فائزه هاشمی گفت: بهنظر میرسد که عدالت آنگونه که باید اجرا نشده است و قوانین آنگونه که باید پیاده نشده است بسیاری از اصول قانون اساسی ما الان معطل است و اصلا اجرا نمیشود و زمانی که قانون اجرا نشود طبیعتا ظلم را به دنبال دارد حالا بعضیها معتقدند این گروه دارند به آن گروه ظلم میکنند، بعضیها معتقدند برعکس آن گروه دارد به این گروه ظلم میکند. من هم چون خودم یک طرف دعوا محسوب میشوم طبیعتا هر حرفیبزنم از طرف گروه مخالف تلقی میشود که دارند از گروه خودشان دفاع میکنند یا فرافکنی میکنند.
فائزه هاشمی رفسنجانی در گفتو گو با سایت دیپرس به پرسشهایی در مورد حوادث بعد از انتخابات و وضعیت جامعه پاسخ داده است که بهشرح زیر است:
خانم هاشمی، حدود 30 سال از نظام جمهوری اسلامی میگذرد که به با هدف تحقق برخی آرمانها از جمله آزادی، عدالت و تحقق اراده مردم بر سرنوشت خود پایه ریزی شده بود در یک سال گذشته مسائلی در کشور رخ داد که به تعبیر برخی بزرگان ظلمهایی به شخصیتها شده است چه با گفتار و چه با نوشتار، خواستیم ببینیم اگر ارادهای باشد برای اینکه ظلمهایی که شده، جبران شود از چه طریقی باید جبران شود آیا فکر میکنید اصلا ظلمی شده است؟
ما بهطور خاص در مورد این یک سال صحبت میکنیم. اینکه ظلم شده من فکر میکنم برای خود من که بله. بهنظر میرسد که عدالت آنگونه که باید اجرا نشده است و قوانین آنگونه که باید پیاده نشده است بسیاری از اصول قانون اساسی ما الان معطل است و اصلا اجرا نمیشود و زمانی که قانون اجرا نشود طبیعتا ظلم را به دنبال دارد حالا بعضیها معتقدند این گروه دارند به آن گروه ظلم میکنند، بعضیها معتقدند برعکس آن گروه دارد به این گروه ظلم میکند. من هم چون خودم یک طرف دعوا محسوب میشوم طبیعتا هر حرفیبزنم از طرف گروه مخالف تلقی میشود که دارند از گروه خودشان دفاع میکنند یا فرافکنی میکنند.
بنابراین من فکر میکنم که باز خود قانون و خود قوه قضاییه مهمترین محک برای اینکه واقعا ظلم شده یا نشده است، میباشد و اگر ظلم شده چه فرد یا گروهی به دیگری ظلم کرده و مهمترین وسیله جبرانش هم باز همین قانون و قوه قضاییه است که براساس یکسری استانداردها که براساس خود قانون باید باشد - یعنی خود قانون بهترین راهحل است- ارزیابی شود و این ظلم جبران شود.
وقتی عملکرد طوری میشود که مثلا من نمیتوانم چیزهای که صداوسیما به عنوان رسانه میگوید باور کنم و تا از یک جای دیگر تاییدیه نگیرم، برایم قابل باور نیست. خب این شک و تردید از کجا آمده است این به عملکرد این رسانهها یا این دستگاهها بر میگردد.
اینها به نظر من فقط یک جور فرافکنی است، چون من شخصا چندین بار دادگاه رفتم، زندان رفتم ولی ازهمه دادگاه هایی که رفتم تبرئه شدم و بیرون آمدم، اگر مصون هستم پس چرا پایم به دادگاه باز شده است؟ این پیگردها از همان روزنامه زن شروع شد و ادامه پیدا کرد و طی یکسال گذشته رفتارهایی که با ما می شود نشان دهنده این نیست که مصونیتی بر ما وجود دارد نمی شود من مصون باشم و این همه تهمت و دروغ و افترا وجود داشته باشد. نمی شود من مصون باشم و شکایت من یک دانه اش هم رسیدگی نشود. اگر اینها را در کنار همدیگر قرار بدهیم می بینیم که این حرف هایی که زده می شود واقعیت ندارد ولی ما از آن طرف می بینیم که متاسفانه یک گروهی که شاید گروه کمی نباشند با زور و با استفاده از جایگاه هایی که پیدا کردند با تهمت و افتراء و با هرگونه کار خلاف به اهدافشان می رسند. این موارد باید بررسی شود.
خانم هاشمی در آستانه هر حادثه ای که در کشور اتفاق می افتد یک سالگرد برایش در نظر می گیرند ما در آستانه سالگرد نماز جمعه آقای هاشمی هستیم ایشان نماز جمعه های تاریخی زیادی اقامه کرده اند ولی نماز جمعه 26 تیر بیشتر مورد توجه قرار گرفت آقای هاشمی کسی که به قول معروف از اول انقلاب در نماز جمعه بود اکنون یک سال است حضور پیدا نمی کند تاکنون از سوی خود ایشان هم جواب روشنی به این قضیه داده نشده است آیا واقعا آقای هاشمی از حضور در نماز جمعه قهر کرده است یا فشارهایی است که ایشان نماز جمعه را اقامه نکنند؟
نه قهر است و نه فشار تا آنجایی که میدانم تا قبل ازعید مرتب برای نمازجمعه به ایشان زنگ زده شد که مثلاً شما میروید این هفته برای نماز و ایشان میگفتند نه، نمیروم. این جور هم نبود که آنها فشار بیاورند که ایشان نمازجمعه نروند؛ فکر میکنم خودشان هم یکی- دوبار علت این موضوع را گفته است. چون آن روز (نماز جمعه26 تیر) مردم خیلی آسیب دیدند، من شنیدم ایشان میگفتند چون اگر مجددا به نماز جمعه بروم همین اتفاق دوباره تکرار میشود و مردم آسیب میبینند من حاضر نیستم به نماز جمعه بروم.
بعد از عید هم به ایشان برای حضور در نماز جمعه زنگ میزدند؟
شاید الان زنگ بزنند ولی من در جریان نباشم تا جایی که من در جریان بودم مرتب هر دفعه برای نماز جمعه با ایشان تماس گرفته میشد که آقای هاشمی زیربار نمیرفت.
این روزهای آقای هاشمی چطور میگذرد؟
از خودشان بپرسید من در مورد ایشان ترجیح میدهم که حرفی نزنم چون به هر حال ایشان خودشان میدانند چه چیزی را بگویند و چه چیزی را نگویند.
شما به عنوان کسی که از نزدیک شاهد هستید، وقتی میآیند منزل یا با ایشان صحبت میکنید در چهره ایشان چه میبینید؟
نگران هستند ایشان، به شدت نگران آینده مملکت هستند.
یعنی کاری نمیکنند؟
خب در هر حال ایشان با سیاست خودشان کار میکنند و هر سیاستمداری روش خاص خودش را دارد.
در مورد مسائل اخیر که در مورد عفاف و حجاب مطرح شده است نظرتان چیست؟
در مورد حجاب البته من اشارهای به صحبتهای آقای احمدینژاد ندارم؛ ولی اکنون 30 سال از انقلاب گذشته است یعنی اگر ما بیاییم یک ارزیابی داشته باشیم که از 30 سال پیش که حجاب اجباری شد و بعد هم هرازگاهی هر سال برخوردهایی کردیم و حالا در یک دورههایی قویتر میشود و در یک دورههایی ضعیفتر، خب نتیجهاش چه بوده؟ اگر نتیجهبخش بود که الان نباید این معضل وجود میداشت و دوباره نیاز نبود که این کارها انجام شود. من فکر میکنم اگر یک ارزیابی روی این قضیه داشته باشند بهتر است چون ما بیحجابی پنهان زیاد داریم. این که واقعا خانوادهها چقدر پایبند هستند و بعد بیاییم عوامل آن را ریشهای مورد بررسی قرار دهیم که چه شده که به این جا کشیده آن وقت میتوانیم ببینیم واقعا این ضرورت دارد یا نه من خودم این کارها را تاثیر بخش نمیدانم بلکه برعکس به نظر من نتیجه معکوس میدهد.
من یک سوال خصوصی دارم از شما اگر خواستید جواب دهید و اگر نخواستید جواب ندهید! این جایی که ما الان داریم مصاحبه میکنیم کجاست؟
فدراسیون اسلامی ورزشی زنان.
منبع درآمدیتان هم از همین جا تامین میشود؟
نه، من اصلا اینجا حقوق نمیگیرم. من از همان سال اولی که وارد فعالیتهای اجتماعی شدم اصلا در المپیک نایب رئیس بودم. من هیچوقت مسئولیتهای آنچنانی نداشتم، تنها حقوقی که من گرفتم دوره 4ساله مجلسام بود.
اینجا زیرمجموعه سازمان تربیت بدنی است؟
نخیر. المپیک، زیرمجموعه المپیک است.
خانم هاشمی شما گفتید منبع درآمد شما اینجا نیست درآمد شما از چه طریقی است؟ میگویند که شما خیلی پولدار هستید؟
بیخود میگویند. خب من هم یک زن معمولی هستم که همسر دارم و همسرم من را تامین میکند و من خودم درآمدی ندارم.
یعنی شما از همسرتان کسب درآمد میکنید؟
بله، ایشان هم دکتر روانپزشک هستند و مثل هر خانواده دیگری من هم از همان جا تامین میشوم. این پولهایی که میگویند هیچ کدام واقعیت ندارد و من در روزنامه بهار همه را انکار کردم، همهجوره همه دروغ است.