این مرجع تقلید، اعتیاد را مرگ تدریجی و خودکشی دانست و گفت: وقتی جوانان بیکار شوند و اشتغال یا منبع درآمدی نداشته باشند به سوی اعتیاد کشانده میشوند و این در حالی است که عدهای موش صفت فقط در حال ذخیره کردن ذخایر طلا و ارز هستند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۶۴۵ مطلب
این مرجع تقلید، اعتیاد را مرگ تدریجی و خودکشی دانست و گفت: وقتی جوانان بیکار شوند و اشتغال یا منبع درآمدی نداشته باشند به سوی اعتیاد کشانده میشوند و این در حالی است که عدهای موش صفت فقط در حال ذخیره کردن ذخایر طلا و ارز هستند.
«دو نفر بودن که به من تجاوز کردن. ازم فیلم گرفتن و گفتن اگه به کسی بگم، فیلمم رو پخش میکنن. برای بار دوم از پیش اونا هم فرار کردم. الان هم حاملهام. دکتر که رفتم گفت بچه دو ماهشه. تنها آرزوم اینه که زودتر از شرش خلاص بشم. هیچ آرزویی ندارم جز اینکه مشکل بچه حل بشه.»
ماجرا از این قرار است که اعتیاد داماد به مواد مخدر زمینهای برای بروز اختلاف بین زوجین میشود تا در نهایت دختر جوان منزل را به سمت خانه پدر ترک میکند.
در زیرزمین خانه جسد زن میانسال درحالی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود از سوی پلیس پیدا شد. دختر ۱۹ ساله این زن که معتاد به شیشه بود و خبر جنایت را به پلیس گزارش کرده بود گفت: این خانه متعلق به پدرم است و مادرم در طبقه دوم این ساختمان زندگی میکرد.
در همان تحقیقات مقدماتی مشخص شد مقتول یکی از کارمندان کمپ ترک اعتیاد در منطقه شهرری بوده که در زمان مراجعت به محل سکونت جوانی معتاد به نام حامد (۲۲ ساله) قصد انتقال وی به کمپ ترک اعتیاد را داشته است که توسط این جوان مورد حمله و اصابت ضربه چاقو قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
اما مشکل اصلی حمیرا و شاهرخ نه مهریه بود و نه چک برگشتی. آنها مالک دو مؤسسه ترک اعتیاد و کلینیک زیبایی، آپارتمان لاکچری و ویلا، خودروی خارجی و حساب میلیاردی بودند که در حقیقت اعتیاد به قرص ترامادول، ناامیدی را به زندگی مشترک آنها تزریق کرده بود.
شهرزاد در بازجویی انگیزه درگیریاش را اعتیاد بهنام به شیشه اعلام کرد و گفت: قصد بیرون کردن او را از خانه داشتم که با هم درگیر شدیم. این زن در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
درحالی که تیم تحقیق بهدنبال این زن و مرد سارق بود، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و اینبار گفت که به یکی از بستگانش به نام افشین مشکوک است و احتمال میدهد این سرقت کار افشین باشد. شاکی به ماموران گفت: «افشین اعتیاد به شیشه دارد و مدتی است که با همسرش دچار اختلاف شده است. او باید مهریه همسرش را پرداخت میکرد، برای همین مشکل مالی داشت، به همین علت به او مظنون شدهام.»
از حدود یک ماه قبل هر روز در محله خیابان طلوع ۱۳ کمین میکردم تا او را که صبح سرکار میرود به قتل برسانم، اما جرئت این کار را پیدا نمیکردم تا این که صبح سه شنبه مقداری مواد مخدر از نوع شیشه کشیدم و با پوشیدن لباس گشاد و کلاه کشی سیاهی که تا زیر گلویم را پوشانده بود دوباره پشت درختهای نزدیک خانه پدر زنم مخفی شدم.
حالا ۲۷ سال دارم، مانند آشغالی دور انداخته شدم، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. زندگی من از گذشته تاکنون سراسر بدبختی و تنهایی بود. راستش قبل از این که از خانه فرار کنم در ناز و نعمت بودم، اما خوشبخت نبودم، ولی هر چه که بود از وضعیت فعلیام خیلی بهتر بود.