bato-adv
کد خبر: ۶۱۶۳۷۲
خانه پدری جلال در منطقه ما به دست فراموشی سپرده شده است

نخستین خانه آل‌احمد‌ها کجاست؟/ امامزاده خیابان خیام جد سی‌وهفتم جلال آل‌احمد است

نخستین خانه آل‌احمد‌ها کجاست؟/ امامزاده خیابان خیام جد سی‌وهفتم جلال آل‌احمد است
خانه پدری آل احمد‌ها هنوز در گذر قلی نفس می‌کشد. هر چند هنوز به حقش نرسیده و گذر کسی به آنجا نمی‌افتد. بی‌اغراق نزدیک به صد سال عمر دارد و هرچه زودتر قبل از اینکه مثل خیلی از خانه‌های قدیمی دیگر بوی نا و طبله بگیرد و کمر بشکند باید فکری به حال آن کرد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۳ - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱

این روز‌ها خبر‌های زیادی درباره خرید و حفظ خانه جلال آل‌احمد و همسرش سیمین دانشور به گوش می‌رسد، اما کسی حواسش به خانه پدری این نویسنده معروف که در منطقه ما قرار دارد نیست.

به گزارش همشهری آنلاین، به هر حال نام جلال آل‌احمد که می‌آید خیلی‌ها یاد سال‌های پر هیاهوی دهه چهل می‌افتند. سال‌های سنجیدن خدمت و خیانت روشنفکران، سال‌های جنب و جوش ادبی، سال‌های مجله فردوسی، کتاب جمعه و ماهنامه آرش. اما گذشته از همه این‌ها نام جلال بیشتر مترادف نوعی اخلاص است که این روز‌ها کمیاب شده است.

او مقاله‌نویسی طراز اول بود. جلال آل‌احمد هم مانند تعداد زیادی از مشاهیر ادبی و هنری، روزگاری همسایه قدیمی‌ترین محله‌ها و گذر‌های اینجا بوده است. خانه پدری آل احمد‌ها هنوز در گذر قلی نفس می‌کشد. هر چند هنوز به حقش نرسیده و گذر کسی به آنجا نمی‌افتد. بی‌اغراق نزدیک به صد سال عمر دارد و هرچه زودتر قبل از اینکه مثل خیلی از خانه‌های قدیمی دیگر بوی نا و طبله بگیرد و کمر بشکند باید فکری به حال آن کرد.

محلی برای رفع مناقشه

رضاخان میرپنج از قدرت و نفوذ قشر روحانی بر توده مردم هراس داشت. برای همین متصل برای فعالیت آن‌ها مانع می‌تراشید. با شروع سلطنت او کشف حجاب اجرا شد. منبر و ذکر مصیبت اهل‌بیت (ع) ممنوع اعلام شد و از همه مهم‌تر از همه روحانیون خواسته شد دفاتر محکمه خود را به مهر و انگ پهلوی موکد کنند.

پدر جلال این بار هم زیر بار حرف زور نرفت. در محکمه خود را بست و خانه‌نشین شد و به قول جلال قناعت کرد به اینکه آقای محل باشد و در مسجد لباسچی‌ها نماز بخواند و اهل محل به او اقتدا کنند. اما اهالی این محله دست از سر او برنمی‌داشتند. هر مناقشه‌ای با دستان او و در بیرونی خانه‌اش باز می‌شد. رفت و آمد به این خانه ادامه داشت و روز‌های سه‌شنبه نوای روضه سیدالشهدا (ع) گذر قلی را برمی‌داشت. هیچ‌یک از آجان‌ها حریف عصای آبنوس سید احمد نمی‌شدند.

روزگار سپری شده یک خانه

هر چند جلال به دنبال سختگیری‌ها و تعبد خشک پدر خیلی زود این خانه را رها کرد و به دنبال سرنوشت پر فراز و نشیبش رفت، اما نوشته‌هایش گواهی آنند که هرگز به خانه پدری و آدم‌هایی که در آن رفت و آمد می‌کردند پشت نکرد. روحانیون به نامی به این خانه رفت و آمد می‌کردند.

سفره اطعام ایتام در این خانه همیشه گسترده بود و کسی دست خالی از در آن برنمی‌گشت. در احترام به این خانه و صاحبخانه‌اش همین بس که امام خمینی (ره) و آیت‌الله طالقانی که پسر عموی پدر جلال بود برای درگذشت سید احمد مراسم ختم گرفتند و یادش را گرامی داشتند. هنوز هم بعد از گذر سال‌ها مراسم روضه خانی در اتاق‌های تودر توی این خانه برگزار می‌شود. همه این‌ها بهانه‌هایی برای نگهداری بیشتر از این خانه هستند. هرچه زودتر باید دستی به سر و گوش این خانه کشید و آن را دوباره به اهالی فرهنگ و ادب و مذهب تقدیم کرد.

نخستین خانه آل‌احمد‌ها

جلال از زمره سادات بود. شجره آن‌ها بعد از ۳۷ پشت به امامزاده سید نصرالدین می‌رسید. بزرگی که اهالی خیابان خیام از دیر باز احترام زیادی برای مزار و مرقدش قائل بودند و این مدال افتخاری برای پدر جلال بود. نخستین خانه آل احمد‌ها در همسایگی این امامزاده بود. تا اینکه «بوذرجمهر» که از نخستین شهربان‌های دوره پهلوی اول بود بند کرد به خیابان‌های تهران قدیم. مقرر شده بود خیابان‌ها صلیب شکل و راستا حسینی شوند و خانه آل‌احمد‌ها مانع این طرح بود.

می‌گویند سید احمد طالقانی درست مثل پسرش در مقابل حرف زور جوش می‌آورد. برای همین وقتی برای خراب کردن این خانه آمدند با عصای آبنوس معروفش بر سر بوذرجمهر کوبیده بود. قائله‌ای به پا شد که تا چند روز کش آمد. در نهایت اهل محل سید احمد را به عتبات عالیات می‌فرستند. در نبود او خانه گذر قلی خریداری می‌شود و آل احمد‌ها به این خانه فعلی نقل مکان می‌کنند. جلال در این خانه به دنیا می‌آید.

کشف حجاب و خانه اعیانی

درست روز ۱۷دی ماه سال ۱۳۱۴ بود که رضاخان، به دنبال تقلید از همتای ترک خود آتاترک، فرمان کشف حجاب را صادر کرد. جشنی به پا شد و از همه رجال خواسته شد تا دست در دست زنان مکشوفه خود در این مراسم شرکت کنند. جلال متولد سال ۱۳۰۲ است و به خوبی و به قول خودش این «افتضاح» را به یاد می‌آورد و بعد‌ها آن را در داستان جشن فرخنده به رخ می‌کشد و ماندگار می‌کند. آن زمان مرسوم نبود که خانه‌ها حمام داشته باشند.

همه به حمام‌های عمومی محله‌ها می‌رفتند. با صدور فرمان کشف حجاب بیرون رفتن از خانه برای زنان محجبه امکان‌پذیر نبود. آجان‌ها سر هر گذر کشیک می‌دادند و با دیدن چادر و پوشیه هجوم می‌بردند و آن را از سر زنان می‌کشیدند. سید احمد طالقانی که آقای محله بود خود دست به کار شد و در گوشه‌ای از حیاط اندرونی خانه حمام ساخت. بعد از او بیشتر خانه‌های گذر قلی مثل خانه‌های اعیانی حمام‌دار شدند.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین