براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
میگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
بررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
میرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.