به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن
پالسی، سیاست گذاران نیز مانند هر شخص دیگری از ستارگان سینما و مد لذت می برند
اما با توجه به دو فیلمی که با مرکزیت به چالش کشیدن مناقشات سیاست بین الملل،
نامزد اسکار شده اند، این افراد مشوق بیشتری برای حضور در عرصه سینما یافته اند.
چندان متداول نیست که فیلم های هالیودی جست و جو
یا تحقیق و تفحص از مقامات سنا را موجب
شوند اما صحنه هایی از فیلم 30 دقیقه بامداد به عنوان یکی از نامزدهای جایزه
اسکار، به شدت به استفاده از شکنجه جهت کسب اطلاعات ارزشمندی که منجر به کشته شدن
اسامه بن لادن شد، اشاره دارد و همین امر بحث هایی در مورد شیوه بازجویی در دوره
جورج دابلیو بوش را به راه انداخته است. برخی نزدیکان به جریان اهدای جایزه اسکار
می گویند مباحث جنجالی که در مورد شکنجه باعث شده شانس عمومی این فیلم برای بردن
جایزه اسکار را تحلیل برده است.
ضمن اینکه فیلم آرگو با داستان مقابله آمریکا با
اسلام گرایان بحث هایی را در ایران که بخش عمده فیلم به آن اختصاص دارد، به
راه انداخته است. هفته گذشته بود که فیلم بن افلک در کنفرانس هالیوودیسم تهران به
عنوان فیلمی ضدایرانی و همچنین تلاشی برای نشان دادن حمایت آمریکا از جنگ علیه
ایران تفسیر شد.
سخت است نقد این فیلم از سوی ایران جدی گرفته
شود، اما سوال بزرگی که در
این میان مطرح شده قابل توجه است. آیا هالیوود دارای موضع سیاست خارجی مشخصی است؟ آیا
نگاهی به مضمون بین المللی فیلم هایی که طی سال ها مورد توجه این آکادمی قرار
گرفته می تواند درک روشنی از یک ایدئولوژی ارائه دهد؟
برای بسیاری پاسخ این سوال مشخص است. از روزهای
نخست فعالیت «کمیته فعالیت های ضد آمریکایی»، هالیوود هدف منتقدان محافظه کاری
قرار گرفته که دستور کار آن را ضد آمریکایی و به شدت چپ گرا بودن می دانند. اگر
واقعاً چنین دستور کاری وجود داشته باشد، سخت است که آن را در فیلمی مانند «انتقام
جویان» محصول سال 2012 که در آن ابرقهرمانان آمریکایی جهان را از دست بیگانگان
نجات می دهند و به عنوان یکی از موفق ترین فیلم های هالیوود خوانده شد، پیدا کرد.
اما منصفانه است اگر بگوییم فیلم هایی که نامزد
اسکار می شوند از یک طرف طیف سیاسی می آیند. از فیلم های ویتنامی مانند «اینک
آخرالزمان» و «غلاف تمام فلزی» تا روند رو به رشد فیلم های مربوط به جنگ عراق
مانند «منطقه سبز» و «مهلکه» که جایزه بهترین فیلم اسکار سال 2009 را به خود
اختصاص داد، مشهورترین فیلم ها با نگاهی منتقدانه به جنگ های آمریکا ساخته شده اند
و اغلب انگیزه مقامات ارشد آمریکایی را به چالش کشیده و به ارزیابی اثرات روانی
این جنگ ها بر مردمی که مقابل آنها قرار داشته اند، پرداخته شده است. از شخصیت
سرهنگ در فیلم «چند آدم خوب» جک نیکلسون تا بی کفایتی مقامات رسمی در فیلم «سه پادشاه»،
ارتش و نظامیان در فیلمی که در مورد یک جنگ واقعی و نه حمله بیگانگان ساخته می شود،
چندان مثبت به نمایش درنمی آیند.
هالیوود در فیلم های خود، چه تبانی با کمونیست ها باشد (کاندیدای منچوری) چه ضرب و شتم با مردم خودشان (نگاه متغیر) یا ترتیب دادن یک جنگ برای سرپوش گذاشتن برای ناشایستگی یک رئیس جمهور (سگ را بجنبان)، دیدی مبهم از سیاست گذاران و دیپلمات های آمریکایی ارائه می دهد.
این شک و تردیدها در توصیفاتی
که از تروریسم در فیلم های پس از 11 سپتامبر ساخته شده نیز دیده می شود. برای مثال
فیلم «مونیخ» از استیون اسپیلبرگ را نمی توان با صراحت کامل متهم به همدردی با
جهادگران دانست اما این فیلم روندی دمدمی در مورد اصول اخلاقی مقابله با تروریسم
را ارائه می دهد که منجر به انتقاداتی از سوی لئون ویستلیر، سردبیر ادبی مجله آمریکایی نیو ریپابلیک می شود
مبنی بر تعادل و هم ارزی میان جاسوسان اسرائیلی و تروریست های فلسطینی که آنها قصد
شکارشان را داشتند. بحث در مورد درستی داستان 30 دقیقه بامداد و مسئله شکنجه، این
فیلم را متوجه انتقادات مشابهی می کند: فیلمی که بی شک جنبه شریرانه و زیانبار
تروریسم را به تصویر می کشد و همچنین این سوال را مطرح می کند که یک جامعه در
قربانی کردن اصول اخلاقی خود برای جلوگیری از تروریسم، چه چیزهایی را از دست می
دهد.
اما تنها به این دلیل که
هالیوود گرایشی دمدمی نسبت به قدرت آمریکا در جهان دارد، بدان معنا نیست که
خارجیان از تعریفی دلسوزانه برخوردار می شوند. پیام اصلی فیلم های هالیوود که به
سوی سیاست خارجی آمریکا گرایش دارد، این است که جهان مکانی ترسناک است که به خوبی
از آن اجتناب شده است.
آرگو جدیدترین فیلمی است که نوعی انزواطلبی لیبرال
را در خود دارد و زمانیکه لنز دوربین خود را به آن سوی مرزها می کشاند، سعی دارد
هالیوود را رهبری کند. آرگو در مقایسه با فیلم 30 دقیقه بامداد، فیلمی به مراتب
امن تر است؛ فیلمی که به شکلی مبهم سیاسی است بدون آنکه حاوی مسائلی باشد که
آمریکایی ها آن را توهین آمیز تلقی کنند. و برخلاف چین، ایران آنقدر در هالیوود
نفوذ ندارد که بتواند یک فیلم سینمایی را پیش از اکران بار دیگر ادیت کند.