ترنج

در مورد

اعدام

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۵۸۷ مطلب

  • متهم در تحقیقات گفت: مهشید عمه ناتنی‌ام بود. از آنجا که پدرم مرا در کودکی رها کرده و پدربزرگم سرپرستی مرا برعهده داشت من نیز زیرنظر عمه مهشید تربیت شدم. اما او همیشه مانع پیشرفتم بود چرا که بقیه خواهران و برادرانم همگی تحصیلکرده هستند و خارج از کشور زندگی می‌کنند، اما عمه مهشید به من اجازه نداد از ایران خارج شوم. از همان سال‌های نوجوانی از او کینه شدیدی به دل داشتم و به‌دنبال فرصتی برای انتقام بودم.

  • بر اثر این حادثه جعفر حقگو رستمی - مدیر اداره - و چند نفر از کارکنان دچار سوختگی شدند. پس از انتقال به بیمارستان امام رضا روند درمانی آغاز شد اما حدود دو هفته بعد مدیر اداره که دچار 40 درصد سوختگی شده بود بر اثر شدت سوختگی و مشکلات تنفسی جان باخت. بر حسب دادنامه صادره،

  • با شکایت وی، مرد خیاط خیلی زود بازداشت شد وبه اتهام زنای به عنف با زن متأهل در شعبه هشتم دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغر‌زاده وبا حضور قاضی توکلی مستشار شعبه هشتم دادگاه کیفری تحت محاکمه قرار گرفت.

  • قاتل حجت الاسلام خرسند امام جمعه شهید شهرستان کازرون صبح امروز چهارشنبه ۶ شهریورماه روبه‌روی هتل بیشاپور در ملاعام به دار مجازات آویخته شد.

  • به خاطر حساسیت‌های ویژه این پرونده و تحت تأثیر قرارگرفتن احساسات عمومی، رسیدگی به این پرونده در مجموعه قضایی استان به صورت ویژه و در وقت فوق‌العاده در دستورکار قرار گرفت و سیر قانونی پرونده در کوتاه ترین زمان طی شد.

  • اولیای دم که تا پیش از جلسه دادگاه برای او درخواست قصاص کرده بودند با اعلام رضایت از قصاص وی گذشتند، بدین ترتیب این متهم برای دومین بار هم موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند.

  • محمد او را گرفت و به من گفت، میلاد او را بزن. اول به او مشت زدم بعد اصرار کرد با چاقو بزن و چاقو را از زیر پایش و زیر خاک‌ها در تاریکی پیدا کردم و داخل شکم سیاوش فرو کردم. وقتی او داد زد، فهیدم چه کردم. چاقو از دستم افتاد و سیاوش برداشت تا ما را بزند، هم‌جرمم او را زد و چاقو را گرفت. محمد هم در دادگاه قتل را گردن من انداخت. محمد، سیاوش را همان‌جا خاک کرد.

  • همسرم از من خواسته بود به این دوستی پایان بدهم، از طرفی معصومه هم مدام به من پیام می‌داد؛ به‌همین‌خاطر نقشه قتلش را کشیدم. روز حادثه او را به یافت‌آباد کشاندم و با چاقو چند ضربه به گردنش زدم. برای اینکه به همسرم ثابت کنم به زندگی‌مان وفادارم، گوش‌های معصومه را بریدم و در الکل انداختم و در آشپزخانه گذاشتم. همسرم با دیدن آن‌ها ترسید».

  • طبق نقشه شب تولد پسرم، احمد و دوستش حبیب وارد خانه شدند و رضا را به قتل رساندند. من هم سند خانه را سرقت کردم و بعد از مدتی احمد با سند جعلی خانه را به مبلغ ۲‌میلیارد تومان فروخت.

  • پس از اعدام احمد الملالی جوان شیعه بحرینی مادر او به میان مردم آمد و اقدام به توزیع شیرینی و شکلات کرد.

تبلیغات