عباس عبدی در یادداشتی مینویسد: انتظار میرود که تعداد فوتیهای تابستان امسال در تهران نسبت به فوتیهای تابستان سال ۱۳۹۸ که حدود ۱۴۰۰۰ نفر بود حداقل ۵۰ درصد بیشتر شود. برای مقابله با کرونا اگر امکان آن وجود داشت که کل فعالیتهای جاری برای مدتی تعطیل شود، شاید این بهترین گزینه بود، ولی با این وضع اقتصادی و ساختار شغلی و ناهماهنگی و بیارادگی در نظام تصمیمگیری، حداقل باید اجازه داد که جامعه و نظام درمانی استراحتی کند و با اقدامات و تجمعات غیرضرور وضع را بدتر نکنیم.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرای کرونا و سیاستهای رسمی در مقابله با آن، دوباره به صدر مسائل کشور آمده است. چند ماه پیش هنگامی که عالیترین مقام کمیته مرتبط با این سیاستگذاری خوشحال بود که ایران در مبارزه با کرونا موفق شده است، فکر امروز را نکرده بود که اولین کشوری باشیم که وارد موج دوم شدهایم، موجی که بدتر از اولی است.
یا آن دیگری که فرصت نمیکرد پاسخ اروپاییها را بدهد که ما چه کار کردیم که تا این حد موفقیت نصیب ما شده است؟! در خیالش هم نمیگنجید که تابستان با چنین وضعیتی مواجه شویم. به احتمال فراوان حالا پیاپی زنگ میزنند که چه کار کردید که مرگ و میر را به تابستان داغ منتقل کردید؟!
واقعیت این است که ایران جز در حوزه درمان و آن نیز به کوشش کادر مجهز درمانی و بیمارستانی، کار ویژهای در مقابله با کرونا نکرد، شاید هم وسعشان همین اندازه بود. البته کوشیدند با محدود کردن انتشار اطلاعات و نیز تعاریف مندرآوردی، به گونهای وانمود کنند که آمارها، وضع ایران را خوب نشان میدهند. تمام امیدشان این بود که با گرم شدن هوا از ۱۵ اردیبهشت ماه، کار ویروس ساخته میشود و ماجرا حداقل تا پیش از پاییز و زمستان سال ۱۳۹۹ فروکش خواهد کرد. در این فاصله هم واکسن و داروی درمان به کمک خواهد رسید.
ولی خب! واقعیات همیشه بر وفق مراد نیست و ویروس در تابستان انرژی گرفت و برخلاف آنفلوآنزای فصلی عمل کرد و اکنون وضعیت استان تهران به عنوان مهمترین نقطه جمعیتی کشور در حالت قرمز قرار گرفته است، جالب اینکه در حال حاضر نیز آمار بر اساس همان تعاریف و روال قبلی اعلام میشود ولی یک نفر از مداحان برای آنکه راه را برای عزاداری عمومی باز کند، مدعی شده است که وزارت بهداشت آمار کشتهشدگان بر اثر کرونا را عمدا بیشتر اعلام میکند؟! این هم دستمزد خسته نباشید وزارتخانهای که همیشه آمارهایش را طوری تنظیم کرده که تصویر خوشایندی از وضعیت کرونا ارایه کند.
بهطور قطع این آقا میتوانست از بهشتزهرا بپرسد که اکنون روزانه بیش از صد نفر فوتی فقط در بهشتزهرا هستند که اگر کل استان تهران را در نظر بگیریم، احتمالا نزدیک به ۱۵۰ نفر میشود و بهطور قطع با آمار رسمی وزارت بهداشت از کل کشور که حدود ۲۰۰ نفر در روز است، همخوانی ندارد و باید رقم کشوری خیلی بیشتر باشد.
چرا راه دور برویم، فرماندار اسلامشهر اعلام کرده است که تاکنون ۲۹۲ نفر در این شهرستان به دلیل کووید ۱۹ فوت شدهاند. اگر همین نسبت را برای کل کشور در نظر بگیریم، معلوم میشود که آمار واقعی مرگ و میر این بیماری چقدر است، زیرا به ازای هر صد هزار نفر جمعیت این شهرستان، حداقل ۶۵ نفر فوت شدهاند و این تازه رقم رسمی فوتیها در این شهرستان است. به علاوه برای اطلاع از واقعیت کرونا احتیاج به این محاسبات هم نیست؛ کافی است که سری به بیمارستانها بزنند تا ازدحام بیماران به چشم دیده شود. همچنین آقایان که به بهشتزهرا زیاد میرفتند، میتوانند قبرهای جدید و کرونایی را بشمارند.
کافی است از بیمارستان سینا پرسیده شود که چه تعداد از کادر آنجا مبتلا شدهاند. میگویند ۳۵۰ نفر، یعنی حدود یکسوم پرسنل بیمارستان. با این ملاحظات پس چرا اصرار به انجام مراسم عزاداریهای عمومی است و حتی اینبار دولت نیز پرچمدار این ماجرا شده است. پاسخ دقیق شاید به مجموعهای از علل بازگردد. رسیدن به نقطه کنونی راهی بود که در ایران و جمهوری اسلامی تاکنون طی شده است و چارهای ندارند جز اینکه تا آخر بروند. کسی هم شهامت اصلاح و تغییر آن را ندارد. از روزی که دین تبدیل به مناسک جمعی شد، اخلاق و عدالت به عنوان دو رکن اصلی آن به حاشیه رفت، سخنگویان جدیدی برای تعبیر از دین پیدا شدند و سخنگویان اخلاقی و عدالتمحور یا به حاشیه رفتند یا در مسلک جدید دینی در آمدند و پادوی سخنگویان آن شدند؛ این دینی است که سنخیت چندانی با عقلانیت ندارد و در نتیجه برقرار کردن گفتگو نیز با آن ممکن نیست. البته در پس ماجرا یک عقلانیتی هست که منافع عدهای را تامین میکند، ولی آن را به عرصه گفتگو نمیآورند.
هزینه این رفتار را مردم ضعیف و نیز کادرهای درمان کشور باید بپردازند و این چیزی نیست که منادیان تعبیر جدید ار دین را نگران کند. اگر آن روز که وزارت بهداشت آمار و ارقام مبتلایان و مرگ و میر را در چارچوب محدود و مندرآوردی میگفتند، فکر امروز را میکرد شاید هیچگاه آن سیاست نابخردانه را در پیش نمیگرفت. بد نیست که بدانیم تعداد فوتیهای در فصل بهار ۱۳۹۹ در تهران نسبت به سال ۱۳۹۸، حدود ۳۶۵۰ نفر بیشتر است و این مربوط به آمار فوتیها پیش از تیر ماه است که آغاز روند صعودی مرگ و میر در تهران است. تعداد متوسط فوتیهای روزانه تهران در سه هفته آخر خرداد که پایان فصل بهار است، نزدیک به ۲۰ نفر در روز بود، در حالی که اکنون به بالای صد نفر رسیده است.
بنابراین انتظار میرود که تعداد فوتیهای تابستان امسال در تهران نسبت به فوتیهای تابستان سال ۱۳۹۸ که حدود ۱۴۰۰۰ نفر بود حداقل ۵۰ درصد بیشتر شود. برای مقابله با کرونا اگر امکان آن وجود داشت که کل فعالیتهای جاری برای مدتی تعطیل شود، شاید این بهترین گزینه بود، ولی با این وضع اقتصادی و ساختار شغلی و ناهماهنگی و بیارادگی در نظام تصمیمگیری، حداقل باید اجازه داد که جامعه و نظام درمانی استراحتی کند و با اقدامات و تجمعات غیرضرور وضع را بدتر نکنیم. هر چند بعید است که این آرزوی ساده و معقول برآورده شود، در نتیجه باید به انتظار آوار بیماران و فوتیها و شکستن کمر نظام درمانی در پاییز و زمستان باشیم.
تنها باید امید داشت که واکسن این بیماری از جایی تولید و به دست مردم برسد که قرار است نادیده گرفته شود. دین را تبدیل به ابزار امور خارقالعاده کردهاند. از نظر آنان قرار است مقاومت بدن در برابر ابتلا به کرونا را زیاد کند و خلاصه در این دین هر دردی که به مدد عقلانیت باید مدیریت و درمان شود را به مسیر دیگری میاندازند. نقش امام در مکارم اخلاق و اجرای عدالت به کلی نادیده گرفته میشود. خب نتیجه چنین رفتاری نیز از پیش معلوم است.
مردم رو سرکار گذاشتید و با وعده وعید مردم ساده لو رو پای صندوق می کشید
شماها(مسئولین) حاضر نشدید FATF رو امضا کنید برای اینکه از شفافیت واهمه دارید حالا می خواهید مردم به شما اعتماد کنند
همتون تو بهترین خانه ها و مناطق زندگی می کنید و منابع کشور رو برای خودتون غارت کردید و دست فرزندانتون هست و خیلی ها هم در خارج از کشور با پولهای غارت شده در حال عشق و حالند و ....