«هربار زمین میلرزید، پدرم هم وحشت میکرد. خانه و زندگیاش را از دست داده بود، برای همین ترس داشت. نمیتوانست با این موضوع کنار بیاید. برای همین وقتی دیوار روی کمرش افتاد، از ترس سکته کرد و جان باخت. پدرم همیشه با کابوس زلزله زندگی میکرد. در این ٩ ماه همیشه با وحشت زندگی کرد. اصلا زندگی خوبی نداشت. با مادرم در چادر میماندند و آخر سر هم از آن چه میترسید، سرش آمد».