bato-adv
کد خبر: ۱۴۰۷۸۴

محمدجهرمی: ریگی درکفش نداشتم

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۱ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
اصلی ترین سوال محمد جهرمی از ما این بود که برای این مصاحبه به دنبال چه هدفی هستیم. شاید بتوان ریشه این سوال را در طول یک سال گذشته که برای او اتفاق افتاد، جست‌وجو کرد؛ مساله‌‌ای که البته خود جهرمی اعتقادی به آن نداشت و ریشه این سوال را در نوع زندگی خودش می‌دانست چراکه معتقد است همواره در زندگی اش به دنبال هدف بوده است و برای هر مساله‌‌ای ابتدا هدف آن کار را بررسی کرده است.

دلیل آن هرچه بود، چندین بار این سوال پرسیده شد و البته باید شک کرد که دکتر جهرمی از پاسخ ما قانع شده باشد. چه آنکه اگر از آن پاسخ‌ها راضی شده بود، هنگام بدرقه ما، این سوال مجددا تکرار نمی‌شد.

شاید مهم‌ترین ویژگی محمد جهرمی این باشد که در هر شرایطی خوش برخورد است و این مساله‌‌ای بود که برای ما نیز جای سوال داشت؛ چگونه ممکن است کسی در چنین شرایطی باشد و همچنان تسبیح‌اش را در دست بچرخاند و مسلط باشد و پاسخ سوالات ما را بدهد گویی اتفاقی برای او نیفتاده است.

کتاب تاریخ ایران مدرن، یرواند آبراهیمان روی میز دکتر جهرمی بهانه‌‌ای شد تا شروع سوالات را به تاریخی نه چندان دور گره بزنیم:

گویا زمانی شما به عنوان معاون اجرایی شورای نگهبان، از آقای احمدی نژاد به عنوان نماینده خودتان خواسته بودید در مورد انتخابات آن منطقه گزارش بنویسد. فکر می‌کردید تاریخ روزی اینگونه ورق بخورد که آقای احمدی نژاد مدیر شما بشود؟
چرخ روزگار همین است. من اصلا به دنبال این نیستم که بگویم من باید مسئولیت کشور را داشته باشم یا فلان شخص زمانی اینگونه بوده یا آن کار را کرده است. این خیلی مساله مهمی نیست. من فکر می‌کنم این اتفاق‌ها طبیعی است و نمونه‌های زیادی هم می‌توان از آن مثال زد.

منظورم شخص آقای احمدی نژاد نیست. منظورم این است که شما بیش از سی سال در این کشور در رده‌های بالا یا استاندار بودید یا در شورای نگهبان یا در مجمع تشخیص مصلحت نظام یا ریاست یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های کشور را بر عهده داشته اید. اینکه بعد از سی سال از همه اینها فاصله گرفتید، برایتان مهم نیست ؟
نه، اصلا مهم نیست ، بالاخره تغییرات طبیعی است. همین الان من ارتباط دارم و کمک می‌کنم. برخی از وزرا و مقامات دیگر و حتی برخی از سازمان‌ها و دوستان دیگر که بنده را می‌شناسند، دعوت می‌کنند و من هم در جلسات کارشناسی حضور پیدا می‌کنم و تا جایی که در حیطه تخصص من است، کمک می‌کنم. در جلساتی مثل تدوین استراتژی حضور دارم. بالاخره تحصیلات من مدیریت استراتژی ست و طبیعی است که در موقعیت‌های مختلف از این تجربه استفاده می‌کنم.

فشارهای زیادی به شما وارد شد، هنوز هم البته ادامه دارد. چگونه با این مسائل برخورد می‌کنید؟
مثلا چه فشارهایی؟

واقعا توضیح بدهم چه فشارهایی؟ یعنی خبرها به شما نمی‌رسد؟
بالاخره یکی از مسائل این هست که عده‌‌ای خیال می‌کردند بنده در ماجرای اختلاس نقش داشتم یا مقصر بودم در صورتی که در دوران من این ماجرا کشف شد و به اطلاع قوه قضائیه رسانده شد. قوه قضائیه هم با مجموعه اطلاعاتی که در دست دارد به این پرونده رسیدگی کرده. همان موقع من اعلام کردم هر نوع قصور و کاستی که بر عهده من باشد را جواب می‌دهم و پاسخگو هستم اما خوشبختانه هم پیش خدای خودم و وجدان خودم سربلند هستم که مسیر را درست رفتیم و با فساد برخورد کردیم؛ آنهم با فسادی که تا آن زمان کشف نشده بود. البته برخی افراد سیاسی برخورد کردند. آنها خودشان باید پاسخگو باشند. من همه آنهارا به خدا واگذار کرده‌ام.

یادم هست گفته بودید دولت از اینکه پرونده به قوه قضائیه فرستاده شده بود ناراحت بود. ماجرای آن را توضیح می‌دهید؟
بالاخره اتفاق عجیبی نبود.

صحبت خاصی کرده بودند؟
اگر قرار باشد با کسی که خودش با فساد مبارزه کرده است و افراد متخلف و مجرم را معرفی کرده است، اینگونه برخورد شود، اتفاق خوبی نیست. چراکه کسی از این به بعد از ورود به این مسائل پرهیز می‌کند. در این مساله باید با احتیاط بیشتری برخورد کرد. اگر قرار است برخورد با فساد ریشه‌‌ای باشد، نه تنها کسی که برخورد کرده را باید تشویق کنیم بلکه مدیران آینده را نیز به سمت برخورد بهتر و کامل تر و ریشه‌‌ای تر سوق دهیم.

برکناری شما دقیقا از سوی کدام نهاد بود؟
مستقیما از سوی دولت انجام شد.

چرا؟
برخی از دولتی‌ها گمان می‌کنند من باعث شده ام این اتفاق بیفتد. اگر این موضوع هم باشد، پس در مورد کسی که فرار کرده چه باید بگوئیم؟

بانک مرکزی شما را به عنوان مقصر معرفی کرد؟
بانک مرکزی به دنبال آن بود که قبل از هرچیز خودش را مبرا کند. بنابراین رفتار بانک مرکزی دور از ذهن نبود.

چرا همان زمان هیچ مصاحبه‌‌ای نکردید؟
خیلی از مشکلاتی که ناخواسته امکان دارد پیش بیاید به دلیل همین مصاحبه‌های نالازم است چراکه باعث می‌شود مسیر اصلی در برخورد با فساد عوض شود. من همان موقع هیچ مصاحبه‌‌ای نکردم. دقیقا 37 روز بعد از آن اتفاق مصاحبه کردم. آن موقع همه علیه من حرف می‌زدند و حتی اعلام می‌کردند اختلاس را ما کشف کردیم. از یک طرف می‌گفتند ما کشف کردیم و از طرف دیگر اعلام می‌کردند مقصر بانک صادرات است در صورتی که اولا این اتفاق پیش از آنکه من به بانک صادرات بروم پیش آمده بود. ثانیا خود بانک صادرات ماجرا را کشف و اعلام کرد. مهمتر از همه اینکه اگر این ماجرا ثبت نمی‌شد کسی نمی‌توانست از آن اطلاع پیدا کند. اعترافات خود متهمین باعث شده بود این ماجرا روشن بشود.

اگر به سال 84 بازگردید چه تصمیمی می‌گیرید ؟
از چه جهت؟

برای حضور یا همکاری با دولت؟
همکاری با دولت یا همکاری با دولت آقای احمدی‌نژاد؟

مشخصا همکاری با دولت آقای احمدی نژاد.
من از سال 85 اعلام کرده بودم کار کردن با دولت برایم سخت است.

دقیقا مساله همین است. شما سال 85 اعلام کردید، اما تا سال 88 در دولت بودید. چرا همان موقع همکاری قطع نشد؟
من چندین بار استعفا دادم. استعفا پذیرفته نشد. هم استعفای شفاهی داشتم و هم کتبی.

ولی رسانه‌‌ای نشد.
نه، رسانه‌‌ای هم شد. مثلا یک نمونه آن در مورد واردات بیش از حد بود که من تذکر دادم و اثری نداشت.

فکر می‌کنم استعفا خیلی جدی نبود.
اصلا صوری نبود. البته استعفا به این معنا نبود که من کنار بروم و نخواهم هیچ کاری کنم. اصلا این تصمیم را نداشتم چراکه قرار نبود به کسی ضربه‌‌ای بزنم.

بعدها مصاحبه کردید که فلان تصمیم اشتباه است. آن کار نباید انجام می‌شد یا گفتید فلان تصمیم به اقتصاد ما ضربه زد. خب اگر این همه مشکل بودید و شماهم نمی‌توانستید تاثیر بگذارید، چرا ماندید؟
یک مورد را به عنوان نمونه برای شما می‌گویم. در ماجرای واردات شکر اگر خاطرتان باشد من کتبا استعفا کردم و اعلام کردم اگر قرار است اینگونه تصمیم گیری‌هایی بشود به اقتصاد و اشتغال کشور ضربه می‌زنید. مصرف شکر و تولید در کشور ما مشخص بود. صفر شدن عوارض ، باعث ‌شد سه برابر مصرف سالانه برای واردات، در یک نوبت وارد شود. خب بر اساس آن تصمیم تمام تولید داخلی از هم می‌پاشید. کمااینکه اینگونه هم شد و تولید چغندر در کشور خوابید. در آن مقطع من استعفا کردم و رسانه‌‌ای هم شد. الان هم بحث من این نیست که استعفا رسانه‌‌ای شد یا خیر بلکه بحث من این است که من تا جایی که توانستم با مواردی که به نظرم نادرست بود مخالفت کردم و ابایی هم از این مخالفت نداشتم.

اما تاثیرگذاری شما روی دولت خیلی زیاد بود. یادم می‌آید از شما و آقای کردان و آقای رحیمی به عنوان حلقه کرج یاد می‌شد که تصمیم گیری‌های اصلی با هماهنگی با شما سه نفر بود. در سال‌های 88 هم این موضوع وجود داشت.
مخالفت با معاونت مشائی کار چه کسی بود؟ برای وزارت آقای کردان چه کسی مخالفت کرد؟ اتفاقا آقای کردان در سازمان فنی حرفه‌‌ای معاون بنده بود اما من همان موقع به مرحوم کردان گفتم نباید به وزارت کشور برود. البته ابتدا به وزارت نفت رفتند و بعد به وزارت کشور رفتند.

بالاخره نگفتید اگر به سال 84 بازگردیم آیا با دولت آقای احمدی نژاد همکاری می‌کنید یا خیر؟
حتما هیچ همکاری نخواهم کرد.

از اصولگرایی هم انصراف می‌دهید؟
مگر اصولگرایی قابل انصراف دادن است؟ مگر شما اصولگرایی را حزب می‌دانید؟

بحثم اصولگرایی مفهومی و پایبندی به اصول نیست. دقیقا به عنوان یک جریان سیاسی در کشور.
من اصولگرایی و اصلاح طلبی را به عنوان یک تفکر می‌شناسم نه به عنوان یک حزب.

پس هنوز هم اصولگرا هستید؟
من روی تفکر اصولگرایی خودم تکیه دارم اما نه اصولگرایی تند و بی منطق را قبول دارم و نه اصولگرایی که بخواهد از اصول خارج شود و تنها اسمی از آن بماند. من به این اصول اعتقادی پایبند هستم و روی اصول تفکر مدیریتی خود نیز ایستاده ام و روی آن تاکید می‌کنم.

منظور من اما بحث مفهومی نیست.
من در هیچ حزب و گروه و دسته خاصی نمی‌گنجم.

یعنی فراتر از حزب هستید؟
از ابتدا عضو هیچ حزبی نبوده ام. همان موقع که حزب جمهوری اسلامی در اوج فعالیت هایش بود، عضو آن نبودم. البته با آن حزب همکاری می‌کردم. با مرحوم شهید بهشتی هم در آن حزب کار کرده ام اما هیچگاه عضو نبوده ام و خودم را محدود به جریان سیاسی خاصی نکرده ام. هنوز هم خودم را اصولگرا می‌دانم.

این سوال را برای این می‌پرسم که اوج هجمه‌ها از طرف همفکرهای شما بود. اگر رسانه‌ها را نگاه کنیم تمام همفکرهای شما می‌خواستند همه چیز بر گردن یک نفر بیفتد که آن یک نفر هم شما بودید.
هدف شما از این مصاحبه چیست؟

اینکه بدانیم شما در چه حالی هستید و از وضعیت شما باخبر شویم.
من در همین دفتر مشغول به کار هستم و کار مشاوره به دوستان و نهادهای مختلف را انجام می‌دهم. مشاوره‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی انجام می‌دهم.

به چه کسانی مشاوره سیاسی می‌دهید؟
کسانی که سال‌ها با آنها کار کرده ام. نمایندگان مختلف گاهی به اینجا می‌آیند و در مورد مسائل مختلف نظر بنده را جویا می‌شوند. برخی از اعضای همین دولت به من مراجعه می‌کنند و نظر مرا برای تصمیم‌های مختلف به عنوان مشاوره استفاده می‌کنند. بسیاری از اصلاح طلبان هستند که هنوز با آنها ارتباط دارم و برای مسائل مختلف به این دفتر می‌آیند.

از هیات دولت هم می‌آیند؟
بله، برخی اعضای دولت می‌آیند. بحث شخصی مطرح نیست. کسانی که با بنده کار کرده‌اند و از نظراتم آگاهی دارند هنوز هم با من در ارتباطند.

در مشاوره‌های سیاسی به بحث انتخابات هم ورود کرده‌اید؟
بله ، جلسات مختلفی برگزار شده است و از بنده هم دعوت شده که حضور داشته ام یا اینجا آمده‌اند. این البته به صورت کلی است. اما اینکه منظور شما از انتخابات چیست را کامل توضیح می‌دهید که من بهتر جواب بدهم؟ در مورد انتخابات ریاست جمهوری هرکس در هر محفلی صحبت می‌کند.

برای مشارکت سیاسی شما؟
اگر منظورتان این است، باید بگویم به دنبال این هستم که فعلا هیچ مشارکت سیاسی در هیچ کجا نداشته باشم.

مشارکت اقتصادی چطور؟
بستگی به نوع مشارکت دارد. این کاری است که در حال حاضر انجام می‌دهم و با توجه به نوع فعالیت در این حوزه تصمیم می‌گیرم.

درباره فرار آقای خاوری بگوئید.
من در رابطه با عملکرد قوه قضائیه در آینده یک صحبت مفصل خواهم کرد.

آینده یعنی پس از انتخابات؟
نه، منظورم انتخابات نیست. منظورم شرایط سخن گفتن است. اگر شرایط اقتضا کند حتما صحبت می‌کنم و مسائلی را که باید بگویم می‌گویم.

شرایط باید چگونه باشد؟
من به دنبال آن هستم که حرف هایم باعث التهابی جدید نشود از این جهت است که می‌گویم باید منتظر شرایط بود تا ناخواسته حرفی گفته نشود که التهابات را زیاد کند.

در مورد خواهرزاده آقای مشائی چطور؟
من توضیح داده ام. اگر رسانه‌های مختلف و مطبوعات و صدا و سیما را ببینید متوجه می‌شوید که بسیاری حرف‌ها از سوی افراد مختلف گفته شده است. حتی می‌توانید به اعترافات برخی متهمین پرونده رجوع کنید. من فکر می‌کنم همه حرف‌ها در مورد این مساله گفته شده است و حرف جدیدی وجود ندارد. شما اگر قرار است نبش قبر کنید خوب است از قوه قضائیه در مورد این پرونده اطلاعات به دست بیاورید.

نگفتم روند پرونده چگونه بوده است.
توضیح داده ام که چه کسانی بوده اند. اسم‌ها مشخص است و در مطبوعات آمده است. دادگاه هم برگزار شد و اعترافات هم گفته شد. وقتی فردی در مقابل قاضی دادگاه اعتراف می‌کند و اسامی را می‌گوید یعنی همه چیز مشخص است. دادگاه هم بر اساس همین ادله حکم می‌دهد. الان هم پرونده در مرحله تجدید نظر است و باید منتظر ماند تا چه حکمی صادر می‌شود.

خبری در رسانه‌ها منتشر شده بود که برای آقازاده شما مشکلی پیش آمده بود.
نه، اصلا چنین چیزی وجود نداشت.

گفته بودند یک هفته به خاطر یک وام که نصف آن پرداخت و نصف آن پرداخت نشده بود بازداشت شده بود. جایی دیگر خبری منتشر شده بود و از فشارهای روی خانواده گفته بودند و اینکه این برخوردها درست نیست.
این خبر اصلا وجود نداشت. مگر آنکه شایعه آن را شما راه بیندازید. اصلا پسر من تا کنون یک ریال وام از هیچ بانکی نگرفته است. چیزی که من می‌توانم به شما بگویم این است که چه مصاحبه چه تکذیبیه و چه جوابیه از طرف پسر من انجام نشده است و همه این حرف‌ها شایعه است. وقتی قرار است با کسی برخورد سیاسی شود، از همه طرف برخورد می‌شود و همه چیز را با هم قاطی می‌کنند. مخصوصا رسانه ها. حالا آنها با هدف‌های خاصی این کار را انجام می‌دهند. البته من همه را به خدا واگذار کرده ام. چه کسانی که تهمت زده‌اند و چه کسانی که آزار رسانده اند.

بالاخره زودهنگام بازنشسته شدید یا بازنشستگی شما به موقع بود؟
سی سال سابقه کار دارم و بازنشستگی زودتر از موقع هم نداشتم. اگر بازنشسته نشده بودم نمی‌توانستم به بانک صادرات بروم چراکه بانک صادرات آن موقع خصوصی بود و در غیر این صورت نمی‌توانستم آنجا بروم.

فیش حقوقی نجومی هم مربوط به همان مساله بود؟
من بازنشسته شده بودم و آن فیش مربوط به سازمان بازنشستگی بود که حقوق سیزده ماه و نیم به طور یکجا پرداخت شده بود. سایت الف آن فیش را رسانه‌‌ای کرده بود و همه جا نشان داده بود و جوری وانمود کرده بودند که من هر ماه این مبلغ را دریافت می‌کنم. البته شکایت کردم اما مساله اینجاست که هنوز قوه قضائیه در مورد این مساله اطلاعی نداده است که قرار است چه تصمیمی بگیرند.

با توجه به مسائل پیش آمده شما از ابتدای مصاحبه که اینجا هستیم با آرامش صحبت می‌کنید و در مورد مسائل اقتصادی هنوز با علاقه نظر می‌دهید.
من خوشحالم از اینکه بعد از این اتفاقات توانسته ام این فرصت را به دست بیاورم که به خودسازی بپردازم.

می‌خواهید اتفاقات را به روی خودتان نیاورید و چهره تان را آرام نشان بدهید.
یعنی من حتما باید فریاد بزنم تا نشان بدهم ناراحت هستم؟

منظورم این است واکنش شما خیلی طبیعی است.
این مسائل حکومتی نیستند که از تشریفات بازنشستگی سخن بگویم یا اینکه اعلام کنم از چه کسی ناراحتم هرچند در این میان نگاه برخی افراد به خودم را شخصی می‌دانم. من اتفاق خاوری را به همه اعلام کردم . برخی همان زمان گفتند خاوری پنجشنبه می‌آید اما من هفته گذشته آن اعلام کردم این اتفاق نمی‌افتد. اگر کسی ریگی در کفش نداشت چرا باید فرار می‌کرد؟ برای پرونده من در مساله اختلاس 3هزار میلیاردی ( البته در اصل 1800 میلیارد تومان اختلاس شده بود ) قرار کفالت با بیست میلیون تومان به علت اهمال در کار صادر شد. همین جا هستم و در هر دادگاهی حاضر می‌شوم و اگر ظلمی هم در حقم بشود می‌گویم. کسی نیستم ظلم را کتمان کنم. البته جایی که احساس کنم برای حفظ اعتماد عمومی در نظام باید سکوت کرد، این کار را می‌کنم و حرفی نمی‌زنم. اعتماد عمومی به خاطر عملکرد برخی مسئولین نباید سلب شود.

اگر مشکل شخصی وجود داشت که دولت شما را به عنوان وزیر معرفی نمی‌کرد.
می توانید از خود آقای احمدی نژاد بپرسید. من در مورد عملکردهای احمدی نژاد و اطرافیان حرف زده ام اما اینکه مشکل او با من چه بود را اگر خود احمدی نژاد توضیح بدهد بهتر است.

می‌شود سیر تاریخی حضور شما را نگاه کرد. به وزارت کار آمدید و از آن زمان برخی وزرا و مسئولین کنار رفتند یا آقای احمدی نژاد به خاطر شما نگاه ویژه‌‌ای به آنها نداشت اما بعد از مدتی اتفاقاتی افتاد که دولت مشکلات را به خاطر طرح‌های بنگاه‌های زودبازده اعلام کرد. طرح بنگاه‌های زودبازده هم طرحی بود که ایده آن مربوط به شما بود.
نفس انسان چیزی است که اگر مواظب آن نباشیم به راحتی قابل تغییر و تحول است.

ابتدا گفتید این مسائل را شخصی می‌بینم. الان همین مساله شخصی را بگوئید که مشکل شخص آقای احمدی نژاد با شخص شما چه بود؟ به هر حال این را می‌دانید که مشکل از کجا شروع شد. به آقای مشائی ربط داشت؟
بخشی از آن به آقای مشائی مربوط بود. برخی مدیریت‌های ما به گونه‌‌ای است که مخالفت و انتقاد کسی را بر نمی‌تابند و کسی که مسائل را به گونه‌‌ای دیگر تحلیل می‌کند را نمی‌خواهند و توقع دارند کسی نظر متفاوت نداشته باشد. تحمل نظرات مخالف باید وجود داشته باشد.

در این مدت به آقای خاوری زنگ نزدید؟
تلفن خاوری را ندارم. اگر شما دارید به من بدهید زنگ می‌زنم. فکر می‌کنم خاوری عاقبت به خیر نشد. شاید خیلی‌ها فکر کنند این اتفاق به نفع او بود اما شک نکنید برکت از کار انسان می‌رود.

بالاخره قضیه فرار آقای خاوری را نمی‌گوئید؟
این مساله را بعد از این می‌گویم.

در این مدت از رسانه‌ها هم دل خوشی ندارید؟
بله، برخی از رسانه‌ها در این مدت چیزهایی نوشتند که واقعیت نداشت. یکی از خبرنگاران می‌گفت من این بار آمده ام جبران کنم. خیلی از اهالی مطبوعات همین حرف را به من زده اند. در مسافرت‌ها یا برخوردها خیلی از مردم همین بحث را دارند. این اتفاقات طبیعی است چراکه مردم مقصر نیستند بلکه این مسئولین هستند که در برخی مواقع اینگونه اشتباهات را انجام می‌دهند.

اگر قرار باشد بیشترین انتقادات را نسبت به کسی کنید، از چه کسی یا چه نهادی اسم می‌آورید؟
بیشترین آسیب را در مدیریت‌هایم در دولت نهم دیده‌ام.

چرا؟
ایشان حرف کسانی که به دروغ علیه بنده صحبت کرده بودند را پذیرفت و در نهایت در یک سخنرانی علیه من صحبت کرد. فکر می‌کنم خود آقای احمدی نژاد هم می‌داند که چنین چیزی وجود نداشت.

یک جمله به عنوان انتقاد جدی از خودتان می‌گوئید؟
بزرگترین اشتباه و انتقادی که به من وارد است این است که باید دقت بیشتری در همکاری‌ام با دولت می‌کردم.

سال 88 اسم شما برای حضور در انتخابات به میان آمد، آن موقع چه شد؟
تصمیمی نداشتم. بالاخره دوستان جمع می‌شدند و نظراتشان را می‌دادند اما آن زمان شرایط به گونه‌‌ای نبود که بخواهم این تصمیم را بگیرم. اولین پرسش این بود برای چه وارد شوم و هدفم از این کار چه باید باشد. فقط می‌خواهیم رئیس جمهور شویم یا می‌خواهیم خدمت کنیم؟ همین الان از برخی کاندیداها باید پرسید با چه هدفی می‌خواهند روی صندلی ریاست جمهوری بنشینند.

هم در بحث اقتصادی هم در سوالات سیاسی شما روی هدف تکیه دارید که قرار است ساختار اقتصاد با چه هدفی تغییر کند و اگر کسی قصد کاندیداتوری دارد با چه هدفی. گویا خیلی هدف محور هستید.
بالاخره باید مشخص شود که هدف چیست. در زندگی هدفمند بوده ام و حتی در این مصاحبه نوع جواب‌هایم به گونه‌‌ای بوده که بی هدف نباشد. مهم است بدانم کسی که می‌خواهد مصاحبه کند چه هدفی دارد یا کسی که قرار است رئیس جمهور شود، با چه هدفی قصد این کار را دارد.

در مورد انتخابات نظرتان را بگوئید.
برخی کاندیداها اگر هدف هم داشته‌باشند،شفاف نیست. قبل از هرچیز باید هدف مشخص شود. اینکه چه برنامه‌‌ای دارد؟ چقدر ساختارها را می‌شناسد؟ چطور می‌خواهند با این ساختارها برخورد کنند. اولین سوال این است که این افراد بیایند و در رابطه با هدف‌های استراتژیک و اقتصادی کلان نظرشان را بگویند. مثلا بگویند اگر فلان نگاه را دنبال کنیم به نتیجه می‌رسیم. اینکه بگویند ما برای تکلیف آمده‌ایم یا وظیفه شرعی ما این است جوابی منطقی نیست. شاید اشتباه کنم اما بالاخره هدفی دارم و هدفم را به مردم ارائه می‌کنم و مردم بر اساس آن تصمیم می‌گیرند و آنها هستند که تشخیص می‌دهند این هدف به دردشان می‌خورد یا خیر.

هدف بعدی شما از این به بعد چیست ؟
فعلا که بازنشسته هستم و همانطور که گفتم مشاوره می‌دهم اما به طور کلی هدفم این هست که از تجربیات این سال‌ها استفاده کنم و اگر بتوانم آنها را در اختیار دیگران بگذارم. پس از سی و چند سال هنوز هم هدف من خدمت به جامعه است و تا جایی که بتوانم این کار را می‌کنم. بازنشستگی زمان مرگ است.

فکر می‌کنید دولت در جریان انتخابات سال 92 چه موضعی بگیرد؟
جدا از موضع دولت در انتخابات آینده باید بگویم فکر من بیشتر متوجه شخص احمدی نژاد بعد از پایان ریاست‌جمهوری است. چراکه او به طور طبیعی از رسانه‌ها فاصله خواهد گرفت و همین دوری از رسانه‌ها که روی او تمرکز کردند بعد از پایان ریاست جمهوری می‌تواند کم کم احمدی‌نژاد را از صدر اخبار رسانه‌های عمومی دور کند که شاید نتایج مثبتی به همراه نداشته باشد.

مرجع: آرمان
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv