«یک هفته به همراه دخترم در خانه وحشت زندانی بودم و هنوز هم با یادآوری آن روزها وحشت به جانم میافتد، اگر شوهرم به دادم نمیرسید معلوم نبود چه سرنوشت تلخی در انتظارمان بود.» این بخشی از گفتههای زنی جوان است که فریب سعید ( شکارچی دختران فراری ) را خورد و در خانه وحشت زندانی شد، اما با کمک شوهرش توانست از آنجا فرار کند.