آنها در اعترافات خود گفتند که در حالت هوشیاری نبودند و از این اتفاق هیچ خاطرهای در ذهن خود ندارند، اما در بدن دخترجوان اثرات تعرض و کبودیهای ناشی از ضرب و شتم دیده شده که ثابت میکند او مورد حمله قرار گرفته است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۳۱ مطلب
آنها در اعترافات خود گفتند که در حالت هوشیاری نبودند و از این اتفاق هیچ خاطرهای در ذهن خود ندارند، اما در بدن دخترجوان اثرات تعرض و کبودیهای ناشی از ضرب و شتم دیده شده که ثابت میکند او مورد حمله قرار گرفته است.
دوپاردیو در سالهای اخیر برای انتقادات و حملات تند به قوانین مالیاتی فرانسه و البته ارتباط نزدیک با ولادمیر پوتین رییسجمهور روسیه همواره در صدر اخبار بوده است. حالا او متهم شده است که ماه گذشته در یکی از اقامتگاههای خود به یک بازیگر زن جوان که نامش فاش نشده، تجاوز کرده است.
نتایج پژوهش جدید «آژانس توسعه بینالمللی اونتاریو» با موضوع «مهاجرت اجباری روهینگیا: تجربههای ناگفته» نشان داد که از ماه اوت سال 2017 تاکنون، حدود 24 هزار مسلمان روهینگیایی بوسیله ارتش میانمار کشته شده و حدود 18000 زن و دختر روهینگایی از سوی نیروهای ارتش مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، از دستگیری متهم پرونده آزار و اذیت در یک کلینیک دندانپزشکی پیش از خروج وی از کشور خبر داد.
همان روز اول پسردایی ام که حدود 18 سال سن داشت مرا به داخل زیرزمین برد و... اما هنگامی که گریه کنان از زیرزمین بیرون آمدم زن دایی ام متوجه ماجرا شد و من همه اتفاقات را برایش بازگو کردم. او به جای آن که پسرش را سرزنش کند مرا مقصر جلوه داد و تهدید کرد که نباید به کسی چیزی بگویم.
تصمیم گرفتم از حمید که برای اولین بار مرا به سوی موادمخدر کشاند انتقام بگیرم، او به من مواد داد و من سراغ ناموسش رفتم. قصد داشتم که بلایی بر سر زنش بیاورم. به همراه دوستانم زمانی که مطمئن بودیم حمید در خانه نیست به زور وارد خانه او شدیم و چیزی نمانده بود که نیت شوم خورا عملی کنیم که پلیس سر رسید و دستگیر شدیم.
برای خرید ترقه سوار مترو شدم. تعدادی ترقه خریدم و دوباره سوار مترو شدم تا به خانه برگردم. در راه بازگشت دو نفر از دستفروشان مترو به من گفتند که میتوانند انواع و اقسام ترقه را با قیمتهای ارزان به من بدهند. من هم گولشان را خوردم و همراهشان رفتم، اما آنها مرا به خانهای برده و مورد آزار و اذیت قرار دادند.
در ابتدای ورود به خانه، سعید فردی بسیار محترم به نظر میرسید. پس از صحبتهای اولیه، سعید تعدادی از آثار هنری خودش را برای من گذاشته بود که ناگهان به سمت من آمد. آن زمان بود که متوجه قصد و نیت واقعی او شدم. بشدت اعتراض و حتی در مقابل او مقاومت کردم و میخواستم فرار کنم، اما ناگهان حملهور شد...