کد خبر: ۱۵۸۱۹۲

همدستی زن جوان برای کشتن شوهر

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۵ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
رونده قتل مردی که هشت سال قبل قربانی توطئه همسرش و مرد مورد علاقه او شده‌ بود برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

به گزارش شرق، پیرمردی اسفند سال 84 به پلیس مراجعه کرد و گفت پسرش به نام یوسف گم شده ‌است. 

این مرد گفت: چندماهی است که از پسرم خبر ندارم هربار که سراغ او را از عروسم می‌گیرم می‌گوید برای کار به جنوب رفته ‌است و برای سال جدید برمی‌گردد. پسرم در این مدت یک‌بار هم با من تماس نگرفته‌ است البته عروسم می‌گوید پسرم یک‌بار تلفن زده ‌است. امکان نداشت پسرم بخواهد کاری بکند و من را در جریان قرار ندهد. این اتفاقات مشکوک است و من فکر می‌کنم اتفاقی برای پسرم افتاده‌ است. مهتاب -همسر یوسف- با توجه به شکایت این مرد مورد بازجویی قرار گرفت. او هم ادعا کرد از شوهرش خبر ندارد و فقط می‌داند وی برای کار به جنوب رفته ‌است. وقتی ماموران از مهتاب پرسیدند شوهرش چه زمانی با او تماس گرفت، مکالمه تلفنی را انکار کرد و گفت: شوهرم چندماه قبل به من گفت برای کار به جنوب می‌رود. از آنجایی که می‌ترسید پدرش جلوی رفتنش را بگیرد به او چیزی نگفت.

یوسف قبلا یکبار می‌خواست این کار را بکند و پدرش مانع شده ‌بود. بعد از رفتنش هم دیگر تماس نگرفت چون پدرشوهرم خیلی نگران بود و بچه‌ها هم دلتنگی می‌کردند. من به دروغ گفتم یوسف یک‌بار تماس گرفته ‌است اما از آنجایی که برادرم شوهرخواهر شوهرم هم هست نگران شده و از پدرشوهرم خواسته بود تا موضوع را جدی‌تر پیگیری کند.پلیس تحقیقات گسترده‌ای را در این خصوص انجام داد اما ردی از یوسف پیدا نکرد. مدتی بعد مهتاب با مراجعه به دادگاه خانواده و اعلام غیبت شوهرش از او طلاق گرفت و با مردی به نام ایوب که از مغازه‌داران محل سکونتش بود، ازدواج کرد. به نتیجه نرسیدن تحقیقات نتوانست پدر یوسف را از گشتن دنبال فرزندش مایوس کند و او همچنان پیگیر این پرونده بود تا اینکه در سال 87 ماموران پلیس تهران اعلام کردند حین لایروبی رودخانه‌ای در بلوار ابوذر تهران بقایای جسدی توسط ماموران آتش‌نشانی پیدا شده‌ است. تکه‌لباس‌هایی هم اطراف جسد بود که به نظر می‌رسید با مشخصاتی که از یوسف داده ‌شده بود، همخوانی دارد.

بنابراین پزشکی‌قانونی ماموریت یافت هویت جسد را با انجام آزمایش‌های علمی مشخص کند. متخصصان چندماه بعد در گزارشی اعلام کردند تکه اجساد کشف‌شده متعلق به یوسف است. به این ترتیب یک‌بار دیگر تحقیقات درباره سرنوشت یوسف از سر گرفته شد. ماموران که به مهتاب مشکوک شده‌ بودند او را مورد بازجویی قرار دادند اما این زن همچنان منکر قتل بود و می‌گفت از سرنوشت شوهرش هیچ ‌خبری ندارد. پلیس از آنجایی که جسد کاملا مثله شده و نیم‌تنه پایین یوسف پیدا نشده‌ بود احتمال داد این مرد قربانی انتقام‌گیری خشن شده ‌است، به همین سبب روابط مهتاب از چند سال قبل از گم شدن شوهرش مورد بررسی قرار گرفت. وقتی ماموران فهرست مکالمات تلفنی او را بررسی کردند، متوجه شدند مهتاب قبل از گم شدن شوهرش هم با ایوب رابطه داشت و چند ماه بعد از مفقود شدن او با این مرد ازدواج کرد. 

مهتاب سرانجام مجبور به اعتراف شد و گفت: یوسف به مواد اعتیاد داشت و هیچ‌وقت سر کار نمی‌رفت. ما همیشه با هم مشکل داشتیم. او بداخلاقی می‌کرد و خیلی من را کتک می‌زد. نمی‌دانستم باید از دستش چه کنم تا اینکه با ایوب آشنا شدم و روزبه‌روز رابطه ما بیشتر شد و ما عاشق هم شدیم. مدتی بعد تصمیم گرفتیم یوسف را از سر راه برداریم. از آنجایی که می‌دانستم اگر از او طلاق بگیرم، بچه‌ها را از من می‌گیرد، به همین  دلیل تصمیم به قتلش گرفتیم. شب حادثه مقدار زیادی داروی خواب‌آور به او دادم و وقتی خوابش برد، ایوب را صدا زدم. ما با هم کمربندی را دور گردن یوسف انداختیم و از دو طرف کشیدیم تا او خفه ‌شد. جسد چندروزی در خانه ماند نمی‌توانستیم آن را از خانه خارج کنیم. ایوب پیشنهاد داد جنازه را تکه‌تکه کنیم. من هم قبول کردم.

زن جوان گفت: ایوب جسد را با ساطور به دونیم کرد و هرروز یک تکه را بیرون برد اینکه او نیم‌تنه یوسف را کجا انداخته است، خبر ندارم.  ایوب با توجه به اعترافات این زن بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. او اتهامش را قبول و تایید کرد هرآنچه مهتاب گفته درست است. متهم گفت: وقتی جسد را به دونیم کردم، نیمی از آن را کنار باغی در شهریار رها کردم و نیم‌دیگر را در رودخانه‌ای در تهران انداختم. بعد از چند ماه هم با مهتاب ازدواج کردم.  پلیس با توجه به آدرسی که ایوب داده ‌بود، به جست‌وجو برای پیدا کردن نیم‌تنه یوسف ادامه داد و معلوم شد در تاریخی که متهم می‌گوید، نیم‌تنه‌ انسانی در شهریار پیدا شده و مشخصاتش با مقتول همخوانی دارد. با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری فرستاده ‌شد. متهمان به‌زودی مورد محاکمه قرار می‌گیرند.