ندایی ادامه میدهد: «تابستان به تهران برگشتیم و در گروه هنر ملّی و رادیو به کار پرداختیم. عباس جوانمرد به سفر رفت بیژن شهر قصه را به دست گرفت کار سنگین و طولانی بود و گروه روشهای کاری بیژن را نمیپسندید. جوانمرد از سفر برگشت و گروه مایل نبودند کار با بیژن را ادامه دهند. بیژن بالکل میخواست تئاتر را رها کند. من و بهمن مفید، روشهای او را که جستجو برای یافتن راههای جدید بود دوست داشتیم. به کمک پدر بیژن که بازرس وزارت و فرهنگ بود و به کمک ایرج پارسی سالن خانه پیش آهنگی در خیابان شهباز، نزدیک میدان خراسان را در اختیار ما گداشتند. ما هر شب با یک گروه نوجوان به آموزش و جستجوی تئاتری بیژن تن دادیم.»