زمانی که امام شاگرد یک روحانی بودند، وقتی شنیدند آن آقا ازدواج مجدد کرده است، نزدشان رفته و از او که استادشان بود، علت این کار پرسیده بودند. آن روحانی جواب داده بود که این قضیه به شما ارتباطی ندارد. میگویند امام بلند شده، خانه آن استاد را ترک کرده و دیگر به خانه او نرفتند چون از نظر امام او هیچ دلیلی برای ازدواج مجدد خود نداشت.