بیآزاری را باید یکی از مهمترین و محترمترین خصایص اخلاقی آدمیزاد دانست. بیهوده نیست که این مفهوم پیوسته بهعنوان یکی از پرتکرارترین مفاهیم در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۶ مطلب
بیآزاری را باید یکی از مهمترین و محترمترین خصایص اخلاقی آدمیزاد دانست. بیهوده نیست که این مفهوم پیوسته بهعنوان یکی از پرتکرارترین مفاهیم در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته است.
یک مجسمهساز در برنامهای ضمن اشاره به این موضوع که در ارائه هنر همه چیز کاملا شانسی است و هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد میگوید: «میگفتند سعدی سنی بوده چرا میخواهید مجسمهاش را نصب کنید؟!»
سعدی شاعری بود که پیوسته در حال سفرکردن بود. در سوی دیگر، حافظ در طول زندگیاش چندان علاقه ویژهای به سفر نداشت. این مسئله را در اشعار این دو شاعر بزرگ نیز میتوان دید.
خواندن گلستان سعدی علاوه بر لذت ادبی، سرشار از آموزههایی است که فارغ از جنسیت و سن و طبقه افراد، میتواند مسیر زندگی هر کس را تغییر دهد.
احمد شاملو هر چقدر که حافظ را مورد ستایش قرار میداد، برعکس به سعدی و فردوسی میتاخت. چرا شاملو سعدی و فردوسی را دوست نداشت؟
شمیم سخن سعدی در بوستان و گلستان هر سرزمینی آکنده است. این دُرّ گرانمایه که روزی در شیراز روح بخش زوال ناپذیر شکفت، اکنون ذخیرهای تابناک برای اهل ادب و فرهنگ همه ملل است. مللی که بیش از هر زمان دیگری نیازمند پایبندی به آموزه زیبای سعدی در باب مساوات انسانی است. آموزهای که در شعر زیبای «بنی آدم اعضای یک پیکرند» نهفته است.
سعدی یکی از تأثیرگذارترین چهرههای ادب فارسی است که آثارش فراتر از مرزهای ایران شناخته شده و شعرهایش به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شدهاند.
«نکته قابل توجه درباره سعدی آن است که حکمت ایرانی را به گونهای بهروزرسانی کرده است که حتی برای انسان امروز نیز کاربرد و تازگی دارد. هسته اصلی این حکمت، رشد اخلاقی انسان است، چه از منظر اخلاق حاکمان و چه به جهت اخلاق مردمان و چه حتی ارتباط هردو اینها با یکدیگر. سعدی در روزگار حیات خود با دشواریها و اتفاقات بسیاری از جمله حمله مغول روبهرو بوده است.»