کد خبر: ۳۴۲۳۰۵

پاسخ دادستانی به درخواست عجیب یک نهاد امنیتی

دادستان عمومی و انقلاب تهران در مصاحبه‌ای زوایای پنهانی از نحوه اقداماتش برای خاموش سازی آتش فتنه سال ۸۸ را مطرح کرد و عنوان داشت، اولین کاری که کرده، قضات پرونده های امنیتی دادستانی را تغییر داده و از قضات دیگری استفاده کرده است.

تاریخ انتشار: ۲۰:۲۴ - ۰۸ دی ۱۳۹۶

دادستان عمومی و انقلاب تهران در مصاحبه‌ای زوایای پنهانی از نحوه اقداماتش برای خاموش سازی آتش فتنه سال ۸۸ را مطرح کرد و عنوان داشت، اولین کاری که کرده، قضات پرونده های امنیتی دادستانی را تغییر داده و از قضات دیگری استفاده کرده است.

روز 8 شهریور ماه سال 1388 بود که تنها پس از گذشت 3 ماه از آغاز فتنه سال 88 دادستان عمومی و انقلاب تهران تغییر کرد.

به گزارش فارس، عباس جعفری دولت آبادی در روز 11 شهریور ماه آن سال بر مسند ریاست دادستانی تهران نشست مردی که پیش از این در دادگستری خوزستان مسئولیت داشت و به یکباره از سوی رئیس قوه قضاییه به این سمت منصوب شد.

وی که در ایام پر التهاب سال 88 به میدان دادستانی تهران آمده بود اقدامات وسیعی در طول 18 ماه اول فعالیت خود برای خاموش سازی فتنه 88 انجام داد که به مناسبت فرارسیدن 9 دی ماه با وی مصاحبه‌ای صمیمی انجام دادیم.

در زیر متن این مصاحبه را می‌خوانید.

شما 90 روز پس از وقوع فتنه سال 88 به موجب حکم آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه به عنوان دادستان تهران منصوب شدید، شرایط تهران در آن زمان چگونه بود و فتنه چه ابعادی داشت؟

 11 شهریور ماه سال 88 کار رسمی خود را در دادستانی تهران آغاز کردم و آن زمان تقریباً شهر از لحاظ شدت تظاهرات خیابانی و حمله به اموال دولتی در دود و آتش بود ، به طور مرتب در تهران فراخوان داده می شد و به دلیل تظاهرات روزانه یا هفتگی که برپا می‌شد تعداد زیادی از افراد دستگیر شده بودند و افرادی هم در زندان‌ بودند، آن زمان وضع تهران از لحاظ شرایط قضایی و انتظامی اضطراری بود.

به دلیل این که هر روز در تهران تظاهرات و تعداد دستگیری‌ها زیاد بود، به طور مرتب با قضات جلسه می‌گذاشتم که مبادا افراد بی گناه در میان زندانیان وجود داشته باشند و با توجه به تظاهرات خیابانی طبیعی بود که برخی افراد توسط مامورین پلیس و نهادهای امنیتی دستگیر شوند.

روند جریان فتنه نه به شدت روزهای اول اما تا بهمن 89 ادامه یافت؛ اما شیوه‌های آن تغییر می کرد تا این که سران فتنه حصر شدند. در فاصله شهریور تا عاشورا ناآرامی‌ها منجر به تظاهرات خیابانی و تخریب اموال عمومی شد و ما مجبور بودیم به طور مرتب پیگیری این موضوع را در اولویت قرار دهیم. یادم هست که ظرف یک هفته تعداد زیادی دستگیر شده بودند، که دستگاه قضایی تلاش ‌کرد به کسی ظلم نشود و به همین جهت اکثر اوقات ما و قضات دادسرای شهید مقدس در زندان می‌گذشت تا بتوانیم دستگیرشدگان را پالایش کنیم و افرادی که نقشی نداشتند را آزاد کنیم.

علیرغم این که وضعیت تهران در آن زمان آشفته بود و تعداد دستگیر‌ی‌ها زیاد بود، ما در صدور مجوزها خیلی دقت می نمودیم و تلاش می‌کردیم از مدار قانون خارج نشویم، شرایط به نحوی بود که از ما انتظار می‌رفت که در هر سطحی دستور دهیم.

دستگاه قضایی در این بخش بسیار پخته و عاقلانه عمل کرد، نه تابع احساسات می‌شد که هر چه ضابطین می‌خواهند دستور دهیم و نه از حدود قانون فراتر می‌رفت که مردم آسیب ببینند. با مدیریت و هماهنگی قوه قضائیه و از دل این حوادث دادسرای شهید مقدس ایجاد شد، دلیل آن هم این بود که ما باید پرونده‌ها را به دادسراهای مختلف ارسال می کردیم و قضات وقت دادسرای امنیت چند نفر بیشتر نبودند که در دادسرای انقلاب مستقر بودند. در آن زمان ایده ایجاد دادسرای شهید مقدس را به قوه قضائیه ارایه دادیم که پذیرفته شد.

و مکان استقرار دادسرا را در زندان اوین قرار دادیم که بتوانیم به حل و فصل مسائل زندانیان کمک کنیم.

آیا آن زمان تمام زندانیان را به زندان اوین می‌بردند؟

ما بعد از حادثه کهریزک و حواشی تلخی که رخ داد تمامی زندانیان را به اوین ‌فرستادیم و تعدادی از قضات در دادسرای شهید مقدس مستقر شدند و خودم به طور مرتب و حداقل هفته‌ای یک روز به آنجا مراجعه می‌کردم، راه‌اندازی این دادسرا باعث سرعت گرفتن رسیدگی به پرونده های متهمان جریان فتنه شد و همین امر باعث شد که علیرغم این که هر روز تظاهرات بود بتوانیم برای افراد دستگیرشده تصمیم مناسب اتخاذ کنیم، به همین جهت خیلی افراد یا در آن زمان آزاد شدند و یا با قرار تأمین مناسب از زندان آزاد شدند و سپس برای محاکمه فرا خوانده شدند.

این اقدام اثرات زیادی بر روی خانواده‌ها داشت. طبیعی است که وقتی یک نفر بازداشت شود خانواده گرفتار می‌شود، قضات ما تا دیروقت تحقیقات را انجام می‌دادند و همین باعث شد خیلی زود افرادی را که بی گناه بودند و یا اظهار تنبه کردند را آزاد کنیم تا شهر به وضعیت عادی بازگردد.

از جمله اتفاقاتی که در این دوران رخ داد و خیلی هم سر و صدا کرد موضوع محاکمه علنی عوامل جریان فتنه بود، زمانی که به تهران آمدم دادگاه عوامل فتنه به صورت علنی انجام و گزارش آن پخش می‌شد، ما در عین حال که به مبارزه با جریان فتنه معتقد بودیم اما اعلام کردیم این اقدام باید مطابق قانون باشد و با مشورت قوه قضائیه به این نتیجه رسیدیم که پخش این دادگاه‌ها خلاف قانون و مقررات است، البته برخی از دوستان انقلاب از این موضوع دلخور شدند که چرا ما دادگاه فتنه‌گران را تعطیل می‌کنیم، معتقد بودیم که اگر مدار امور بر قانون باشد و برخوردها قانونی باشد مناسب‌تر است. در برابر این تصمیم مقاومت‌های زیادی وجود داشت، در مطبوعات نقدهای زیادی شد و خیلی‌ها هم رنجیدند اما اعلام کردیم که بر اساس قانون رفتار می‌کنیم و نباید از ما انتظار خلاف قانون داشته باشید. فضای روانی جامعه در آن زمان به گونه‌ای بود که باید دادگاه‌ها پخش می‌شد، کیفرخواست‌ها منتشر می‌شد و اتهامات هم اعلام می‌شد،‌ اما آن را خلاف قانون می‌دانستیم و معتقد بودیم که علیرغم این که جریان فتنه به نظام اسلامی ظلم کرده اما قرار نیست که دستگاه قضایی کاری بر خلاف قانون انجام دهد، لذا مقاومت کردیم و تشکیل دادگاه ها ادامه یافت ، اما غیرعلنی بود؛ تنها در یکی دو مورد علنی برگزار شد، اما انتشار گزارش جلسات دادگاه مطابق قانون بود و تاکید شد که در گزارش دادگاه نباید هویت‌ متهمان فاش شود .

از جمله کارهای مهم که در آن دوران انجام شد انجام تحقیقات در مورد تعدادی از افراد دستگیر شده در زندان را سرعت بخشیدیم، آن ها زندانی بودند و نقش زیادی هم در جریان فتنه سال 88 داشتند. این پرونده‌ها خیلی از وقت‌ ما را می‌گرفت، پرونده‌های بزرگ و مهمی تشکیل شده بود که به تحقیقات قضایی نیاز داشت، اکثر پرونده‌های متهمان جریان فتنه در 6 ماه دوم سال 88 منجر به صدور کیفرخواست شد و به دادگاه ارسال گردید، از جمله کارهایی که در آن زمان انجام شد، تیمی از قضات دادسرا را تشکیل داده بودیم که پرونده‌ها را به طور دقیق مطالعه می‌کردند و به همان شیوه‌ای که گفتم محاکمه‌ انجام می‌شد، در واقع هم زمان کارهای میدانی انجام می‌شد، کنترل تظاهرات در خیابان‌ها از سوی پلیس، دستگیری‌های هدفمند بعد از حادثه،‌تعیین تکلیف سریع متهمان و اتخاذ تصمیم برای متهمانی که برایشان پرونده کیفری تشکیل شده بود و ضرورت داشت که در زندان بمانند و یا به دادگاه معرفی شوند.

این روند تا پایان سال 88 ادامه داشت و در تمام مدت سال 88 تا دیر وقت در دفترم حضور داشتم و حتی در تعطیلات ایام نوروز سال های 88 و 89 هم تمام وقت خود را در دفترم در دادستانی می گذراندم و اولین مرخصی رسمی خود را در سال 1390 استفاده کردم چون مجبور بودم به این موضوعات رسیدگی کنم. به یاد دارم در همان ایام و در اوج فتنه، افراد زیادی در یک روز دستگیر شدند که این افراد ظرف 48 ساعت تعیین تکلیف شدند. جا دارد که از پلیس و دستگاه امنیتی هم تشکر کنم.

سیاست ما در آن زمان خاموش کردن آتش جریان فتنه بود. فتنه‌گران به طور مرتب با فراخوان و تظاهرات خیابانی سعی می‌کردند این آتش را شعله‌ورتر کنند و مردم را مقابل نظام قرار دهند. آن ها پشت دو حادثه پنهان شده بودند، یکی حادثه تقلب در انتخابات بود، آن ها تقلب را بهانه کرده بودند در حالی که مقام معظم رهبری با مسئولین ستادهای انتخاباتی صحبت‌های زیادی کردند،‌ جلساتی زیادی با آن ها گذاشتند و اتمام حجت کردند؛ اما آن ها توجهی نکردند و به بهانه تقلب عده‌ای به خیابان‌ها آمدند، تظاهرات کردند و اموال عمومی را آتش زدند.

این یک حادثه بدیع در بعد از انقلاب بود،‌ ما پس از پیروزی انقلاب تظاهرات و آشوب و شورش‌هایی داشتیم، اما هیچ وقت در برابر اصل نظام نبود. این اولین بار بود که بعد از انقلاب چنین حادثه‌ای رخ می‌داد و این که مقام معظم رهبری فرمودند ظلم بزرگ واقعاً همین طور بود. در یک نظام برآمده از مردم که انتخاب باشکوهی برگزار شد، بحث تقلب و کودتای انتخاباتی را مطرح کردند و سبب شد که عده‌ای را به خیابان بکشانند و این موضوع ادامه‌دار شود.

نکته دوم پررنگ کردن حاشیه ها بر اصل بود، آن زمان برخی حاشیه‌ها پررنگ شد مثل این که فلان آقا یا فلان خانم کشته شده، وقت می‌گذاشتیم و پیگیری می‌کردیم و بعد می‌دیدیم که دروغ است. حتی یکی از سران فتنه به منزل یکی از آن ها رفته بود و برای آن ها مراسم ختم گرفتند، گفتن این حرف‌ها الان راحت است اما وقتی در شرایط بحران که پلیس در خیابان بود و مردم از زندانی شدن فرزندانشان نگران بودند وقتی اعلام می‌شد که فلان آقا یا فلان خانم کشته شده ، دستگاه اطلاعاتی و یا قضایی را به سمت و سویی می‌بردند که مشکلات بیشتر شود.

به پرونده کهریزک رسیدگی می شد اما پررنگ شدن موضوع کهریزک خیلی هزینه ایجاد کرد. نباید اجازه می‌دادیم جابه‌جایی زندانیان به یک حادثه بزرگ تبدیل شود. در سال88 از این گونه موارد زیاد داشتیم. وقتی تظاهرات ادامه پیدا کرد و در روز عاشورا مردم احساس کردند که عده‌ای به اصل نظام تعرض می نمایند و به مقدسات مردم توهین می‌کنند نگران شدند. در عاشورای سال 88 در منطقه شرق تهران به عزاداری رفته بودم و چون تازه دادستان شده بودم و هنوز چهره رسانه‌ای نبودم کسی مرا نمی‌شناخت ،‌ بعدازظهر آن روز با اتومبیل شخصی حدود دو ساعت از مرکز شهر بازدید ‌کردم، حجم تخریب‌ها و آسیب‌هایی که به اموال عمومی رسیده بود بسیار بالا بود.

در همان ایام یکی از متهمان فتنه که بعدا هم از کشور خارج شد شعارهایی علیه ولایت فقیه داد که وقتی دستگیر شد در زندان اعتراف کرد که اشتباه کرده و به او گفته بودند که این شعارها را بگو. این‌ها نشان می‌داد که کار از دست عوامل جریان فتنه خارج شده بود و منافقین، گروهک‌ها، لیبرال‌ها با هم پیوند خورده بودند که حاصل آن را در روز عاشورا دیدیم که علیه مقدسات و ارکان نظام شعار دادند. دستگیری‌هایی که بعد از عاشورا انجام شد ، خیلی از حقایق را آشکار کرد زیرا تعدادی از متهمان کلیدی بعد از عاشورا دستگیر شدند.

وقتی مردم احساس کردند که ارزش‌های دینی‌شان در خطر است و عده‌ای هم به بهانه تقلب در حال تخریب نظام هستند بیرون آمدند و حماسه‌ 9 دی را رقم زدند و آبی بر آتش جریان فتنه ریختند. این امر نشان داد که مردم ظرفیت بسیار بزرگ و مهمی هستند.

این ظرفیت مردمی بعد از انقلاب در جاهای مختلف همچون جنگ، اشغال لانه جاسوسی و حتی قبل از انقلاب کارساز بوده است. حماسه 9 دی از این باب مهم بود که مردم یک بار دیگر پای نظام ایستادند و بر اقدامات فتنه‌گران مهر باطل زدند و به آن ها نشان دادند که علیرغم برخی از مشکلات، انتقادات و گلایه‌ها ، وقتی اساس نظام در خطر قرار گیرد و دشمن بر چهره جمهوری اسلامی پنجه می‌کشد و از گروهک‌ها حمایت می‌کند، کوتاه نمی‌آیند. برخی از عوامل این گروهک‌ها را در جریان فتنه دستگیر شدند، برخی از آن ها محکوم به اعدام و حکم برخی هم اجرا شد.

حضور مردم در حماسه 9 دی یک آزمایش خودجوش تاریخی بود و به همین جهت از آن به عنوان حماسه یاد می‌شود و قطعا دشمنان ما از یادآوری حماسه 9 دی خشمگین می‌شوند و دوست دارند که این موضوع زود فراموش شود و می‌خواهند فتنه را به یک دعوای خانوادگی میان جریان های سیاسی تقلیل دهند در حالی که فتنه یک توطئه برای براندازی نظام بود.

جریانات غرب‌گرا و داخلی با جریانات فتنه پیوند خوردند و الان هم مدعی هستند که ما در انتخابات شرکت کردیم و تنها گفتیم در انتخابات تقلب شده است، در حالی که ادعای تقلب، رمز فتنه ‌سال 88 بود. بارها مقام معظم رهبری با این افراد صحبت کردند. سابقه نداشت مقام معظم رهبری این قدر وقت برای موضوع انتخابات بگذارند، در نماز جمعه تهران تبیین و روشنگری کردند تا صف مردم از این افراد جدا شود اما عده ای در مجالس مخفی تصمیم‌گیری و تلاش می کردند تا آتش فتنه خاموش نشود.

در واقع به نوعی جنگ احزاب شکل گرفته بود، ظاهر کار دفاع از حقوق مردم، رأی مردم، حضور مردم در انتخابات بود، حتی بعد از این که با تدابیر مقام معظم رهبری و هوشیاری مردم آتش جریان فتنه خاموش شد این‌ها باز هم به کار خود ادامه دادند. تظاهرات خیابانی جمع شده بود،‌آشوب ها رنگ و بویی نداشت، اما پخش اطلاعیه و سخنان تحریک‌آمیز و اقدامات خلاف قانون ادامه یافت تا بهمن 89 که منجر به حصر سران فتنه شد.

در آن ایام کشور دچار ناآرامی بود اما یک ممیزه مهم وجود داشت و یک ظلم بزرگ به نظام اسلامی شد. امنیت مردم مخدوش شد،‌ اموال عمومی آسیب دید و عده‌ای برای این که ادعایی را ثابت کنند کشور را دچار آشوب کردند. اقدام آن ها از لحاظ قضایی جرم و ظلم بزرگی بود اما مجموعه شرایط ایجاب می‌کرد که با تدبیر رفتار کنیم. اصل فتنه در تهران بود و آن ها تلاش می‌کردند که فتنه را سراسری کنند اما نتوانستند.

خوشبختانه در زمان فتنه همدلی و همراهی زیادی بین مسئولان وجود داشت اگر موفقیتی حاصل شد به دلیل هماهنگی و همدلی بین مسئولان بود. در آن ایام دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نقش بسیار خوبی در ایجاد هماهنگی‌ها داشت و دردستگاه‌ قضایی هم هماهنگی‌های خوبی وجود داشت این که مغلوب فضا و دچار احساسات نشدیم و تعیین و تکلیف مردم برایمان مهم باشد. درس‌های بزرگی بود که نشان ‌داد اگر میان مسئولان همکاری و هماهنگی باشد اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. هنوز هم آن ایام را، دوران پرافتخاری برای قوه قضائیه و سایر دستگاه‌ها می‌دانم.

برای مثال در آن ایام یکی از دستگاه‌های امنیتی خواستار دستگیری تعداد زیادی از افراد شده بود که به آنها اعلام شد شما فعلا 50 نفر را معرفی کنید مابقی پیشکش. این گونه، دستگیر‌ی‌ها را مدیریت می‌کردیم، یعنی بر اقدامات تدبیر حاکم بود. در واقع دستگاه قضایی تلاش می‌کرد که با حداقل هزینه جریان را مدیریت کند. رسانه‌ها هم در آن ایام نقش خوبی داشتند چرا که در آن زمان قوه قضائیه سخنگو نداشت و مجبور بودیم بیشتر مطالب خود را از طریق رسانه‌ها که همکاری خوبی داشتند بیان کنیم.

هنوز هم فتنه‌گران بر این باورند که ادعاهایشان درست بوده اما شیوه‌هایی که برای بیان یک ادعای ناحق به کار بردند فتنه‌گرانه بود زیرا مسئولان توضیح دادند که مشکل انتخابات به آن حدی که آنها مدعی بودند نبوده است . ممکن است برخی حوزه‌ها نواقصی داشت اما این که بگویند تقلب صورت گرفته و آن جریانات را به راه بیندازند اشتباه بود ، به هر صورت فتنه سال 88 حادثه تلخ برای انقلاب و درسی بزرگ برای یاران انقلاب بود وبزرگ‌ترین پیروزی از آن مردم بود که ناامید نشدند و زمانی که مردم دیدند چه ظلمی علیه انقلاب شده است، حماسه 9 دی را رقم زدند.

پیش از این که به سمت دادستان تهران منصوب شوید اطلاع داشتید که چه حوادثی در تهران رخ می‌دهد آیا امتناعی نداشتید از اینکه چنین مسئولیت سنگینی را قبول کنید؟‌این حجم از تصمیمات و اقداماتی که شما انجام دادید تنها تراوش ذهن خودتان بود یا این که سیاست بالادستی هم وجود داشت؟

قبل از شهریور سال 88 رئیس کل دادگستری استان خوزستان بودم و چون منزلم در منطقه مرکزی شهر تهران بود و زمانی که از خوزستان به تهران می آمدم از مرکز شهر عبور می‌کردم تظاهرات خیابانی را می‌دیدم و اخبار آن را رصد می کردم. در آن ایام تصمیمات در چند سطح گرفته می‌شد. قوه قضائیه سیاست‌های کلی داشت و طبیعی بود که دادستان به تنهایی نمی‌توانست اقدامی انجام دهد اما باید بسیاری از تصمیمات را اجرایی می‌کردیم و این‌ها زمان بر بود. در دستگاه قضایی هماهنگی های خوبی وجود داشت. رئیس قوه قضائیه و سایر مسئولان قضایی در این زمینه دغدغه‌ داشتند ، تسریع در کمک به مردم ، ‌نجات افراد بی گناه، رسیدگی سریع‌ و اتخاذ شیوه‌های عاقلانه در برخورد با فتنه محورهای تصمیم‌گیری بود.

آیا آن دوران تصمیمی گرفته‌اید که بعداً به این نتیجه برسید که اشتباه بوده است ؟

تلاش کردم که بیشتر کارها با مشورت انجام شود چرا که خدمت قضایی کار حساسی است، با حقوق مردم ارتباط دارد. کلامی بی جا و تصمیمی ناپخته سرنوشت خیلی‌ها را رقم می‌زند، بنابر این در تمام این سال‌ها تلاش کردم تصمیمات با مشورت و عجولانه نباشد ، اما قضاوت با مردم است .

در ایام فتنه بحث کشته‌سازی مطرح بود که جریان فتنه روی آن مانور می‌داد آیا توضیحی در این زمینه دارید؟

در آن زمان شیوه‌های زیادی برای تحریک افرادی که در تظاهرات شرکت می کردند وجود داشت. از جمله این که اتفاقاتی خلاف قاعده رخ دهد تا حکومت به ظلم متهم شود، به همین جهت پروژه کشته‌سازی را رقم زدند و مدعی می‌شدند که بطور مثال ماشین از روی فلان فرد عبور کرده یا گفتند ندا آقاسلطان فوت شده، تمام این‌ها مورد به مورد پیگیری شد اما شعبه خاصی برای رسیدگی به این امر ایجاد نشد. این‌ها ترفندهایی بود که جریان فتنه و غرب راه انداخته بودند تا مردم را به خیابان بکشانند. پرونده کسانی که در آن زمان در خیابان‌ها کشته شدند یا افرادی که مجهول‌الهویه بودند در دادسرای جنایی مورد بررسی قرار گرفت و برای تعدادی دیه تعیین که پرداخت هم شد.

آیا شما بعد از حادثه کهریزک برای بررسی وضعیت به آنجا رفتید؟‌

شروع کارم همزمان با رسانه ای شدن مسائل کهریزک بود، گزارش مرتبط با این پرونده آماده شده بود، با قضات دادسرا جلسه گذاشتم و از آن ها در خصوص تعداد زندانیان و وضعی که در کهریزک پیش آمده بود و هم چنین افرادی که در جریان فتنه در تهران دستگیر شده بودند توضیح خواستم. اولین کاری که کردم قضات پرونده های امنیتی دادستانی را تغییر دادم و از قضات دیگری استفاده کردم زیرا باید برای رسیدگی‌ به پرونده ها فضای جدید آماده می‌شد.

پرطرفدارترین عناوین