فرارو- مروان بشاره؛ نویسنده، مقاله نویس و تحلیلگر ارشد سیاسی فلسطینی برای شبکه خبری الجزیره است. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴بشاره سردبیر و مجری برنامه «امپراتوری» بود که مسائل مرتبط با قدرتهای جهانی را مورد بررسی قرار میداد. او به عنوان یکی از روشنفکران عمومی پیشرو جهان عرب در نظر گرفته میشود و به طور گسترده در مورد سیاست جهانی مینویسد و به عنوان یک مرجع برجسته در خاورمیانه و امور بین المللی شناخته میشود. او در رشته دکتری جامعهشناسی سیاسی و مطالعات استراتژیک در فرانسه تحصیل کرده است. مقالات او در نشریات معتبری، چون نیویورک تایمز، نیوزویک، گاردین و لوموند منتشر شده اند. از جمله کتابهای منتشر شده از او میتوان به «فلسطین – اسرائیل: صلح یا آپارتاید» چاپ سال ۲۰۰۱ میلادی و «عرب نامرئی» چاپ سال ۲۰۲۱ میلادی اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، مقام های اسرائیلی و آمریکایی مانند بسیاری از حامیان خود حمله روز شنبه حماس را "یازده سپتامبر اسرائیل" نامیده اند که ایجاد شباهت هایی بین حماس و القاعده و بین اسرائیل و ایالات متحده است. بایدن رئیس جمهور امریکا گفت: "اگر ایالات متحده آنچه را که اسرائیل تجربه می کند، تجربه نماید پاسخ ما سریع، قاطع و قاطع خواهد بود". بایدن افزود که به زعم او "توحش" و "تشنه به خون بودن" حماس "بدترین توحش داعش را به ذهن متبادر می کند". او حتی ادعاهای جنجالی و غیرمستند مبنی بر "تجاوز به زنان" و "سر بریدن نوزادان" توسط مبارزان حماس را تکرار کرد.
پایتختهای بزرگ اروپایی تشبیه نادرست 11 سپتامبر و مفهوم خطرناک "ما در برابر آنان" را با پوشاندن نمادین ترین ساختمان های خود با پرچم های اسرائیل تقویت کردند، گویی می خواهند اعلام کنند "همه آنان اسرائیلی هستند" درست همان طور که علیرغم عواقب فاجعه بار پس از حملات 11 سپتامبر در نیویورک و واشنگتن اعلام کرده بود که "همه آنان آمریکایی هستند".
قدرتهای غربی مانند یک ارکستر تمرین شده حملات "بی دلیل" به غیرنظامیان را محکوم کردند و حمایت بی قید و شرط خود را از دولت متعصب اسرائیل اعلام نمودند تا هر کاری که لازم است برای "دفاع" از مردمش در برابر "شیطان" انجام دهد. میزان این هیستری و ریاکاری به همان اندازه که بی پروا است گیج کننده است. برخی از تصاویر منتشر شده از آن چه در روزهای اخیر در اسرائیل رخ داده بدون شک وحشتناک هستند اما تصاویر از عراق، افغانستان، سوریه، یمن، لیبی و غیره کم تر وحشتناک نبوده اند. دو دهه جنگ غرب و اسرائیل در خاورمیانه نه هزاران بلکه میلیون ها نفر تلفات را برای اعراب و فلسطینیان به همراه داشته است. به نظر می رسد در نگاه غرب اسرائیل "وظیفه" دارد از مردم خود دفاع کند اما فلسطینیان حق ندارند از خود محافظت کنند گویی که فلسطینیان مردمان خدای کوچک تری هستند! اسرائیل نیز به ظاهر حق دفاع و حتی گسترش رژیم اشغالگر و آپارتاید خود را دارد اما فلسطینیان حق ندارند پس از هفت دهه خلع ید، تحت ظلم و محاصره، قرار گرفتن ناامیدی یا مبارزه شان برای آزادی و عدالت را ابراز کنند. برای "اورسولا فون درلاین" رئیس کمیسیون اروپا "حملات روسیه علیه زیرساختهای غیر نظامی به ویژه برق اوکراین مصداق جنایات جنگی است". او در مورد وضعیت در اوکراین گفته بود: "قطع کردن دسترسی مردان، زنان، کودکان به برق اعمال وحشتناکی هستند". با این وجود، زمانی که اسرائیل همین کار را علیه فلسطینیان در غزه انجام می دهد از دید اروپایی ها این کار مصداق دفاع مشروع اسرائیل است! این همان تجسم ریاکاری و استاندارد دوگانه است.
واضح است که حماس یک گروه ایدئولوژیک است که به طور معمول از روش های بحث برانگیز و گاهی نامطلوب برای پیشبرد برنامه های خود استفاده کرده و هنوز هم استفاده می کنند اما همانند سایر جنبش های ضد استعماری که از روش های مورد تردید استفاده می کنند آن جنبش نیز در وهله نخست یک جنبش ملی گراست که مدت هاست القاعده و داعش را محکوم کرده و هرگز در خارج از سرزمین تاریخی فلسطین حمله ای انجام نداده است. هم چنین، حماس برخلاف القاعده در جریان برگزاری انتخابات قانونگذاری غزه در سال 2006 میلادی اکثریت کرسی های پارلمان را به دست آورد و پس از جان سالم به در بردن از کودتای سازماندهی شده توسط آمریکا به عنوان دولت واقعی نوار محاصره شده غزه عمل کرد.
نکته مهم تر آن که مقایسه های هیستریک بین عملیات حماس در روز شنبه و 11 سپتامبر بی پروا و کاملا خطرناک است زیرا در خدمت ایجاد پرونده برای جنگی گسترده تر خواهد بود همان طور که پیش از تهاجم و اشغال افغانستان و عراق طرح بهانه های واهی را شاهد بودیم. چنین مقایسه هایی به شیطان جلوه دادن رهبران فلسطینی و غیرانسانی کردن مردم فلسطین دامن می زند و راه را برای ارتکاب نسل کشی که از غزه آغاز می شود هموار می سازد. به یقین شیطان جلوه دادن حماس از سوی رهبران دیگر کشورهای جهان سیاست زشتی است که باعث انسانیت زدایی از کل مردم فلسطین می شود و نمونه خالص و ساده و بارزی از نژادپرستی است.
به این ترتیب این تشبیه نادرست و هیستریک به منزله نشان دادن چراغ سبزی به اسرائیل است تا محاصره غیرقانونی و بمباران بی رویه نوار غزه را با تهاجم زمینی ای حتی وحشتناک تر دنبال کند که بیش از دو میلیون فلسطینی ساکن آنجا را ویران خواهد کرد.
در واقع، پس از ناکامی در تضعیف حماس از طریق چهار جنگ و یک محاصره 17 ساله اکنون به نظر می رسد که اسرائیل مصمم به نابودی حماس هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی از طریق تهاجم و اشغال مجدد غزه است. اسرائیل برای این منظور پیش تر حدود 350000 سرباز ذخیره نظامی را فراخوانده و 100000 سرباز و هم چنین تعدادی تانک را در مرز جنوبی خود مستقر ساخته است. در همین حال، تلاش برای ایجاد یک کریدور بشردوستانه برای نقل و انتقال مردم از غزه به سینا برای "امن" نگه داشتن آنان و تسهیل حمله اسرائیل توسط رهبران فلسطینی و عرب به طور یکسان اهرم بیش تری به اسرائیل برای توجیه اقدامات اش خواهد داد. هدف این است: فلسطینیان را از سرزمین خود بیرون کنید.
تهاجم زمینی پیش بینی شده به غزه پرجمعیت و بدون وجود راه های فرار برای مردم ساکن در آن به طور قطع دهها یا صدها هزار تلفات در میان فلسطینیان در طول هفته ها یا ماه ها درگیری ایجاد می کند به ویژه اگر همان طور که انتظار می رود اسرائیل از تسلیحات سنگین استفاده کند و بمباران شدید برای کاهش تلفات بین نیروهای خودی اسرائیل خواهد بود. در واقع، تهاجم قریب الوقوع اسرائیل به غزه به خونین ترین درگیری شهری از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل خواهد شد یک وضعیت آخرالزمانی با پیامدهای منطقه ای فاجعه بار.
حتی اگر اسرائیل نوار غزه را با موفقیت البته با هزینه های گزاف بار دیگر اشغال کند و زیر ساخت های نظامی و اداری حماس را نابود کند پس از آن چه می شود؟ آیا پس از آن که اسرائیلی ها مانند گذشته بهای گزافی را برای تصاحب آن منطقه پرداختند آن را به سادگی به تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله تحویل خواهند داد؟ آیا اسرائیل نوار غزه را برای همیشه نگه می دارد و به ساکنان آن غذا و خدمات ارائه می دهد؟ آیا می تواند به ایده حماس به عنوان جنبش مقاومت علیه اشغال پایان دهد؟ به نظر می رسد اسرائیل هیچ پاسخی برای این پرسش های خاردار درباره "روز بعد" ندارد. در واقع، نمی توان گفت که پس از چنین تهاجم و اشغال نسل کشی در غزه فلسطین یا به طور کلی منطقه چه خواهد شد.
در حال حاضر نشانه هایی از سرایت جنگ به شمال و شرق وجود دارد که اسرائیل را مجبور می کند یا بهتر بگوییم اجازه می دهد دایره تخریب گری خود را گسترش دهد. این امر می تواند به راحتی منجر به این شود که ایالات متحده و ناوگان دریایی تازه مستقر شده آن به یک جنگ مخرب منطقه ای دیگر کشیده شوند گویی دو دهه جنگ های دائمی کافی نبوده است. اسرائیل و ایالات متحده نباید اشتباهات مشابه را بارها تکرار کنند گویی که آنان از دهه ها جنگ، اشغال و رنج های انسانی ناشی از زورگویی های شان چیزی یاد نگرفته اند. زمان آن فرا رسیده که قدرت های غربی رفتاری همراه با بلوغ از خود نشان داده و از تکرار طوطی وار دروغ ها و کلیشه های رد شده اسرائیل دست بردارند. اشتباه نکنید هیچ پاسخ نظامی ای برای فاجعه فلسطین وجود ندارد تنها راه حل راهی سیاسی و دیپلماتیک است.