آخرین بار از او خواستم تا ۴۳ هزار تومان را به من پس بدهد، اما سرم فریاد کشید و من به خانه برگشتم. چون وضع مالی خوبی نداشتیم و به پول نیاز داشتیم بار دیگر مقابل خانه عمه ام رفتم و با شوهر عمه ام درگیر شدم.
دیگر از نصیحتهای بیش از اندازه و سرزنشها و تحقیرهای شوهر خواهرم خسته شده بودم او اگرچه از نظر مالی به من کمک میکرد حتی روز قبل از آن نیز پنج هزار تومان به من داده بود، ولی همواره مرا به خاطر اعتیاد و شرایط زندگی ام تخریب میکرد تا این که شب حادثه به منزلش رفتم و با لیوان بزرگ معجون خوری حدود ۴۰ تا ۵۰ ضربه به سروصورتش زدم او مقاومت کرد و پرده پنجره را کشید تا از دیگران کمک بخواهد!
تحقیقات میدانی بیانگر آن بود که نگهبان ۶۵ ساله با وارد آمدن ۲۱ ضربه کارد و به شکل بی رحمانهای به قتل رسیده است این درحالی بود که اهالی محل از این پیرمرد رضایت کامل داشتند و او را فردی محترم و بی آزار میدانستند.
از آنجا که همسایهها صدای درگیری این مادر و دختر را در شب حادثه شنیده بودند فرضیه درگیری و قتل قوت گرفت. بدین ترتیب شهلا بازداشت شد و در نهایت به قتل مادرش اعتراف کرد. دختر جوان گفت: مادرم سهم سه دانگ خانهام را نمیداد و مدام سر این موضوع باهم اختلاف داشتیم. این اواخر هم خیلی بد اخلاق شده بود.
در همان دقایق اولیه بازپرس ویژه قتل به همراه ماموران پلیس آگاهی استان در محل حاضر شدند و با بررسیهای فنی و پلیسی پدر خانواده به عنوان مظنون اصلی دستگیر شد.
وحید که کارمند یک شرکت خصوصی بود در اعترافاتش گفت: ۵ سال قبل با مهسا ازدواج کردم اوایل زندگی خوبی داشتیم، اما کمکم متوجه شدم همسرم توجهی به خانه و زندگی ندارد حتی وقتی بچه دار شدیم هم او احساس مسئولیت چندانی نداشت. بیشتر وقتش در بیرون از خانه یا ارتباط با زنان همسایه میگذشت. روز حادثه زمانی که از سرکار خسته به خانه برگشتم خانه نامرتب و به همریخته بود نه از غذا خبری بود نه از توجه و محبت. عصبانی شدم از همسرم خواستم که دیگر با همسایهها مراودهای نداشته باشد و بهخانه وزندگیاش برسد.
ساعت هفت صبح امروز مردی ۴۶ ساله در تماس با پلیس ۱۱۰ اعلام کرد همسرش را در منزلشان واقع در میدان آرش به قتل رسانده است.
زن جوان که متهم است با همدستی پسر و دخترش شوهر خود را با شلیک گلوله به قتل رسانده است صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
محمدعلی نجفی درباره قتل همسرش و خودکشی ناکامش در هتل لاله توضیحات جدیدی ارائه داد.
دیروز خبری شوکه کننده و عجیب سراسر کشور پیچید. همسر دوم شهردار اسبق تهران، کسی که سابقه سالها وزارت و مدیریت را در کارنامه خود دارد کشته شده است. حرف و حدیثها از قاتل بودن شخص محمدعلی نجفی حکایت داشت. تا که حدود ساعت هفت عصر، محمدعلی نجفی خود را به آگاهی به عنوان قاتل معرفی کرد.
فرمانده انتظامی شرق استان تهران ادامه داد: کارآگاهان پلیس با انجام اقدامات تخصصی و نیز پایشهای اطلاعاتی دریافتند دختر خردسال به همراه پدر و همسر وی از خانه به مقصد یک باغ خارج میشوند.
اسلامی ادامه داد: امروز گسیختگی خاصی میان خانواده و شکاف بین نسلی وجود دارد. خشونتهای خانوادگی، خود کشی، انحرافات جنسی و استعمال مواد مخدر به نحوی در فضاهای مجازی چشمگیر شده که بسیار نگرانکننده هستند.
زنی که شوهرش قصد داشت او را از بالکن خانه به پایین پرتاب کند، با دخالت همسایه ها از مرگ نجات یافت. همسایه های این خانواده، به محض آگاهی از این ماجرا به منزل این زوج وارد شده و...
ساله بودم که عاشق دختر خاله ام شدم. آن زمان برای کمک به مخارج خانواده در یک رستوران کار میکردم. با آن که پدرم کاملا مخالف این ازدواج بود، اما نامه نگاری و دیدارهای حضوری ما ادامه داشت و من به شدت به دختر خاله ام وابسته شده بودم. خلاصه مخالفتها به نتیجه نرسید و با اصرار من مراسم عروسی برگزار شد بعد از این ماجرا به نوازندگی در مجالس جشن پرداختم چرا که شیوه نواختن سازهای بادی را از پدرم آموخته بودم.
کارآگاهان دریافتند فیروز- مقتول- از همسر اولش یک پسر دارد که همه اموالش را بهنام او کرده است. وی بعد از فوت همسر اولش با زن دیگری ازدواج کرد که او نیز چند سال بعد فوت کرد و فیروز برای سومین بار با زنی ازدواج کرد که یک پسر بزرگ بهنام بهروز داشت. او در سال ۹۳ همسر سومش را طلاق داد.
متهم به هویت مشخص (۲۹ ساله) در همان تحقیقات اولیه صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و در اعترافاتش به کارآگاهان و مأموران گفت: اختلاف من و پسرخاله ام به خاطر ۶۰ هزار تومان پول حاصل از فروش یک گوشی به یکدیگر بود.
من و رعنا خواهر ناتنی بودیم. من آرایشگاه داشتم و درآمد خوبی داشتم و با دخترم کار میکردم. رعنا سالها قبل به خارج از کشور رفت. او کار میکرد و شوهرش هم درآمد خوبی داشت. آنها وقتی به ایران برگشتند، مقدار زیادی پول داشتند و وضع مالیشان خیلی خوب شد. من از اینکه خواهرم اینطور تغییر کرده است، ناراحت بودم و به او حسادت میکردم؛ چون خواهرم فخر میفروخت.
من هرچه در توان داشتم برای او گذاشتم، اما مدام به من میگفت: تو پدر خوبی نیستی. بعد از گفتههای دخترم خیلی عصبی شدم، کنترل خودم را از دست دادم، جعبه دستمال کاغذی را سمتش پرت کردم و گفتم ساکت شو، اما توجهی نکرد و بیشتر فحاشی کرد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم اصلا نفهمیدم چطور دستم را روی گلویش گذاشتم. وقتی به خودم آمدم، او خفه شده بود.
قتل برای ازدواج با همسر مقتول
با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی در همان تحقیقات نخست اطلاع پیدا کردند که سعید پس از متارکه از همسر سابقش، حدود پنج سال پیش مجددا با زن دیگری به نام سمیرا ٣٢ ساله ازدواج کرده است. در ادامه، تحقیقات از سمیرا در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، اما او درباره غیبت همسرش اظهار بیاطلاعی کرد و مدعی شد که هیچ اطلاعی از علت غیبت وی ندارد.
فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: پس از بررسی چند باره مدارک جمعآوری شده و مرور ادله مطرح شده به وسیله کارآگاهان، سرانجام فرزند 19 ساله مقتول به عنوان مظنون اصلی دستگیر شد.