«حدود یک سال بعد از مرگ شوهرم بود که جعفر به من ابراز علاقه کرد و از من خواست با او ازدواج کنم، ولی من فقط به فکر فرزندانم بودم. از سوی دیگر، جعفر مردی متاهل بود و زن و بچه داشت. این موضوع هم بر تصمیم من برای پاسخ منفی به او تاثیر مهمی داشت. من خواستگار ی جعفر را رد کردم، ولی او با گذشت ۲۵ سال از این ماجرا هنوز مرا رها نکرده است و همواره تعقیبم میکند.»
شروین تبریزی، مدیر روابطعمومی فوریتهای پزشکی تهران از انجام ۸۵ هزار تماس مزاحم با فوریتهای پزشکی تهران در بازه زمانی ابتدای سال جاری تا اواخر دی ماه خبر داد.
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از مرگ فردی که اقدام به آتش زدن خانهای در نارمک کرده بود خبر داد و گفت این فرد در همان آتشی که روشن کرده بود، جان خود را از دست داد.
به انگیزه انتقام جویی اقدام به ایجاد مزاحمت و انتشار تصاویر شخصی شاکی کردم.
خواستگار ناکام برای انتقام، خودروی همسایهها را تخریب کرد.
فرمانده انتظامی هرمزگان گفت: یک فرد سارق که با معرفی خود به عنوان مامور نیروی انتظامی به خواستگار ی دختری در بندرعباس رفته بود، با هوشیاری پلیس دستگیر شد.
دختر جوان گفت: با پیشنهاد کوروش به بهانه شرکت در جشن تولد، کیکی تهیه کرده و داخل آن داروی بیهوشی ریختیم. بعد از اینکه مادرم کیک را خورد و بیهوش شد در خانه را برای کوروش باز کردم و او وارد شد و تمام طلاها و دلارهای پدرم را سرقت کردیم. چند روزی در خانه یکی از دوستان کوروش ماندیم و درنهایت قاچاقی از کشور خارج شدیم. کوروش میگفت: میخواهد مرا به استرالیا پیش خانوادهاش ببرد.
متهم: من خواستگار ی را به هم نزدم بلکه پدر این خانم مانع ازدواج ما شد. من و خانوادهام از عهده این شروط برنمیآمدیم. بعد از این ماجرا هرکدام از ما دنبال زندگی خودمان رفتیم؛ من هم ازدواج کردم و دیگر ارتباطی با خانواده این خانم نداشتم. من و همسرم صاحب فرزند شدیم و شرایط اقتصادی خیلی خوبی هم برایم درست شد و مرد ثروتمندی شدم. حالا بعد از ۲۰ سال این زن چنین ادعایی کرده است در حالی که من به او تجاوز نکردم.
مدتی قبل؛ مرد جوان به بهانه ازدواج با شاکی ارتباط عاطفی برقرار کرده اما مدتی بعد با شناخت شاکی از متهم، این ارتباط از سوی زن جوان قطع و همین مساله باعث شد که مرد جوان با زور و تهدید بخواهد که این زن را به رابطه بازگرداند در آخر هم با توجه به اینکه زن جوان در برابر این درخواست مقاومت کرده، او را با بنزین به آتش کشیده است.
مرد جوان گفت: خانواده آزیتا باز هم با خواسته من مخالفت کردند تا اینکه روز حادثه در حالی که من محل کارم بودم، پسرعمو و برادر آزیتا آمدند. آنها به سمت من حمله کردند و گوش من را بریدند تا بترسم و سراغ آزیتا نروم. مهبد و سعید به من گفتند این کارشان باعث میشود درس عبرت بگیرم.
کارشناسان پلیس فتا پس از بررسی اظهارات شاکی و انجام تحقیقات فنی، متهم ۴۵ساله را در رشت شناسایی و دستگیر کردند. متهم با مشاهده مستندات مربوطه به جرم خود اعتراف و دلیل این اقدام خود را رسیدن به خواستههای شوم خویش عنوان کرد.
دستگیری قاتل در کمتر از 4 ساعت
در این حادثه دلخراش دختر به همراه خواهر و مادرش و قتل رسیدند.
بر این اساس شاید بهتر باشد، دختران جوانی که تمایل به ازدواج دارند، تلاش کنند روابط اجتماعی خود و حتی خانواده خود را افزایش دهند و با حضور در جمعهای مختلف امکان شناخته شدن توسط دیگران را برای خود فراهم کنند.
به گفته وی پس از اظهارات شاکی، کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدند ربایندگان با استفاده از یک دستگاه خودرو سواری اقدام به ربودن شاکی کرده اند. با انجام اقدامات پلیسی، مالک خودرو به نام داوود شناسایی شد که با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی به کارآگاهان اعلام داشت خودرویش بیشتر اوقات از جمله در روز حادثه در اختیار پسرش به نام بهروز بوده است.
متهم: قرار بود آرش در ازای کمکی که به او میکنیم مبلغ ۱۵ میلیون تومان به ما بدهد که البته این مبلغ را پرداخت نکرد و ما قبل از آن دستگیر شدیم...
ترس از تنها شدن می تواند به طور مستقیم با نداشتن اعتماد به نفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمی توانید لذت ببرید، در ارتباط باشد یا شاید هم هیچ وقت یاد نگرفته اید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید
با بررسیهای تخصصی در فضای مجازی توسط تیم کارشناسی پلیس فتا، متهم که جوانی 22 ساله بود شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی در مخفیگاهش دستگیر شد.
براساس محتویات پرونده، شهریور سال ۹۵ پیکر نیمهجان زنی که با ضربات متعدد چاقو زخمی شده بود، از سوی یک راننده به بیمارستان منتقل شد. راننده جوان این زن را در حاشیه یکی از خیابانهای منطقهای در جنوب تهران یافته بود. پرستاران با توجه به کارت شناسایی زن جوان، متوجه شدند او شبنم 35 ساله است ولی از علت زخمیشدن شدید او اطلاعی در دست نبود، بااینحال زن جوان تحت عمل جراحی قرار گرفت؛ هرچند بهدلیل آسیب شدیدی که به اندامهای حیاتی او وارد شده بود، پزشکان امید زیادی به زندهماندن او نداشتند، اما زن جوان بهطور معجزهآسا زنده ماند
الناز مبلغ پنج میلیون ریال به احمد می دهد تا دست و بالش تنگ نباشد احمد بعد از تشکر و قدردانی ، از پدر الناز می خواهد جهت اتمام ساختمان نیمه کاره اش مبلغی را به او قرض دهد. پدر نیز بی چون و چرا یک چک 30 میلیونی در وجه حامل تقدیم او می کند. سه روز بعد الناز پی در پی با احمد تماس می گیرد و از اینکه هر دو گوشی احمد خاموش است نگران می شود.
جناب خان از جوان درباره معیارهای دخترهای امروزی برای ازدواج پرسید و جوان بیان کرد: معمولا وقتی یک خواستگار برای دختری می رود، باید بتواند خرج اولیه زندگی را تامین کند.