بسیاری از کارفرماها تا از جوابشان مطمئن نشوند، به خودشان زحمت تماس با کاندیداها را نمیدهند، حتی اگر از زمانی که برای شما تعیین کردند، گذشته باشد. مسلما این رویه خوبی نیست و ایده آلش این است که تماس بگیرند و بگویند: «کارها بیشتر از چیزی که فکر میکردیم طول کشیده، اما احتمالا یک یا دو هفته دیگر با شما تماس خواهم گرفت.»، اما در واقعیت، مدیران استخدام مشغلههای زیادی دارند. بهعلاوه، تو هرگز نمیدانی پشت صحنه چه خبر است.
مشاور عزیز
حدود سه هفته پیش، شرکتی برای مصاحبه با من قرار گذاشتند. روز مصاحبه، به موقع به شرکت رسیدم و در جلسه نیز به همه سوالها خوب جواب دادم. از فضای شرکت و مسوول مصاحبه خوشم آمد. به نظر میرسید که او هم از من خوشش آمده. در پایان مصاحبه، به من گفت که در هر صورت، هفته آینده با من تماس خواهد گرفت. حالا سه هفته گذشته و هیچ خبری از او نیست. دلیلش چه میتواند باشد؟ آیا باید پیگیری کنم؟ یا بیخیال شوم و دنبال کار دیگری باشم؟
پاسخ: دوست عزیز، این اتفاق برای خیلی از ما افتاده که به مصاحبه دعوت شدیم، مصاحبه عالی پیش رفته، همه سوالها را درست جواب دادیم و خوشبین بودیم که احتمالا شغل را به ما پیشنهاد خواهند داد. اما پس از گذشت مدتی، از تماس آنها ناامید شده ایم. سوالی که این مواقع برایمان پیش میآید این است که آیا باید خودمان پیگیر شویم؟ آیا سکوت آنها خودش یک جواب است و به این معنی است که رد شده ایم؟ چرا به وعده خود وفا نکرده و تماس نگرفته اند؟
من از ۱۰ سال پیش که شروع به نوشتن ستون «توصیههای محل کار» کردم، بیشترین نامههایی که گرفتم از طرف کارجوهایی بوده که تجربه تو را داشته و دچار دلسردی شده بوده اند. خیلی از کارفرماها کلا خبر نمیدهند و بدون هیچگونه توضیحی به کارجو، ناپدید میشوند، حتی بعد از چند دور مصاحبه. در عصر تکنولوژی، به این پدیده، «شبح شدن» میگویند.
بسیاری از کارفرماها تا از جوابشان مطمئن نشوند، به خودشان زحمت تماس با کاندیداها را نمیدهند، حتی اگر از زمانی که برای شما تعیین کردند، گذشته باشد. مسلما این رویه خوبی نیست و ایده آلش این است که تماس بگیرند و بگویند: «کارها بیشتر از چیزی که فکر میکردیم طول کشیده، اما احتمالا یک یا دو هفته دیگر با شما تماس خواهم گرفت.»، اما در واقعیت، مدیران استخدام مشغلههای زیادی دارند. بهعلاوه، تو هرگز نمیدانی پشت صحنه چه خبر است. ممکن است مدیر استخدام مریض شده و به مرخصی رفته یا مجبور به سفر شده باشد. ممکن است در دقیقه نود، سر و کله یک کارجو پیدا شده باشد و برای مصاحبه با او به زمان نیاز دارند. شاید یکی از پروژهها ناگهان گسترش پیدا کرده باشد و همه افراد سازمان، حالا باید به آن رسیدگی کنند. کسی چه میداند؟ به عنوان کسی که بیرون از سازمان است، سخت است که بگوییم آنجا چه خبر است که باعث شده برنامهها یا زمانبندی استخدامها مختل شده باشند.
این برای کارجوها یک معنی دارد: صرف نظر از اینکه مصاحبه ات چقدر خوب پیش رفته، هرگز نباید تصور کنی که استخدامت حتمی است. ممکن است تو بهترین گزینه برای آن شغل باشی؛ و مسوول مصاحبه مطمئن باشد تو را استخدام خواهد کرد. اما با همه این اوصاف، این حتمی نیست. ممکن است یک نفر از داخل سازمان پیدا شود که شانس بیشتری داشته باشد یا ممکن است رئیس تصمیم بگیرد پسرعمویش را استخدام کند یا در آخرین لحظات به این نتیجه رسیده باشند که بهتر است یک نیروی مسلط به زبان فرانسوی استخدام کنند. شاید سازمان موقتا استخدامها را به حالت تعلیق درآورده باشد یا در حال تغییر ساختار تیمی است که قرار است به آنها بپیوندی. همه اینها میتوانند باعث شوند پیشنهادی که «قطعی» بود، ناگهان دود شود و به هوا برود. گاهی کارها اینطور پیش میرود.
اینکه کمی دیرتر از زمان مقرر، به کارجو خبر بدهند، یا یک گزینه قطعی را رد کنند یک چیز است، اما اینکه هرگز به او خبر ندهند، یک چیز دیگر است و اتفاقا خیلی هم شایع است.
کارفرمایانی که تا ابد به کارجوها خبر نمیدهند معمولا میگویند وقت ندارند به تکتک کارجوها خبر دهند، اما در دورانی که تکنولوژی تا این حد پیشرفت کرده که با کلیک بر روی چند دکمه در سیستمهای مدیریت نیرو، میتوانی به دهها نفر پیام دهی، باورش سخت است (راستش، حتی قبل از پیدایش این سیستمها هم این بهانه مضحکی بود). عدمتماس با کارجوها پس از مصاحبه، نشانه بی ادبی و بیملاحظگی است، بهخصوص اگر فرد از کارش مرخصی گرفته باشد، یک دست کت و شلوار جدید خریده باشد یا برای مصاحبه با کارفرما، مسافت طولانیای را سفر کرده باشد و زمان و انرژی زیادی را صرف آمادگی برای مصاحبه کرده باشد و توهین آمیزتر است اگر کارفرما بارها از کارجو مصاحبه کرده باشد و او را از هفت خان رستم رد کرده باشد. متاسفانه، این اتفاق همیشه میافتد، پس اگر مدتها پس از مصاحبه، خبری نشنیدی، احتمالش زیاد است که قضیه همین باشد.
چیزی که در این شرایط آدم را کلافه میکند این است که هرگز نمیتوانی با اطمینان بگویی چه خبر است. ممکن است هرگز از آنها خبری نشود و تبدیل به شبح شده باشند. یا شاید آخر همین هفته تماس بگیرند. شاید هم دو ماه دیگر، ناگهان سر و کله شان پیدا شود، در حالی که تو مدت هاست از آنها ناامید شده ای. مهمترین نکتهای که باید به یاد داشته باشی این است که اگر یک کارفرما بخواهد کاری را به تو پیشنهاد دهد، با تو در تماس خواهد بود. اگر یکی از گزینههای اصلی باشی، صرفا به این خاطر که پیگیری نکرده ای، تو را در عرض چند هفته فراموش نخواهند کرد. پس لازم نیست نگران این باشی که باید به آنها تلنگر بزنی. البته ایرادی ندارد اگر خیلی از زمان مقررشان گذشت، پیگیری کنی.
هر زمانی که تعیین کرده اند، یک هفته دیگر هم صبر کن و سپس ایمیلی بفرست و چیزی در این مایهها بگو: «من هنوز هم خیلی به این شغل علاقه مندم و داشتم فکر میکردم که آیا در زمانبندی هایتان برای مراحل بعدی، تغییری ایجاد شده؟ آیا امکانش هست من را در جریان قرار دهید؟»، اما بیش از این به پیگیری نیاز نیست. یعنی فایدهای ندارد. اگر بخواهند با تو ادامه دهند، بالاخره خودشان خبر میدهند. در این فاصله، بهترین کاری که برای آرامش ذهنی ات میتوانی انجام دهی این است که فکر کنی شغل را به دست نیاورده ای. فراموشش کن و به زندگی ات ادامه بده. در غیراین صورت، در بلاتکلیفی و اضطراب گیر خواهی کرد و دائم فکرت درگیر این خواهد بود: «امروز زنگ میزنند یا فردا؟ سکوتشان چه معنیای دارد؟ نکند به کسی در جلسه مصاحبه توهین کردم؟ نکند مهارت هایم آنقدرها که فکر میکردم، چنگی به دل نمیزند؟» پس بهتر است فکر کنی در مصاحبه، قبول نشدهای و آن را از ذهنت بیرون کنی. آن وقت اگر تماس گرفتند، سورپرایز میشوی.
نویسنده: Alison Green
منبع: The Cut