احمد زیدآبادی روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی درباره انصراف محمد جواد ظریف از انتخابات ریاست جمهوری نوشت: اعلام انصراف قطعی دکتر محمد جواد ظریف از حضور در انتخابات ریاست جمهوری با واکنش منفی برخی از اصلاحطلبان حامی مشارکت او در انتخابات روبرو شده به گونهای که بعضاً او را «ترسو» لقب دادهاند.
به نظرم منتقدان تصمیم ظریف، نه ساختار قدرت در ایران را به خوبی میشناسند، نه از توازن قوای حاکم بر کشور خبر دارند، نه نگاه ظریف به امر سیاست و نوع سیاستورزی او را درک میکنند و نه با روحیات و خلقیات و تواناییهای او آشنایی دارند. اگر این موارد را میشناختند، به راحتی پی میبردند که صحنه سیاست ایران، مناسب میدان داری چهرهای با خاستگاه و جایگاه و مختصات ظریف نیست.
از نگاه این قبیل افراد که سرنوشت همه امور را به انتخابات و مشارکت در قدرت گره میزنند، همین که فردی زمینه رأی آوری داشته باشد برای ورودش به کارزار انتخابات کافی است، حال اینکه بعدها چه پیش خواهد آمد، در افق کوتاه نگاه آنان نمیگنجد.
این افراد معمولاً علاقمندند افراد شاخص را با انواع فشارهای روانی جلو بیاندازند و ناخواسته آنان را روی میدان مین بفرستند. بدبختانه هر وقت هم مینی منفجر شود، از خود به کلی رفع مسئولیت میکنند و تمام خسارات وارده را به ناتوانی یا نادانی یا سازشکاری یا ماجراجویی همان فردی نسبت میدهند که خودشان به زور او را به سمت میدان مین هدایت کردهاند!
از نگاه من، اما ظریف تصمیم پسندیده و درستی گرفت و با پس زدن فشارهای روانی، از قضا نوعی شجاعت از خود نشان داد. اما اگر تصمیم ظریف از روی ترس هم صورت گرفته باشد، سزاوار سرزنش نیست، زیرا اولاً ترس در حوزه امور عمومی با ترسِ شخصی به کلی متفاوت است و ماهیت جداگانهای دارد و ثانیاً درود بر آنکه از به مهلکه انداختن ملت و ایجاد هزینه بیحاصل برای کشورش عمیقاً بترسد و به بازیهای خطرناک و اصطلاحاً شجاعانهای که بوم و بر را به مخاطره میاندازد، وارد نشود.