bato-adv
کد خبر: ۵۴۶۴۷

قتل تیمور بختیار

بختيار از اقوام نزديك ملكه ثريا بود و در جريان براندازى دولت دكتر مصدق فرماندهى لشكر زرهى كرمانشاه را به عهده داشت. او پس از شكست كودتاى ۲۵ مرداد يك تيپ زرهى را به سوى تهران حركت داده بود. بختيار مدتى پس از سقوط دولت مصدق فرماندار نظامى تهران شد و هنگامى كه رژيم در سال ۱۳۳۶ تصميم گرفت فعاليت هاى امنيتى و اطلاعاتى را با ايجاد تشكيلاتى تازه متمركز كند، به رياست اين تشكيلات رسيد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۲ - ۳۰ مرداد ۱۳۸۹

تيمور بختيار، نخستين رئيس سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) كه پس از تبعيد از ايران به فعاليت آشكار عليه شاه پرداخته بود روز ۳۱ مرداد ۱۳۴۹ در عراق درگذشت.
 
او از هفته اى قبل در اثر اصابت گلوله يكى از نزديكانش كه نفوذى ساواك ايران بود در بستر مرگ افتاده بود. اسدالله علم، وزير وقت دربار، در يادداشت هاى ۲۴ مرداد خود نوشته است: «بالاخره ايادى ما در اطراف بختيار موفق شدند او را با تير بزنند. روزى كه در بغداد براى شكار به خارج رفته بودند... كسى كه [او] خيال مى كرد از همه به او نزديك تر است و از ايادى ما بود، او را زد.

متاسفانه اين مرد پوست كلفت نمرده است. ولى من عقيده دارم كه خواست خدا است براى اين كه بيشتر رنج و عذاب ببرد. بالاخره مى ميرد. اين آدم شقى خيلى مردم را اذيت كرد كه براى خودش مقام و پول به دست بياورد. ولى از حق نبايد گذشت، مرد شجاع و نترسى است...» («يادداشت هاى علم» جلد دوم) 

بختيار از اقوام نزديك ملكه ثريا بود و در جريان براندازى دولت دكتر مصدق فرماندهى لشكر زرهى كرمانشاه را به عهده داشت. او پس از شكست كودتاى ۲۵ مرداد يك تيپ زرهى را به سوى تهران حركت داده بود. بختيار مدتى پس از سقوط دولت مصدق فرماندار نظامى تهران شد و هنگامى كه رژيم در سال ۱۳۳۶ تصميم گرفت فعاليت هاى امنيتى و اطلاعاتى را با ايجاد تشكيلاتى تازه متمركز كند، به رياست اين تشكيلات رسيد.

• ساواك
«سازمان امنيت و اطلاعات كشور» يا «ساواك» با همكارى سازمان هاى امنيتى آمريكا، انگلستان و اسرائيل تشكيل شد. 

گفته مى شود تيمور بختيار در دوران رياستش بر ساواك مال اندوزى بسيار كرد و رفتارى زننده از خود نشان داد. 

او با توجه به نسبت نزديكش با ملكه ثريا، انتظار داشت روزى نخست وزير يا رئيس ستاد ارتش شود. او با اشرف، خواهر دوقلوى شاه نيز روابط نزديكى برقرار كرد. 

شاه با توجه به بلندپروازى و قدرت بختيار به تدريج به او بى اعتماد شد و هنگامى كه اختلاف او با امينى (نخست وزير وقت) شدت گرفت، از موقعيت استفاده كرد و بختيار را به تبعيد فرستاد.
 
به نوشته «بارى روبين» نويسنده كتاب «جنگ قدرت ها در ايران»: «تيمور بختيار كه در مقام رياست سازمان امنيت ايران قدرت زيادى كسب كرده بود ظاهراً به علت تحريكات عليه حكومت امينى از ايران اخراج شد، ولى بركنارى او دلايل عميق تر و مهم ترى داشت.

اين موضوع را كرميت روزولت، كارگردان كودتاى سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) در ايران، در گفت وگو با نگارنده در بيستم مارس ۱۹۸۰ فاش كرد. بختيار در سفرى به آمريكا قبل از روى كار آمدن امينى به ملاقات آلن دالاس رئيس سيا و كرميت روزولت رفته و از آنها براى ترتيب يك كودتا عليه شاه كمك خواسته بود. آمريكايى ها به هيچ وجه با چنين نقشه اى موافق نبودند و به همين جهت شاه را در جريان امر گذاشتند و شاه هم در اولين فرصت مناسب او را از كار بركنار كرد.»

بختيار در اسفند ۱۳۳۹ از رياست ساواك بركنار شده و جاى خود را به سرلشكر پاكروان داده بود. گويا شاه به او وعده داده بود كه سمت بالاترى به او خواهد داد و بختيار گمان مى كرد اين وعده نخست وزيرى است. اما كمى بعد فرمان نخست وزيرى به نام على امينى صادر شد. 

پس از آن نيز بختيار به اميد اينكه پس از امينى نوبت به او خواهد رسيد، مدام عليه دولت امينى اقدام مى كرد. در بهمن ۱۳۴۰ دستور تبعيد بختيار از ايران صادر شد و او به رم رفت. سخنان او در فرودگاه رم بيشتر عليه اقدامات دولت بود و به اصل رژيم و شخص شاه تعريض نداشت. اما هنگامى كه روز اول مهر ۱۳۴۱ خبر بازنشستگى خود را شنيد، متوجه شد كه بركنارى و تبعيد او توسط شاه و براى دور كردن دائمى او از قدرت بوده است. دشمنى بختيار با شاه از اين تاريخ علنى شد.

• دشمنى
مقامات امنيتى و دولت ايران در جريان حوادث خرداد ۱۳۴۲ تيمور بختيار را متهم كردند با ارسال مبلغ زيادى پول به كشور، مقدمات شورش مخالفان را فراهم كرده است. 

بختيار چند سال بعد در نيمه ارديبهشت ۱۳۴۷ در لبنان دستگير و به اتهام حمل اسلحه به ۹ ماه حبس محكوم شد. دولت ايران از لبنان خواست كه او را مسترد كند، اما لبنان با درخواست ايران مخالفت كرد و همين مسئله به قطع روابط سياسى دو كشور انجاميد. بختيار در اوج اختلافات عراق و ايران در سال هاى آخر دهه ،۱۳۴۰ به دعوت دولت عراق به بغداد رفت. مقامات عراقى امكانات گسترده اى در اختيار او قرار دادند تا با استفاده از آن عليه دولت ايران اقدام كند.

گفته مى شود برنامه او ورود مخفيانه به ايران و سازماندهى شورش ايل بختيارى عليه دولت مركزى بوده است. در بهمن ۱۳۴۸ دولت ايران كوشيد دولت عراق را با سازماندهى يك كودتا در آن كشور سرنگون كند. اين اقدام ايران، به اخراج سفير و دستگيرى يكى از ماموران ايرانى انجاميد كه گفته مى شد توسط صدام حسين (معاون وقت رئيس جمهور) و تيمور بختيار بازجويى شده است.

ساواك سرانجام سال بعد توانست با نفوذ دادن عواملش به دستگاه بختيار او را از ميان بردارد. مدتى پيش از قتل بختيار يك هواپيماى ايرانى ربوده و به عراق رفته بود.
 
بسيارى از صاحبنظران تا مدت ها فكر مى كردند كه عوامل نفوذى ساواك، همان هواپيما ربايان بوده اند. اما اينك روشن شده است كه ميان اين دو حادثه رابطه اى وجود نداشت. 

علم در خاطرات روز دوم شهريور ۱۳۴۹ نوشته است: «صبح شرفياب شدم. عرض كردم قتل بختيار انعكاس عجيبى در مردم كرده است... مى گويند آن دو نفر جوانى كه هواپيماى ملى ما را ربودند مامور ساواك بودند كه خواسته اند رد گم كنند و آنها هم در قتل بختيار شركت كردند. شاهنشاه خنديدند. فرمودند، اين قسمت كه مهمل است ولى شما تاييد بكنيد! چه بهتر كه قدرت ما هم مثل قدرت سابق انگليس ها افسانه اى بشود...» 
آرشیو روزنامه شرق

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین