فرارو- سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در حالی ظهر روز چهارشنبه 24 خرداد وارد تهران شد که تنها دو روز قبل، بخش مطبوعاتی وزارت امور خارجه روسیه با انتشار بیانیهای خبر سفرش را منتشر کرد. اعلام خبر سفر او در مدت کوتاهی قبل از انجام آن به این معنا است که سفر وزیر امور خارجه روسیه از قبل برنامهریزی نشده بود و به این دلیل میتوان گفت که لاوروف به صورت پیشبینی نشده عازم تهران شد تا با طرف ایرانی خود گفتگو کند.
به طور معمول، سفرهای مقامی ارشد در این سطح بنابر برنامهریزی قبلی انجام میشود و عزیمت لاوروف به این نحو گویای آن است که شرایط او را ناگزیر به انجام آن کرده است. بنابر این، شرایطی که لاوروف را به این سفر کشانده نخستین مسئله قابل توجه است تا آن که محتوای مذاکرات او و نتایج آن چه بوده است.
این شرایط به طور مشخص به دو محور اعلام شده توسط بیانیه وزارت خارجه روسیه مربوط میشود و نشانهها هم حاکی از آن است که لاوروف در تهران بر حول این دو محور با صالحی مذاکره کرده است. این دو محور به ترتیب عبارتند از؛ بحران سوریه و مذاکرات هستهای آینده ایران با گروه 1+5 در مسکو.
مسکو اعلام کرده که قصد دارد تا در مورد بحران سوریه کنفرانس بینالمللی برگزار کند تا آن که گروه تماس تشکیل شود و این گروه راهحلی مسالمتآمیز برای سوریه به دست آورد. روسیه از ابتدا اعلام کرد که قصد دارد تا از نمایندگان 15 کشور به همراه نمایندگانی از سازمان ملل، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه اروپا برای شرکت در این کنفرانس دعوت کند اما آمریکا، بریتانیا و فرانسه با شرکت ایران در این کنفرانس مخالفت کردند.
معلوم است که این سه کشور نمیخواهند ایران در این قضیه نقشی داشته باشد اما مسکو در مقابل قصد دارد تا با شرکت دادن ایران به عنوان یک متحد از توان چانهزنی بالاتری در مقابل طرفهای غربی برخوردار شود. شرکت یا عدم شرکت ایران در این کنفرانس در روزهای اخیر تقابل روسیه و آمریکا با دو کشور دیگر غربی را ایجاد کرده بود و هر چند که بعد رسانهای چندانی پیدا نکرد اما روسیه با یک اقدام عملی نشان داد که در تصمیم خود مصر است و اقدام عملی روسیه این سفر لاوروف بود.
روسیه با سفر لاوروف به تهران این پیام را به طرف غربی خود داد که شرکت ایران در آن کنفرانس مفروض روسیه است و حتی مذاکرات لاوروف با صالحی را میتوان به عنوان پیشدرآمد گفتگوهای آن کنفرانس ارزیابی کرد.
معلوم است که روسیه با گفتگوی تهران و تبادلنظر بین لاوروف و صالحی میخواهد برای آن کنفرانس موضع مشترکی با طرف ایرانی داشته باشد و مطمئن شود که حمایت ایران را در جریان کنفرانس خواهد داشت.
شرایط در مورد پرونده هستهای ایران نیز به گونهای است که لاوروف را به این سفر غیرمنتظره کشانده است. مذاکرات دو روزه بغداد نتیجه مشخصی در پی نداشت و قرار شد تا ادامه مذاکرات روزهای 29 و 30 خرداد در مسکو برگزار شود و در این بین یک سری پیشمذاکراتی بین ایران و گروه 1+5 انجام شود تا دستور کار مذاکرات مسکو طی این پیشمذاکرات تعیین شود.
زمان گذشت و این پیشمذاکرات انجام نشد و به جای آن نامههایی رد و بدل شد و هر طرف دیگری را مسئول انجام نشدن پیشمذاکرات کرد. گذشته از این که چه طرفی در این مورد مسئول بود، نفس عدم انجام پیشمذاکرات چشمانداز غیر قابل اطمینانی بر نشست مسکو به وجود آورد و معلوم است که روسها نمیتوانند از این روند چندان رضایتی داشته باشند.
باید توجه داشت که روسیه خود یکی از اعضای گروه 1+5 است و بیش از هر کشوری مایل است تا نشست مسکو به نتیجه ملموسی برسد و سرآغازی برای رسیدن به یک راه حل قابل قبول برای تمام طرفها باشد. به نتیجه رسیدن نشست مسکو برای مسکو یک پیروزی مهم در عرصه بینالملل است و پوتین میخواهد تا در این اوایل دوره سوم ریاست جمهوری خود به این پیروزی دست بیابد.
بنابر این، روند روزهای اخیر و برگزار نشدن پیشمذاکرات بیش از هر کس برای پوتین و دستگاه دیپلماسی او نگران کننده بود و سفر لاوروف به دلیل همین نگرانی انجام شد. محتوای مذاکرات لاوروف در تهران هر چه باشد این نکته را میتوان پذیرفت که لاوروف با شنیدن نظرات طرف ایرانی خواهد توانست چگونگی نشست روزهای آینده مسکو برای به دست آوردن نتیجهای قابل قبول را ارزیابی کند و دستگاه دیپلماسی روسیه را به آن سو هدایت کند.
بحران سوریه و پرونده هستهای ایران در نظر مسکو از یک جهت خاص اهمیت دارد. غرب در هر دو مقوله موضع خصمانهای گرفته و گزینه مداخله نظامی را در هر دو مورد مطرح کرده است. مداخله نظامی غرب در این دو مقوله برای مسکو غیر قابل قبول است و به این جهت، کرملین تمام تلاش خود را میکند تا از طریق دیپلماسی فعال مانع تحقق آن شود. کنفرانس بینالمللی در مورد سوریه و نشست هستهای ایران و 1+5 در مسکو دو راهکار کرملین در این جهت است.
هر چند که گزینه نظامی غرب در مورد پرونده هستهای ایران بیشتر وجه تبلیغاتی دارد اما باید توجه داشت که با ادامه بنبست مذاکرات دیگر نمیتوان احتمال توسل غرب به این گزینه را نادیده گرفت. قضیه در مورد سوریه با پرونده هستهای ایران فرق میکند چرا که حتی در حال حاضر، غرب با حمایت مالی و لوجیستکی نظامی از معارضان سوری به نوعی در این کشور مداخله نظامی میکند.
روسیه از قبل و به دفعات اعلام کرده که از قطعنامه شورای امنیت برای مداخله نظامی در سوریه حمایت نمیکند اما این مقدار کافی نیست و مسکو نمیتواند مشاهدهگر وخامت اوضاع در سوریه باشد تا آن که در عمل خود را در برابر مداخله نظامی آشکار غرب در سوریه ببیند. در هر صورت، روسیه تنها با یک دیپلماسی فعال میتواند مانع مداخله نظامی غرب در هر دو مقوله شود تا آن که از بهانههای غرب برای توسل به چنین مداخلهای بکاهد.
اکنون باید دید که دیپلماسی روسیه در این دو مقوله چقدر کارآیی دارد و آیا این کشور خواهد توانست با کنفرانس بینالمللی و نشست هستهای فرایند گفتگو و مصالحه را فعال کند یا آن که در مقابل، غرب با عقیم گذاشتن دیپلماسی روسیه موضع خصمانه خود را پیش خواهد برد.