تازه داماد ۶ ماه بعد از ازدواج با این ادعا که همسرش به عمد در غذای او سیر و پیاز میریزد، خواستار جدایی از او شد.
پیامکهای مشکوکی را که در تلفنش بود به مادرزنم نشان دادم و گفتم دخترتان به من خیانت کرده که مادرزنم شروع به فحاشی و جیغ و داد کرد و من هم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم.
قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه با حضور وکلای مدافع و مشورتهای قضایی، جرم همه عاملان این نزاع مرگبار را محرز دانستند و به این ترتیب سعید به اتهام قتل «محمد-ح» به قصاص نفس، پرداخت دیه برای ضربات غیر کشنده و همچنین برای شرکت در نزاع دسته جمعی به زندان طویل المدت محکوم شد.
روز حادثه من و همسرم با هم دعوا کردیم؛ همسرم به سمت بالکن رفت و من که خیلی عصبانی بودم، گلدانی برداشتم و به سمت او پرت کردم. او عقبعقب رفت تا گلدان به او برخورد نکند اما از بالکن پرت شد. دستش را به میلهها گرفت که نیفتد. من از دیدن صحنهای که اتفاق افتاده بود، خیلی ترسیدم. حالم بدجوری خراب شده بود. چندثانیهای مکث کردم بعد سمت همسرم رفتم و دستهایش را گرفتم تا او را بالا بکشم و نجاتش بدهم اما زورم نرسید و دستهایش از میله رها شد و به زمین پرت شد.
با حضور مأموران مشخص شد که درگیری میان دو تن از اتباع کشور افغانستان رخ داده و درپی آن پسری 17 ساله با داماد 23 ساله خانوادهشان درگیر شده و با چاقو ضرباتی را به او وارد کرده که به تایید کارشناسان حاضر در صحنه منجر به مرگ او شده است.
نوعروسی که در پی تصادف رانندگی، با راننده خودروی خسارت دیده آشنا شده بود پس از طرح دوستی و با همدستی مرد شیطانصفت، نقشه قتل تازه داماد را طراحی و اجرا کردند.
نگهداري از سگ از سوي خانواده عروس، سرانجام بلاي زندگي زوج جواني شد كه تازه به عقد يكديگر درآمده بودند. تازه داماد كه تحمل حضور سگ را نداشت و بهشدت از حيوان ميترسيد، به دادگاه خانواده رفت و تقاضاي طلاق داد.
نوعروس جوان وقتی طناب دار بر گردنش گره خورد تصور نمی کرد مادر شوهرش به او زندگی دوباره ببخشد.
مرد میانسال وقتی نتوانست همسرش را راضی به بازگشت به خانه کند در جریان درگیری با برادرزنش او را به قتل رساند.
پسر دانش آموز که متهم به قتل تازه داماد است صبح امروز برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت.
به گزارش ايران چندي پيش نوعروس جواني با چهرهاي وحشتزده و ناراحت خود را به دادسراي يافتآباد رساند و خواستار رديابي يك مزاحم تلفني شد كه مرتب به وي پيامكهاي عاشقانه و تهديدآميز ارسال ميكرد.