ترنج

در مورد

ازدواج

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۳۵۷ مطلب

  • در این مراسم برخی از هم‌تیمی‌ها و دوستان دوران بازی او نیز حضور داشتند تا شبی خاطره‌انگیز برای کاپیتان سرخ‌ها شکل دهند.

  • ازدواج سوم شهرام آذر مشهور به سندی خواننده لس آنجلسی برای او حاشیه ساز شده است و همسر سابقش به این ازدواج اعترض کرده است.

  • سردار آزمون که مدت‌هاست رابطه عاشقانه خود را با آناهیتا کریمی ۳۰ ساله در فضای مجازی علنی کرده است، این بار با خبر ازدواج رسمی تیتر اول رسانه‌ها شد.

  • یکی از مهم‌ترین مسائل پیش از ازدواج این است که رابطه‌تان باید رضایت‌بخش باشد. اما اگر طرف مقابل‌تان دایما کاری کرد که شما در مورد خودتان احساس بدی داشته باشید و به‌جای اینکه الهام‌بخش‌تان باشد، انرژی مثبت‌تان را از بین می‌برد، این رابطه مسموم است و راه به جایی نمی‌برد.

  • وقتی به گذشته‌ات نگاه می‌کنی، بزرگترین حسرتِ زندگی‌ات چیست؟ " کاربران ردیت خیلی زود پاسخ‌های فراوان و قابل تاملی برای این پرسش ارائه دادند که تعدادی از آن‌ها را در ادامه خواهید خواند.

  • تنها دو سال پس از رابطه پر فراز و نشیبشان، این زوج در آگوست ۲۰۰۲ به هاوایی گریختند و ازدواج کردند. لیزا ماری بعداً اعتراف کرد: «ازدواج با او یک طوفان وحشیانه، ایده‌ای احمقانه و از روی جوانی بود.» اما کیج تنها ۱۰۷ روز بعد درخواست طلاق داد و ازدواج این دو در سال ۲۰۰۴ به‌طور رسمی پایان یافت.

  • یک جامعه‌شناس می‌گوید: «برای ازدواج می‌شود توصیه کرد اما نمی‌شود از طرف حکومت برای آن بخشنامه صادر کرد.»

  • نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: در وهله اول باید کاری کنیم که دختران و پسران دهه شصتی باهم ازدواج کنند؛ تعداد چهار میلیون دویست هزار دهه شصتی و دهه پنجاهی مجرد در کشور داریم که نیمی دختر و نیمی پسر هستند، اگر دو میلیون نفر آن‌ها با هم ازدواج کنند و صاحب دو فرزند شوند عدد قابل توجهی به جمعیت اضافه می‌شود.

  • افزایش بیش از دو برابری هزینه ثبت ازدواج؛ بفرمایید «حمایت»!هرچه شعار‌ها در خصوص تسهیل ازدواج جوانان پررنگ‌تر می‌شود و حتی جامه قانون می‌پوشد، واقعیت چیز دیگری نشان می‌دهد!

  • مرد گفت: آن روز همسرم با افشای آن راز گفت: حدود ۳ سال قبل از آن که با هم ازدواج کنیم من با مرد دیگری در تهران ازدواج کرده بودم که حاصل آن دختر کوچکی به نام «آزاده» بود. در حالی که دخترم هنوز یک سال بیشتر نداشت، اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت تا جایی که دیگر نتوانستیم یکدیگر را تحمل کنیم و من از او جدا شدم، اما هرچه التماس کردم که شوهرم، حضانت دختر خردسالم را به من بدهد، او موافقت نکرد و من هم به ناچار به مشهد آمدم و چند ماه بعد با شما ازدواج کردم! ولی هیچ گاه نتوانستم چهره معصوم و زیبای دخترم…

تبلیغات