میپرسم صورتت چه شده؟ میگوید: بابا با قاشق سوزانده! میگویم چرا و دختر آرام میگوید:، چون در کارخانه با دخترها خندیده بودم، گفت: چرا میخندی و بعد صورتم را با قاشق داغ سوزاند. ما به درخواست سمانه و سمیرا، دو دختر مردی خطرناک، به کارخانهای در پاکدشت رفتهایم تا زندگی آنها را روایت کنیم؛ زندگی دخترانی که ۲۰ سال آزگار مورد سوءقصد و آزار... قرار گرفتهاند و با پیگیری مدیر کارخانه حالا رازشان را برملا میکنند.