ترنج

در مورد

فقر

در فرارو بیشتر بخوانید

۴۷۱ مطلب

  • طی سال‌های اخیر، کاهش تعداد روز‌های کاری در هفته از ۵ روز به ۴ روز در برخی از کشور‌های جهان مطرح شده و این در حالی است که همه گیری کرونا، فرصت مناسبی ایجاد کرده که این طرح در عمل به اجرا گذاشته شود. به این ترتیب، کشور‌هایی مانند ایسلند، سوئد، اسپانیا، نیوزیلند و ژاپن، هفته کاری ۴ روزه را به معرض آزمون گذاشته اند و ظاهراً نتایج هم مثبت بوده اند. اما آیا اساساً اجرای چنین طرحی در ایران هم ممکن است؟

  • توانایی کمتر در میان کودکان خانواده‌های کم‌بضاعت‌تر حکایت از شرایط خانوادگی پرفشار و بی‌انگیزه‌کنندۀ برآمده از فقر دارد. ضعف‌های شناختی که در پژوهش‌های مربوط به کودکان خانواده‌های فقیر مشاهده می‌شود به‌وضوح نشان می‌دهد که این ضعف‌ها اکتسابی هستند، نه ذاتی و تغییرناپذیر.

  • گرسنگی و بحران غذا در یمن در حال افزایش است. شش سال از آغاز حملات ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان سعودی به یمن می‌گذرد و این کشور اکنون با بدترین بحرانی انسانی در میان کشور‌های جهان روبروست. ۲۰.۷ میلیون یعنی ۷۱ درصد از جمعیت ۲۸ میلیونی یمن به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. همچنین بیش از سه میلیون نفر ازجمله ۱.۵۸ میلیون کودک در این کشور آواره شده اند.

  • شاخص‌ها و آمار‌های مختلف نشان می‌دهند که ما ایرانی‌ها روز به روز فقیرتر می‌شویم. همین اواخر، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی گفته بود حدود ۳۰ درصد از ایرانی‌ها زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اند. بر اساس تعاریف سازمان ملل متحد، این یعنی این دسته از ایرانی‌ها می‌توانند روزانه کمتر از ۲.۱۹ دلار (حدود ۵۰ هزار تومان) برای خود هزینه کنند و این یعنی احتمالاً تنها از پس هزینه خورد و خوراک خود بر می‌آیند. اما فقر تبعات دیگری هم دارد.

  • زابل نگران دختران خردسال روستاهایش هم هست که تفریح آن‌ها ایستادن در صف آب است، تا تانکر حمل آب روزی یکبار بیاید و آن‌ها دبه‌های ۲۰ لیتری سهم خانواده را پرکنند.

  • بررسی‌های صندوق بین المللی پول (IMF) نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۶ میلادی، شهروندان کشور‌هایی همچون گرجستان، جمهوری آذربایجان، ویتنام و مصر، بر اساس شاخص «سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب شاخص قدرت خرید» به طور متوسط، از شهروندان ایرانی ثروتمندتر خواهند بود. اما چه شد که ما از فرآیند خلق ثروت جا ماندیم و رقبایِ فقیرمان از ما عبور کردند؟

  • اینال هندی، نویسندۀ فلسطینی ساکن آمریکا، از مردی سیه‌چرده و لاغر می‌گوید که از روستای پدری‌اش در قدس، به آمریکا، سرزمین فرصت‌ها مهاجرت کرد تا بتواند زندگی بهتری برای خودش بسازد. اما طعم زیتون‌ها و انجیر‌های باغ اجدادی‌اش را هیچ‌گاه از یاد نبرد. مردی که تا دیروقت در یک رستوان فست‌فود کار می‌کرد تا شکم شش بچه‌اش را سیر کند و یک شب، برای ۴۸.۵ دلار به سینۀ او شلیک کردند. مردی که پدرش بود.

  • عباس عبدی نوشت: بنده کاری به قانونی و غیرقانونی بودن این تغییرات ندارم. حتی فرض کنیم که قانونی باشد. همه می‌دانیم که شرایط کشور و تورم و نقدینگی چگونه است. هر ریالی که به بودجه اضافه شود، به همان نسبت تورم ایجاد می‌کند، چون این ارقام ناشی از تولید و ثروت حکومت و جامعه نیست، بلکه فقط به دلیل انتشار پول است. به معنای دیگر این‌ها دوغ خالص ولی جدیدی نیستند، بلکه آبی است که به دوغ موجود بسته می‌شود و از جیب فقیرترین افراد خارج می‌شود.

  • سوخت در منطقه قربانیان زیادی می‌گیرد. لال‌خان یکی از این قربانیان است. یک روز که دو هزار لیتر گازوئیل را به طرف مرز پاکستان می‌برد و تحویل می‌دهد، در راه برگشت به خانه تیراندازی می‌شود و یک گلوله به او اصابت می‌کند و بعد از نیم ساعت خون‌ریزی شدید در جاده به بیمارستان منتقل می‌شود. او از ناحیه نخاع آسیب می‌بیند. لال‌خان اکنون دو پایش فلج است.

  • پدر ۵ قلو‌ها می‌گوید: در این مدت تعداد زیادی وام از بانک‌ها گرفته‌ام، اما چون درآمدی ندارم و هزینه‌های نگهداری بچه‌ها زیاد است نتوانستم قسط وام‌ها را پرداخت کنم و حالا به بانک‌ها بدهکار هستم و نمی‌دانم باید چکار کنم. چند مرتبه حتی به این فکر افتادم که چند فرزندم را به افرادی که توانایی نگهداری‌شان را دارند بدهم، اما دلم نیامد.

تبلیغات