به ریاست سازمان میراث فرهنگی همه امید
داشتند که بالاخره رئیسی را خواهند دید که مدت عمرش در این سازمان به 4 سال
برسد و جالب است که خود نجفی در ابتدای ورودش در برنامههای مختلف این
سازمان همین موضوع را بیان کرد و گفت:"بنای ما این است که طول عمر مدیریت
این سازمان را افزایش دهیم"
اما ظاهراً روحانی همان راهی را میرود که
احمدینژاد رفت و دنبالهروي بنای غلطی است که احمدینژاد گذاشت. دوباره با
رفتن یک مدیر، اقدامات تازهای که برای زندهشدن روح مرده میراث فرهنگی،
صنایع دستی و گردشگری آغاز شده بود با علامت سوال مواجه شده است و باید دید
اولاً بعد از رفتن حجت، معاونان دیگر نجفی هم رفتنی میشوند و اینکه
سلطانیفر چه تغییر و تحولاتی در سطح معاونان این سازمان ایجاد میکند؟