پزشک خیر میبدی پس از ۲۰ روز مبارزه با ویروس کرونا به یاران شهیدش پیوست.
۲۹۷ مطلب
پزشک خیر میبدی پس از ۲۰ روز مبارزه با ویروس کرونا به یاران شهیدش پیوست.
مجید طاهری که از ۱۶ ماه قبل به اتهام واهی نقض تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران در آمریکا زندانی بود، چند روز پیش با «مایکل وایت» جاسوس آمریکایی که در ایران زندانی بود، مبادله شد. این پزشک ایرانی بامداد دوشنبه ۱۹ خرداد وارد کشورمان شد و در فرودگاه امام خمینی (ره) مورد استقبال حسین جابری انصاری، معاون کنسولی، مجلس و ایرانیان وزارت امور خارجه قرار گرفت.
در بیمارستانی در منطقه فقیرنشین لس آنجلس یک پزشک 35 ساله با اینکه 7 ماهه باردار است دست از معالجه و رسیدگی به بیماران کرونا نکشیده است.
گروهی از پزشکان آلمانی در اعتراض به کمبود تجهیزات و لباسهای محافظتی فردی، برهنه شدند.
ورونیکا کازادو پزشک اسپانیایی که از مقامات وزارت بهداشت آن کشور هم هست، زمان خواندن نام جانباختگان کادرهای پزشکی و درمانی اسپانیا نمیتواند اشک نریزد. در اسپانیا حدود 213 هزار نفر به ویروس کرونا مبتلا شده و بیش از 24 هزار نفر جان باخته اند.
صباح خالقی که مشتریها و همسایهها «عمو صبا» صدایش میزنند، مرد آرام و مهربان ۷۱ ساله، از سال ۱۳۵۲ تا به امروز اسباببازیها را تعمیر میکند. عمو صبا به خاطرعلاقه زیادش به اسباببازی ، نزدیک به نیمقرن اسباب بازیهای مختلف را تعمیر میکند، در مغازهای قدیمی، کوچهای حوالی کافه نادری. کارش را از ساعت ۸ صبح شروع میکند و دو سه ساعتی در مغازه میماند، و بعد از آن تعمیرات را در انبار مخصوص به اسباب بازیها در خانهاش ادامه میدهد. در تمام گوشه و کنار انبار خانه او سالهاست انواع جعبهها و…
پروفسور عباسقلی دانشور متولد 1304در شهر شیراز بود. پس از پایان دوران ابتدائی و متوسطه در دبیرستان شاهپور سابق اهواز وارد دانشکده پزشکی شیراز شد و در سال 1337 با کسب درجه دکتری پزشکی عازم امریکا شد و پس از دو سال گذراندن دوره انترنی در نیویورک، موفقیت در امتحان و اتمام دوره جراحی عمومی و جراحی توراکس دوره جراحی قلب را درECFMGدر شهر بوستون شروع کرد
این تصویری از یک متخصص بیماریهای عفونی در بیمارستان بابل است که این روزها در صف اول مبارزه با کرونا مبارزه میکنند و اینگونه استراحت میکنند.
دکتر کورش گودرزیپور عصر امروز در بیمارستان مفید تهران درگذشت.
کارمان که تمام میشود همان صندوق، نوبتی برای ویزیت دوباره به ما میدهد و راهیمان میکند. ساعت را که نگاه میکنم، باورم نمیشود که حدود ۴ – ۳ ساعت است اینجا هستم. ساعت حدود یک و ۳۰ بامداد است! و این یعنی ۴-۳ ساعت طاقتفرسا برای ویزیت بیماری که قرار بود اوژانسی باشد و به شدت درد میکشید. با خودم میگویم: واقعا اگر بیماری رو به احتضار کارش به اورژانس بیمارستاهای دولتی بیفتد، واقعا چقدر شانس زنده ماندن دارد؟! بیاختیار یاد جمله همان زن چادری میافتام که میگفت: اگر پول داشتیم و میرفتیم یک…