قدرت الزمان وفادوست (معروف به شهلا ریاحی) در سال ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. پدر او “آقا شیخ آقا وفادوست سبزواری” نام داشت که اصالتا اهل سبزوار ومادر او “زهرا عسگری “از اهالی قم بود ودر سن ۱۴ سالگی قدرت الزمان را به دنیا آورد، اما قدرت الزمان در کودکی پدر خود را از دست میدهد.
تصویری قدیمی از شهلا ریاحی و پدر و مادرش
ریاحی تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و در ۱۴ سالگی با پسر عموی ناتنی اش اسماعیل ریاحی کارگردان معروف تئاتر ازدواج کرد.
وی در سن ۱۷ سالگی بنا به خواست و راهنمایی همسرش به صحنه (تئاتر تهران) راه یافت و برای اولین بار شادروان معزالدیوان فکری در نمایشنامهای به نام «سیاست هارونالرشید» نقش اول دختر نمایش را به او داد. او با کار سوم و چهارم در دنیای محدود تئاتر آن زمان به عنوان بازیگری محبوب و سرشناس مورد توجه قرار گرفت.
شهلا ریاحی و همسرش اسماعیل ریاحی
ریاحی در سال ۱۳۳۵ پس از بازی در چندین فیلم سینمایی وتئاتر با آشنایی از تکنیکهای فیلمبرداری ومهارت بازیگری وهمچنین حمایت های همسرش “اسماعیل ریاحی “فیلم سینمایی “مرجان ” را بازی وکارگردانی کرد وبا ساخت این فیلم نام او در تاریخ هنر ایران به عنوان “نخستین کارگردان زن سینمای ایران ” ثبت شد.
دکتر منوچهر ریاحی فرزند وی که در آن زما ن. پسر بچهای خردسال بود، در این فیلم ایفای نقش کرد.
ریاحی سینمای حرفهای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خوابهای طلایی» به کارگردانی معزالدیوان فکری تجربه کرد. ریاحی که در تاریخ سینمای ایران عنوان اولین کارگردان زن کشورمان را از آن خود کرده است. او در سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد.
ریاحی به دلیل ایفای نقش مادر در بسیاری از فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی قبل و بعد از انقلاب به عنون یکی از مادران سینمای ایران محسوب می شود.
خانوم ریاحی بجز بازیگری، شعر سرودن را یکی از دل مشغولی هایش عنوان می کند که اکثر آنها را برای خانواده و بخصوص نوه هایش سروده است.
عشقق و علاقه شهلا ریاحی به همسرش
خانم ریاحی بسیار به همسر خود، مرحوم اسماعیل ریاحی علاقه داشت و به او وابسته بود. اسم هنری اسماعیل ریاحی، فرامرز بود و خانم ریاحی او را بابافری صدا میکرد. اسماعیل ریاحی صبح روز ۲۲ آبان ۱۳۸۹ در خانهاش در گذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
خانم ریاحی گفته است: "ریاحی تنها کسی بود که همیشه در کنارم بود و حتی یک لحظه تنهایم نگذاشت. " در یک مصاحبه از خانم ریاحی پرسیدند بهترین خاطرهای که از ایشان دارید، چیست؟ و ایشان در پاسخ گفتند:" تمام روز و شبهایی که در زندگی با ریاحی داشتم برایم خوب، شیرین و دلچسب بوده و هیچ نگرانیای نداشتم. امیدوارم همه جوانها هم ازدواج کنند و تا آخر عمر در زندگی با همسرشان یکرنگ و یکدل باشند. "
جشن تولد 80 سالگی شهلا ریاحی در کنار همسرش
بیماری شهلا ریاحی
شهلا ریاحی بیش از ۱۶ سال بود که از بیماری “دیمنشیا” و “آلزایمر” رنج میبرد و در این مدتی با کاهش وزن شدید، یعنی حدود بیست کیلوگرم، روبهرو شد و تحت مراقبت ویژه پرستاری قرار داشت و سرانجام صبح امروز سهشنبه (۱۰ دی) و در سن ۹۳ سالگی درگذشت.
بازنشر یک گفتگو با شهلا ریاحی، بازیگر قدیمی سینمای ایران
وقتی فیلم خودتان را میساختید چه احساسی داشتید؟
این احساس که باید همه توان هنری و تجربههایم را کنار هم قرار دهم تا حق مطلب ادا شود حتی برای انتخاب موسیقی فیلم، به قدری موسیقی گوش کردم و با وسواس به این قضیه نگاه میکردم تا کار خوب از آب در بیاید.
خانوادهتان با ورود شما به دنیای هنر مخالف نبودند؟
درباره حضورم خاطره جالبی دارم! پدرم قبل از فوت خواب میبیند که نوزادش را در دستانش گرفته و ناگهان نوزاد به آسمان میرود. فردای آن روز پدرم خواب را اینطور تعبیر میکند: «نوزادی که به دنیا آمده، یا میمیرد یا مشهور میشود.
زمانی که وارد عرصه سینما شدم، همه خانوادهام سیاه پوشیدند و گفتند قدرتزمان مرده و دیگر برای ما وجود ندارد! اصلا برای آنها ورود زن به عرصه هنر، غیرقابل قبول بود و تا این حد از کاری که کردم بدشان میآمد.
شاخصترین نمایشهای تئاتر شما کدامها بودند؟
من در بیش از شصت نمایشنامه که در تمام آنها نقش اول را داشتم ایفای نقش کردم که خانم کاملیا، رومئو و ژولیت، تاجر ونیزی، خسیس، آخرین لحظه، پیچ خطرناک و مکافات نمونهای از آنهاست.
به نظر خودتان بهترین کارتان در زمینه بازیگری، کدام فیلم است؟
جاده مرگ، درشکه چی، خانه خراب و مرگ پلنگ را از میان کارهایم خیلی دوست داشتم.
خانم ریاحی چرا همیشه نقش مادرهای مهربان را بازی میکردید و هیچوقت نقش منفی نداشتید؟
مرحوم ریاحی همیشه به من میگفت: نقشهایت را با دقت انتخاب کن چرا که این نقشها در ذهن مردم نقش میبندد و باعث محبوبیت یا تنفر مردم از تو میشوند. اگر نقش منفی برای بازی به من پیشنهاد میشد اصلا قبول نمیکردم.
شهلا ریاحی در نمایی از سریال "در خانه"
چقدر از خودتان و فعالیتهای هنریتان راضی هستید؟
خوشحالم که توانستهام با بیش از ۶۰سال فعالیت هنری در عرصه تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون دین خود را به جامعه هنری ایران ادا کنم. من دختر کوچکی بودم که وارد سینما شدم و این مردم بودند که نام من را بزرگ کردند. امروز هستم شاید فردا نباشم، اما هر چه دارم از مردم است و مردم بودند که شهلا ریاحی را ساختند.
شهلا ریاحی که مدتها در بیرون از خانه درخشید، الان در خانه چه میکند؟
با فوت همسرم خیلی چیزها را از دست دادم، اما این تقدیر همه ماست. بیشتر وقتم را در خانه میگذرانم و جدول حل میکنم و تلویزیون میبینم.
از زندگی مشترکتان با مرحوم اسماعیل ریاحی برایمان بگویید.
اسماعیل همه دنیای من بود. وقتی با هم ازدواج کردیم من ۱۴ سالم بود. با هم بزرگ شدیم. او هم سنی نداشت. فقط ۲۰ سالش بود. من هر چه در زندگی دارم از اوست، فعالیت هنریام همه و همه را از او دارم. همسرم همیشه به من میگفت: نقشهای مثبت را بازی کن، چون خودش همیشه مثبت و خوب بود.
کار من این روزها نشستن و انتظار برای پیوستن به اوست. قرار بود هفتادمین سالگرد ازدواجمان را در کتاب گینس به عنوان هنرمندانی که رکورد بیشترین عمر زندگی مشترکشان را با هم بودند ثبت کنیم.
شهلا ریاحی و وداع از همسرش
خانم ریاحی چه چیز شما را خیلی آزار میدهد؟
دروغ، حسد و نامهربانی. همیشه به فرزندانم میگویم هیچ چیز جای مهر و محبت را نمیگیرد. دروغ نگوییم تا دروغ نشنویم و حسد نورزیم تا به ما حسد نورزند.
نصیحت شما به بازیگران جوانی که تازه پا به این عرصه گذاشتهاند چیست؟
هنر بسیار شیرین است، اما نباید در آن غرق شد. جوانان نباید به خودشان غره شوند و خود و زندگی شان را وقف هنر کنند. باید بیاموزند و برای مفید بودن تلاش کنند، اما همه زندگی این نیست بلکه در زندگی چیزهای زیباتری نیز وجود دارد.
فعالیتهای هنری شهلا ریاحی
سینما
نهنگ عنبر ۲ (۱۳۹۵)؛ حضور افتخاری
دعوت به شام (۱۳۷۹)
بادامهای تلخ (۱۳۷۸)؛ حضور افتخاری
چشم عقاب (۱۳۷۷)
فرار از جهنم (۱۳۷۵)
سلام به انتظار (۱۳۷۴)
انتهای قدرت (۱۳۷۳)
تحفه هند (۱۳۷۳)
حالا چه شود! (۱۳۷۳)
رویای نیمهشب تابستان (۱۳۷۳)
عروسی خون (۱۳۷۳)
مرضیه (۱۳۷۳)
میخواهم زنده بمانم (۱۳۷۳)
بدل (۱۳۷۲)
بی تو هرگز (۱۳۷۲)
چشمهایم برای تو (۱۳۷۱)
دلاوران کوچه دلگشا (۱۳۷۱)
رابطه پنهانی (۱۳۷۱)
دلشدگان (۱۳۷۰)
دیدار در استانبول (۱۳۷۰)
راه و بیراه (۱۳۷۰)
تیغ آفتاب (۱۳۶۹)
دو فیلم با یک بلیت (۱۳۶۹)
بچههای طلاق (۱۳۶۸)
رانده شده (۱۳۶۸)
زمان ازدسترفته (۱۳۶۸)
مرگ پلنگ (۱۳۶۸)
در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
گلنار (۱۳۶۷)
پرستار شب (۱۳۶۶)
پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)
گل مریم (۱۳۶۶)
خانهخراب (۱۳۵۴)
پسرخوانده (۱۳۵۲)
سراب (۱۳۵۲)
صخره سیاه (۱۳۵۲)
حکیمباشی (۱۳۵۱)
آسمون بیستاره (۱۳۵۰)
درشکهچی (۱۳۵۰)
دلهای بیآرام (۱۳۵۰)
شاطر عباس (۱۳۵۰)
شب عروسی (۱۳۵۰)
بهشت دور نیست (۱۳۴۸)
بهرام شیردل (۱۳۴۷)
چرخ فلک (۱۳۴۶)
خشم کولی (۱۳۴۷)
عروس تهران (۱۳۴۶)
فردای باشکوه (۱۳۴۶)
میلیونرهای گرسنه (۱۳۴۶)
بیست سال انتظار (۱۳۴۵)
گدایان تهران (۱۳۴۵)
جهان پهلوان (۱۳۴۵)
شارلاتان (۱۳۴۵)
شیطان در میزند (۱۳۴۳)
جاده مرگ (۱۳۴۲)
عروس دهکده (۱۳۴۱)
عشق بزرگ (۱۳۴۰)
مرغابی سرخکرده (۱۳۴۰)
عروسک پشت پرده (۱۳۳۹)
آفت زندگی یا مرفین (۱۳۳۹)
بوسه مادر (۱۳۳۵)
مرجان (۱۳۳۵) [کارگردان و بازیگر]برای تو (۱۳۳۴)
چهره آشنا (۱۳۳۲)
دختر چوپان (۱۳۳۲)
دختر سر راهی (۱۳۳۲)
گناهکار (۱۳۳۲)
نیمه راه زندگی (۱۳۳۲)
دزد عشق (۱۳۳۱)
یک نگاه (۱۳۳۱)
خوابهای طلائی (۱۳۳۰)
تلویزیون
۱۳۸۱؛ مهمانپذیر طوبی به کارگردانی منوچهر پوراحمد؛ پخش در نوروز ۱۳۸۳ از شبکه ۱،
۱۳۸۰–۱۳۸۱؛ لحظه قاصدک به کارگردانی ایرج حبشی؛ پخش در برنامه کودک و نوجوان از شبکه ۲،
۱۳۷۹؛ یک میهمان به کارگردانی حسن هدایت؛ تهیه شده برای شبکه جهانی سحر
این خانه قشنگ است به کارگردانی حسین کامران؛ پخش در اواسط دهه هفتاد از «سیمای خانواده»
قوهای سپید به کارگردانی داریوش جهانگیری؛ پخش در نیمه دوم دههٔ ۷۰ از برنامه «سیمای خانواده»
۱۳۷۶؛ قصههای چهار فصل؛ پخش از شبکه ۱،
۱۳۷۶؛ بازی زندگی به کارگردانی مجید بهشتی؛ پخش از شبکه ۱،
۱۳۷۵؛ فروشگاه به کارگردانی احمد بهبهانی؛ پخش از شبکه ۳،
۱۳۷۵؛ جدال بیحاصل به کارگردانی مسعود رشیدی؛ پخش از برنامه «سینمای خانواده»
۱۳۷۴؛ جای خالی دریا به کارگردانی هوشنگ توکلی
۱۳۷۴؛ بر سر دوراهی به کارگردانی مجید بهشتی
۱۳۷۴؛ آتیه به کارگردانی رضا صفایی؛ پخش ازشبکه ۱،
۱۳۷۴؛ درد پنهان؛ پخش هر روز ظهر از برنامه سیمای خانواده
۱۳۷۴؛ مجموعه «قصه شب سیما» به کارگردانی مسعود فروتن؛ پخش ازشبکه ۱ (بازی در اپیزود «خانه عشق»)
۱۳۷۳؛ غنچهها به کارگردانی سعید نادری
۱۳۷۳؛ خانه در آتش به کارگردانی علی نقیلو؛ پخش از شبکه ۱،
۱۳۷۳؛ همسران به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام؛ پخش ازشبکه ۲،
۱۳۷۲؛ همسایهها به کارگردانی حسن فتحی؛ پخش از شبکه ۲،
۱۳۷۲؛ سنگ و شیشه به کارگردانی جمشید حیدری؛ پخش از شبکه ۲،
۱۳۷۲؛ ستاک به کارگردانی سعید نادری
۱۳۷۱؛ بیا تا گل برافشانیم به کارگردانی خسرو ملکان
۱۳۷۰؛ این خانه دور است به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام؛ پخش از شبکه ۲،
۱۳۶۸؛ ازدواج پر ماجرا به کارگردانی منوچهر پوراحمد؛ پخش در نوروز ۱۳۶۹ از شبکه ۱،
۱۳۶۸؛ چراغ خانه به کارگردانی منوچهر پوراحمد؛ پخش از شبکه ۱،
۱۳۶۷؛ بخش چهار جراحی به کارگردانی مسعود فروتن
۱۳۶۵؛ در خانه به کارگردانی بیژن بیرنگ ومسعود رسام؛ پخش از شبکه ۲ (در نقش «عزیز خانم»)
۱۳۵۶؛ ایتالیا ایتالیا به کارگردانی نوذر آزادی (در نقش «انور زمان»)
نمایشها و تئاتر
مکافات
مستنطق
مارگریت گوتیه
فرشته زمینی
عروسی فیگارو
طلاق ممنوع
شب بحرانی
سیاه و سفید
زنم میشی
رومئو و ژولیت
راهزنان
ده عروسک سیاه
دون ژوان
دزد بغداد
در راه شیطان
دختر چوپان
خانم کاملیا
جاده زرین سمرقند
توراندخت
تله
تشک پر قو
پیچ خطرناک
بدرالدین و مه پاره
باغوحش شیشهای
بادبزن خانم ویندیرمیر
امشب به قتل میرسد
اسب بالدار
آخرین لحظه
سیاست هارونالرشید