برادرانم میراث پدرم را تقسیم کردند و من هم با سهم خودم مشغول استعمال مواد مخدر صنعتی شدم. برادرانم با دیدن این وضعیت اسفبار، مرا رها کردند و من هم فقط با مواد مخدر زندگی میکردم. خیلی تنها بودم و دیگر هیچ کدام از دوستانم در اطرافم دیده نمیشدند. به ناچار با مرد معتادی ازدواج کردم که از او مواد مخدر میخریدم.