کمتر از یکسال پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی، اولین نشانهها از بروز اختلافات گسترده بین اصولگرایان خودش را به نمایش گذاشت؛ روندی که از خردادماه سال ۱۴۰۱ آغاز شد و کلیدواژه آن «سوپرانقلابی» قرار گرفت.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۹۱۱ مطلب
کمتر از یکسال پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی، اولین نشانهها از بروز اختلافات گسترده بین اصولگرایان خودش را به نمایش گذاشت؛ روندی که از خردادماه سال ۱۴۰۱ آغاز شد و کلیدواژه آن «سوپرانقلابی» قرار گرفت.
دولت اصولگرایان به تدریج در حال خارج شدن از پیلهای است که خودش در حوزۀ سیاست خارجی به دور خود پیچیده است. حضور در جمعهای منطقهای و بینالمللی از جمله شانگهای و بریکس نشانهای آشکار از روند خروج از پیلۀ انزواطلبی پرخاشجویانه و خوداستثناءپندار است.
بین اصولگرایان شکاف ایجاد شده است و بین خالص سازان و ملت بزرگ ایران گسل وجود دارد. از دید من تجزیه بین گروهها و مشخص شدن مواضع سیاسی افرادی که به نوعی تندرو محسوب میشدند، در نهایت به نفع مردم خواهد بود. کل این جماعت در جریان انتخابات ۱۷ درصد از رای مردم را کسب کرده است. اکنون اگر برخی از افراد از جریان خالص ساز جدا شده و با مواضع تند این جریان مخالفت کنند، باز هم شاهد کاهش همان ۱۷ درصد خواهیم بود. اعتراض افرادی که از این جریان جدا میشوند، مبتنی بر خشونت و فاصله گرفتن این جریان از مردم جامعه …
اصولگرایانی که درباره انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم اظهارنظر کردهاند، دلایلی را برای کاهش مشارکت آوردهاند که شباهت زیادی با یکدیگر دارد و تقریباً روی یک خط حرکت میکند. در مجموع دلایلی را که اصولگرایان مطرح درباره کاهش مشارکت عنوان کردهاند، میتوان در سه دسته قرار داد که از نگاه آنها در دو دسته اصلاحطلبان متهم شماره یک محسوب میشوند و باید گریبان آنها را گرفت. دلایل دوگانهای که سمتوسوی آنها روبهروی اصلاحطلبان و دولت حسن روحانی است، عبارتند از: «۱- مشکلات اقتصادی…
اینکه هدف اصلی جریان شریان چیست، سوالی است که با حدس و گمان میتوان به آن پاسخ داد. اما براساس یکی از این گمانهها، احتمالا ماموریت اصلی شریان به زیرکشیدن محمدباقر قالیباف از ریاست مجلس یا حتی ناکام گذاشتن او برای نشستن بر جایگاه هیات رئیسه مجلس در صورت ورود مجدد به مجلس شورای اسلامی است.
هریک از طیفهای اصولگرایی به استثنای برخی از چهرههای سنتی، اما فاصلهدارِ آنها با شاکلۀ اصلی قدرت، هر کدام میکوشند تا خود را نسبت به رقبای جدیدشان، نامنعطفتر و با «خلوص انقلابی» بیشتر نشان دهند و بدینوسیله دلِ نیروهای اصطلاحاً «پا به رکاب» و «سوپرانقلابی» را به دست آورند.
اتاق فکر انحرافی، فراتر از وزارت کشور است و بخشهای وسیعی از دولت، مجلس و فضای مدیریتی را شامل میشود. جریان انحرافی قصد داشته و دارد که با مدیریت رخدادها به تخریب نمایندگان و مجلس بپردازند تا مجلس بعدی به مجلسی کاملا وکیل الدوله بدل شود. غلامرضا در شرایطی که قانونا زیر دست وزیر کشور است، حتی خودش را ملزم به تمکین از مقام مافوق خود نمیدانست و با محافلی خارج از وزارت کشور هماهنگ بود.
در تاریخ معاصر ایران هم نسلهای قبل به خاطر ندارند برای مجالس فرمایشی عصر پهلوی دوم بعد از ۲۸ مرداد تبلیغ خاصی صورت پذیرفته باشد و اساسا بسیاری از مردم نمایندگان خود را نمیشناختند. امام خمینی در نطق ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به این موضوع اشاره کرد و گفت اگر دست این نمایندهها را بگیریم و به حوزههای انتخابیه شان ببریم مردم آنها را نمیشناسند.
اگر فردا روزی جوانی ساده دل تحت تاثیر حرفهای شما برداشت و گلولهای خالی کرد توی سر فلان کسی که شما او را متهم به اخلال در اقتصاد انقلابی میدانید هیچ کس مقصر نیست جز شما. اگر فردا روزی جمعی جوان ساده لوح حرفهای شما را جدی گرفتند و خواستند در این مملکت ترور و مبارزه مسلحانه راه بیندازند فقط و فقط باید گریبان شما را گرفت.
محمد مهاجری نوشت: سال ۸۸ برای بسیاری از نخبگان حتی در جریان اصولگرا مشهود بود که دولت احمدینژاد دچار سوءتدبیر و ضعف عملکرد است و با وجود پولپاشیهایی که انجام داده ممکن است، سقوط کند. این تحلیل البته در رسانهها فرصت بازتاب پیدا نکرد، اما در محافل مطرح میشد.