بعد از ماجراهای فصل اول، آرامش به «نورمور» برگشته است؛ اما به نظر میرسد که «ونزدی» در تعطیلات تابستانی درگیر تعقیب یک قاتل زنجیرهای بود. در تیتراژ ابتدایی نمایش داده میشود که «ونزدی» در حال مبارزه با قاتلی است که کلیکسیونی از عروسک دارد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۵۰۶ مطلب
بعد از ماجراهای فصل اول، آرامش به «نورمور» برگشته است؛ اما به نظر میرسد که «ونزدی» در تعطیلات تابستانی درگیر تعقیب یک قاتل زنجیرهای بود. در تیتراژ ابتدایی نمایش داده میشود که «ونزدی» در حال مبارزه با قاتلی است که کلیکسیونی از عروسک دارد.
فیلم «سال عاشقانه من در آکسفورد»، درباره دختری است که همه چیز را در نیویورک رها میکند و به سراغ رویای کودکی خود در دانشگاه آکسفورد میرود. فیلمی که پیش بینی میشد یک درام موفق از نتفلیکس باشد، با این حال تبدیل به اثری ضعیف در ژانر عاشقانه شده است.
در کنار فیلم سینمایی «انگل» آثاردیگری از سینمای شرق وجود دارد که میتوانند برای مخاطب جذاب باشند، چرا که هر یک از این آثار در کنار نمایش فرهنگهای متفاوت، داستانهای متفاوتی را روایت میکنند.
انیمیشن «چشمهای واکاندا»، سفری تاریخی به گذشته خیالی «واکاندا» در دنیای مارول است. این انیمیشن جهانی جدید از قهرمانان را به مخاطب نشان میدهد، در عین حال «چشمهای واکاندا» مقدمهای بر انیمیشن «پلنگ سیاه» است.
ژانر اسلشر داستان هایی را روایت میکند که افراد به دلایل مختلف تبدیل به قاتلهایی شدهاند که صورت خود را با ماسک میپوشانند. فیلم هایی، مانند «تکهها» تا «ولنتاین»
فیلم سینمایی«باهم»، زمانی که درباره زندگی زوج صحبت میکند، لحن صریحی دارد و به خوبی لایههایی از ترومای خانوادگی را به نمایش میگذارد. در عین حال علاقهای برای فروبردن مخاطب در یک فضای افسرده و تاریک ندارد.
در سال1988، فیلمهای «سلاح عریان: پروندههای پلیس اسکاد» موفق شدند نگاهی جدید در طنزهای پلیسی به وجود آورند. داستان این فیلمها درباره یک کارآگاه پلیس دست و پا چلفتی بود که در نهایت پرونده را حل میکرد. حالا در نسخه جدید «سلاح عریان»، قصه حول محور یک کارآگاه باهوش اما خندهدار میچرخد.
«دیوار به دیوار»، فیلمی است که سعی میکند تاثیرات روانی سختیهای خانه خریدن را به شکلی جذاب به مخاطب نشان دهد. در واقع این فیلم در کنار ایده جذاب، بازیگران خوب و فضایی مناسب برای روایت داستان دارد. با این حال نمیتواند از همه این عناصر به شکلی منسجم استفاده کند.
نقطه عطف قصه دزدیدن موشک است، چرا که ناگهان انیمیشن «بدها» از اثری آرام به فیلمی هیجانی، اکشن و فضایی تبدیل میشود که بدلکاریهایش بیننده را یاد تام کروز در «ماموریت غیرممکن» میاندازد
فیلم «هپی گیلمور» لحظاتی از شوخ طبعی و انرژی کمدی نسخه سال 1996 را دوباره زنده میکند و «آدام سندلر» هم هنوز توانایی ایفای نقش یک شکستخورده خشمگین را دارد. با این حال موضوع اصلی این است که نسخه جدید وابستگی عمیقی به نوستالژی دارد. در حقیقت فیلم به ندرت چیز جدیدی برای ارائه دارد