سرهنگ نثاری بیان داشت: وحید در ادامه توضیحات خود گفت که با شنیدن این جمله که فرناز قصد خودکشی دارد، با وی در یک پارک قرار گذاشته و پس از چند ساعت گفتگو موفق شده او را از خودکشی منصرف کند و برای این که شبها جایی برای خواب داشته باشد او را راضی کرده که به خانه یکی از دوستانش در اسلامشهر برود و در این مدت نیز هر از گاهی با او دیدار داشته و با هم گفتگو میکردند.