اعتراف جوان مسافرکش: «من متأهل هستم و کارم مسافرکشی است، اما متأسفانه گرفتار وسوسههای شیطانی شدم. وقتی هم میدیدم زنان و دختران جوان التماس میکنند و با گریه از من میخواهند که با آنها کاری نداشته باشم لذت میبردم و...»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۳۱ مطلب
اعتراف جوان مسافرکش: «من متأهل هستم و کارم مسافرکشی است، اما متأسفانه گرفتار وسوسههای شیطانی شدم. وقتی هم میدیدم زنان و دختران جوان التماس میکنند و با گریه از من میخواهند که با آنها کاری نداشته باشم لذت میبردم و...»
مرد میانسال که با دایر کردن یک مؤسسه عرفان قلابی در تهران و با کمک همسرش، زنان و دختران گرفتار را به خلوتگاه شیطانی کشانده و نقشههای سیاهش را اجرا میکرد با حکم دادگاه انقلاب اسلامی، به دارمجازات آویخته شد.
دو مرد ایرانی به اتهام تجاوز به هشت دختر نوجوان به تحمل زندان محکوم شدند.
نخستین جلسه رسیدگی به پرونده زن جوانی که در شامگاه آخرین روزهای فروردین ماه سال جاری قربانی دو نقشه شوم تجاوز شده بود، صبح دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران برگزار شد. در این جلسه هر سه متهم این پرونده حاضر شدند که تنها یک نفر از آنها در اظهاراتش در برابر قاضی ماجرای تجاوز و سرگذشت تلخ و سیاه آن زن را تأیید کرد؛ اما دو متهم دیگر با رد اظهارات قبلیشان و صحبتهای شاکی مدعی شدند که به این زن تجاوز نکردهاند. همچنین این زن از یکی از متهمان به دلیل کمک و خودداری از تجاوز به او اعلام گذشت کر…
مرد جوانی که با داستانسرایی دانشآموزان پسر را در یک کانال آب مورد آزار و اذیت قرار میداد در بازجوییهای پلیسی و قضائی اعترافات هولناکی داشت. بازپرس پرونده با درخواست انتشار تصویر چهره این مرد از کسانی که در دام او گرفتار شدهاند، خواست به پلیس آگاهی مراجعه کنند.
تحقیقات ویژه از مردی که تحتعنوان مسافرکش زنان را میربود و آنان را مورد آزار قرار میداد، جزئیات تازهای از جرائم او را فاش کرد.
متهم سابقهداری که بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف مرتبط با آزار و اذیت جنسی، آتش سوزی عمدی و سرقت اماکن در تهران، ورامین و استان اصفهان تحت پیگرد قانونی بود، دستگیر شد.
هجدهم شهریور ماه امسال مرد جوانی به پلیس آگاهی رفت و از مرد جوانی که پسر ۹ ساله اش را آزار داده بود، شکایت کرد. وی گفت: من و همسرم کارمند هستیم. به همین خاطر پسر 9 ساله ام هر روز بعد از بازگشت از مدرسه در خانه تنها می ماند تا ما از محل کار به خانه برگردیم. پسرم دیروز در غیاب ما برای خرید خوراکی به سوپرمارکت سر خیابان رفته بود اما وقتی ما به خانه برگشتیم متوجه شدیم پسرمان در حال گریه کردن است.